چندی پیش اعتراضاتی که نامهای گوناگونی به خود گرفته بود مانند «معترضین دنا» و «شنبههای اعتراضی» واکنش نیروهای امنیتی را در پی داشت بهطوریکه چندین تن بازداشت شدند و با اتهامات گوناگونی به مدت چندین روز در بازداشت به سر بردند. تارنگار حقوق بشر در ایران بهپای صحبتهای یکی از شرکتکنندگان در این تجمع نشسته است.
*آقای زرتشت احمدی راغب میتوانید دلیل اعتراضات خود را شرح دهید؟
– این اعتراضاتی که در میدان ونک و لاستیک دنا و در برابر زندان اوین انجام شد جرقهاش در برابر کانون وکلا خورد. پارسال خانم ستوده، پس از زندان، ۳ سال محروم از وکالت شدند. ایشان در برابر کانون وکلا بهصورت مدنی به این حکم اعتراض کردند. آرامآرام من و دوستان، همراهان دیگر به ایشان پیوستیم و تقریباً این اعتراض حدود ۹ ماه طول کشید. اعتراضات نتیجه گرفت و ۳ سال تعلیق ایشان برطرف شد. تصمیم گرفتند شد در مکانهای دیگر مثل برابر زندان اوین و لاستیک دنا تجمع کنیم تا معترضین گرد هم جمع شوند و خواستار برقراری عدالت و خواستهای مدنی خود شوند. مثل مادر امید علیشناس یا شعار «امیدم را آزاد کنید»، یا خانم زینالی که میگفت «پسر من کجاست» و یا مادر ستار بهشتی که خواستار اجرای عدالت در مورد قتل فرزندش شده بود.
دوستان به من میگفتند: «شما که آمده بودید خواستهایتان شخصی نبود. شما به دنبال آزادی زندانیان سیاسی بودید که من یک مقدار عجیب بود جالب بود.»
بنده شخصاً برای حمایت از زندانیان سیاسی رفته بودم. ما جوانانی داریم که با حکم طولانیمدت آنجا هستند. این نوعی زندهبهگور کردن این جوانان است. در این سرزمین کسانی که سالها درس خواندند و زحمت کشیدند، وقت ثمر دادنشان است اما اکنون در زندان هستند. دستگاه قضایی ما بازیچه نهادهای امنیتی شده است. دلایل من برای حضور در تجمعها اعتراض به دستگاه قضایی بود که اینجور مورد بازیچه قرار نگیرد و جوانان ما را در زندان نگه ندارند. طی این مدت متوجه شدم که باید بیشتر پیگیر باشم.
*شما به دلیل حضور در این تجمعات بازداشت شدید. میتوانید اتهامات بیانشده را ذکر کنید؟
-روز شنبه که من در اعتراضها حضور نداشتم، در برابر زندان اوین، مادر امید علیشناس و چند تن از دوستان را بازداشت کرده بودند. مشخص بوده که دستور دادند تا جلوی این جنبش دادخواهی را بگیرند. ما و چندی از دوستان تصمیم گرفتیم که به اعتراض ملحق بشویم. با علم بر اینکه بازداشت خواهیم شد به آنجا رفتیم. شرایط بسیار امنیتی بود. ما را بازداشت کردند و اتهام را اخلال در نظم عمومی اعلام کردند.
* بازجویی در کجا اتفاق افتاد؟
– روز بازداشت من، آقای نعمتی که همیشه همراه ما بوده، آقای ابراهیمیپور که یک مرد سن و سال دار است و آقای حامد گودرزی را به «وزرا» بردند. ساختمان متعلق به پلیس امنیت بود. ازآنجا ما را با پروندهها به دادسرای اوین فرستادند و در همان مکان بازپرسی شکل گرفت و حکم بازداشت ما توسط بازپرس صادر شد و منتقل شدیم به زندان. سه تن از بازداشتشدگان که فکر میکنم از پیروان آقای طاهری بودند، همانجا آزاد شدند.
٭ شما در کدام بند زندان اوین محبوس بودید؟
– ما به بند ۸ زندان منتقل شدیم که زندانیان سیاسی زیادی آنجا بودند مثل، آقای رسولی، آقای اسماعیل رفیعی و… ولی اکثر زندانیان این بند را زندانیان مالی تشکیل میدهند که این اصل تفکیک انجام نمیشود.
در هر اتاق ۱۵-۱۶ متری حداقل ۲۰ الی ۲۲ زندانی نگهداری میشود.
٭ وضعیت بازداشتگاه و رسیدگی به زندانیان چطور بود؟
-طی بررسیهایی که انجام دادم، نسبت به دهه ۶۰-۷۰ متفاوت شده است و مسئولان به این نتیجه رسیدهاند که باید رفتار بهتری داشته باشند. بهغیراز بحث تفکیک زندانیان مسئله پاکیزگی و بهداشت مطرح بود. وقتی یک زندانی معتاد رابین زندانیان مالی و سیاسی میآورند، این جماعت فرهیخته و بقیه، دچار بیماری و گرفتاری میشوند. زندانیان که دارای اعتیاد هستند با خود ساس و شپش میآورند.
