«حسین رونقی ملکی» زندانی محبوس در زندان اوین که به مشکلات عدیده گوارشی و کلیوی مبتلا است، با ممانعت مسئولین این زندان از اعزام به بیمارستان برای مداوای خود باز ماند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از سحام، «حسین رونقی ملکی» که در اول بهمنماه ۱۳۹۴ با فشار ماموران امنیتی اطلاعات سپاه و دادستانی تهران پس از اجرا گذاشتن وثیقه یک میلیارد و چهارصد میلیون تومانی خود مجبور به بازگشت به زندان اوین شد، به دلیل امتناع از استفاده از «دستبند» از اعزام به بیمارستان بازماند.
حسین رونقی که علاوه بر بیماریهای گوارشی و کلیوی، به بیماری دیسک کمر و آرتروز گردن و زانو مبتلا شده، علیرغم دستور دادستانی برای مداوا به بیمارستان اعزام نشده است.
رونقی یکی از فعالانی بود که در موج سرکوب اعتراضات مردم در انتخابات ریاستجمهوری سال ١٣٨٨ بازداشت و در سال ١٣٨٩ به ١۵ سال زندان محکوم شد.
رونقی پیش از اجبار برای بازگشت به زندان در توییتی نوشته بود: «نوه آقای خمینی، پسر آقای مطهری و پسر وزیر اطلاعات به دلیل عدم التزام به ولایت فقیه و نظام رد صلاحیت شدن. بعد ما انتظار داریم زندان نبرنمون.»
گفتنی است «سید احمد رونقی ملکی» پدر این زندانی سیاسی نیز به اتهام اطلاعرسانی و مصاحبه در خصوص وضعیت خطرناک فرزندش، در دادگاهی غیابی محاکمه و به چهار ماه زندان محکوم شده است.
آقای رونقی که به دلیل مشکلات حاد کلیوى و خطر از دست دادن کلیه با «عفو رهبرى» برای ادامه درمان از زندان آزاد شده بود، در ۹ اسفندماه ۱۳۹۳ به دلایلى نامشخص مجددا احضار و راهى زندان اوین گردیده بود.
«زلیخا موسوی» مادر «سیدحسین رونقی ملکی» پیشتر به «سحام» گفته بود: «معاون وقت دادستان (خدابخشی) به او گفته است که من عفو رهبری را قبول ندارم٬ و حسین را هر طور شده به زندان باز میگردانم.»
پدر حسین رونقی ملکی، زندانی عقیدتی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت اگر فرزندش به زودی آزاد نشود او از هفتم فروردین ماه در مقابل دفتر دادستانی تهران دست به اعتصاب غذای خشک خواهد زد. پدر این زندانی به کمیپن گفت: «حسین بر اساس حکمی غیرقانونی و غیرعادلانه شش سال است که در زندان است. من بارها به مقامات مسوول نامه نوشتم و خواستم با توجه به بیماری های او شرایط آزادیش را فراهم کنند. اگر او در سال جدید آزاد نشود من از هفتم فروردین ماه دست به اعتصاب می زنم.»
احمد رونقی ملکی به کمپین گفت: «من تقاضای مرخصی نوروزی برای فرزندم ندارم. حسین به اندازه کافی در زندان بوده است. دیگر واقعا بس است. بارها به مقامات مسوول نامه نوشتم و خواستار آزادی او شدم اما تاکنون هیچ پاسخی به من نداده اند. تنها راه چاره ای که برایم مانده اعتصاب است. بلکه به این شکل مسوولان صدای من را بشنوند.»
احمد رونقی ملکی با اظهار اینکه از خروج فرزندش از زندان برای انجام ام. آر. آی در تاریخ ۲۵ اسفند جلوگیری شده است به کمپین گفت: «صبح روز ۲۵ اسفند برای او وقت انجام ام. آر. آی برای ستون فقراتش گرفته بودیم، اما او را نیاوردند بعد که پرس و جو کردم متوجه شدم مسوولان زندان اوین می خواستند او را با لباس زندان و دستبند و پابند به بیمارستان بیاورند که حسین هم مخالفت کرده به این شکل به بیمارستان بیاید. فردا هم وقت پزشک متخصص گوارش دارد و حالا نمی دانم او را خواهند آورد یا دوباره در زندان می ماند.»
پدر حسین رونقی ملکی با اظهار نگرانی شدید از وضعیت فرزندش به کمپین گفت: «من واقعا از شرایط فرزندم نگرانم. شش سال شکنجه و زندان بس نیست؟ بگذارند او بیاید بیرون و در کنار خانواده اش به درمان خود بپردازد. اینطور که خوب نمی شود.»
حسین رونقی ملکی، زندانی عقیدتی در جریان حوادث انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ در تاریخ ۲۲ آذر ماه همان سال در خانه پدری اش در شهر ملکان آذربایجان شرقی بازداشت شد و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و ارتباط با سازمان های خارج از کشور و پول گرفتن از آنها در دادگاهی به ریاست قاضی پیرعباسی به ۱۵ سال حبس محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر نیز عینا تایید شد.
او در دوران زندان دچار بیماری های گوارشی، ریه و کلیه شد و چندین بار تحت عمل جراحی قرار گرفت و یکی از کلیه های خود را از دست داد. این زندانی روز ۲۴ خرداد ماه ۱۳۹۴ با وثیقه یک میلیارد و چهارصد میلیون تومانی از زندان اوین به مرخصی درمانی آمد و روز ۳۰ دی ماه ۱۳۹۴ در حالیکه در مرخصی درمانی به سر میبرد برای گذراندن باقی دوران حکمش به زندان اوین فراخوانده شد.
حسین رونقی پیش از این در تاریخ ۱۳ شهریور ماه ۱۳۹۳ نیز به مرخصی درمانی آمد و نزدیک به شش ماه بعد، روز ۹ اسفند ماه به دنبال احضاریه به دادسرای اوین و پس از آن به زندان اوین منتقل شد.
پدر این زندانی در گفتگوی قبلی خود با کمپین با اشاره به آزادی زندانیان ایرانی– آمریکایی که چهار روز قبل از بازگشت مجدد فرزندش به زندان اوین صورت گرفته بود، گفت: «در اینجا کسی حرف ما را نمی شنود. در تمام این سالها من بارها به مقامات کشور نامه نوشتم. درخواست دادگاه علنی برای پسرم داشتم، بعد از آن درخواست درمان و مرخصی برای بیماری هایش را دادم. من هم به عنوان پدر یک جوانی که بی گناه در زندان است، می خواهم بچه ام آزاد باشد. در تمام این سال ها این طرف وآنطرف دویدم، فریاد زدم تا صدایم را بشنوند و بچه ام را آزاد کنند.»