٭ در آخر آیا صحبتی با فعالین حقوق بشر، مردم و مسئولین دارید؟
-من خواهشم از فعالین حقوق بشر این است که این جنبش دادخواهی را هرکدام به سهم خودشان با ایستادگی و پایداریشان کردند چه دوستانی که بازداشت شدند و چه آنهای که بازداشت نشدند را حمایت کنند.
همیشه این خواسته را داشتم که زندانیان سیاسی- صنفی- مدنی از زندان آزاد شوند. زمانی که به داخل زندان رفتم دیدم که این جنبش آزادیخواهی روحی در اینها دمیده و چه امیدی به آنها داده است. فکر نکنند این فعالیتها بیفایده بوده است.
مگر یک انسان چند سال زندگی میکند؟ یک جوانسالها درسخوانده شده ۳۰ ساله، یک حکم ۱۵ ساله به او میدهند و میشود ۴۵ ساله؛ چه زمانی میتواند از زندگی و تحصیلاتش بهره ببرد و از نیرو و انرژی خودش برای مردم خودش، برای سرزمین خودش، برای انسانیت، وقت بگذارد؟ و حتی پیران که آقای عطوفت و آقای دکتر رفیعی جوان نیستند؛ آقای جعفر عظیمزاده فعال سندیکایی جوان نیست ولی اسماعیل دستی جوان است؛ رسول بداقی جوان نیست اما امید علیشناس جوان است؛ دوست خوبم آصف رستمی و خیلیها که نمیتوان اسامی آنها را تکبهتک برد.
به این دلیل من از فعالان حقوق بشر، چه در درون و چه بیرون از سرزمین خودم، خواهشمندم که بهراستی از آزادی زندانیان سیاسی، صنفی و عقیدتی در سراسر ایران، زندان رجایی، زندان اوین و چه زندانهای شهرهای کوچک و بزرگ که در گمنامی هستند، حمایت کنند؛ بلکه بتوانیم این جنبش دادخواهی را تبدیل به یک جنبش شناختهشده در جهان کنیم و این «امید» به واقعیت بپیوند. در گام اول بتوانیم حاکمیت را مجبور کنیم که تسلیم خواسته قانونی ما بشود. اگر این جنبش جهانی بشود من مطمئن هستم که حاکمیت هم تسلیم میشود و همه زندانیان عقیدتی – سیاسی را از زندان آزاد میکند و در پایان باید بگویم این جنبش دادخواهی ادامه خواهد داشت، ممکن است اجازه ندهند در خیابان تجمع کنیم بنابراین محفلی باشد و یا به هر شکلی که بتوانیم اعتراض خود را به گوش مسئولین برسانیم. مطمئن باشید ما قلممان را زمین نخواهیم گذاشت؛ حتماً ادامه خواهیم داد تا به نتیجه برسیم.
سلام قهرمان ملی اقای راغب
از جانب بسیاری از دوستان به شما درود می فرستم . من با علاقه ای به شدت ا خبار گرد همایی شما و همراهانتان را شنبه ها و دوشنبه ها دنبال می کردم. اقای محمد نوری زاد در مرحله ای که بسیار ی جسارت و شجاعت نشان دادند و به درستی اعتقاد به شما پیوستند ناگهان از سازماندهی این جمعیت برگشت .تمام مدت نگران خانمی هستم که روسریش را انداخته بود و چه فریاد میزد و مادر سعید زینالی و امید علی شناس ووووووو…….این جمعیت برنامه می گذارند ؟ ادامه می دهند ؟ این جمعیت ازاده را اقای نور زاد تنها و بی پشتیبان نگذاشت ؟دقیقا در زمانی که انچنان پا گرفته بودند و با چه شجاعتی با فریاد افشاگری می کردند.
بنظرمی امد ادم ک های رژ یم هم جرات نزدیک شدن به این مردم را نداشتند……جاوید و پیروز باشید .
سلام قهرمان ملی اقای راغب
از جانب بسیاری از دوستان به شما درود می فرستم . من با علاقه ای به شدت ا خبار گرد همایی شما و همراهانتان را شنبه ها و دوشنبه ها دنبال می کردم. اقای محمد نوری زاد در مرحله ای که بسیار ی جسارت و شجاعت نشان دادند و به درستی اعتقاد به شما پیوستند ناگهان از سازماندهی این جمعیت برگشت .تمام مدت نگران خانمی هستم که روسریش را انداخته بود و چه فریاد میزد و مادر سعید زینالی و امید علی شناس ووووووو…….این جمعیت برنامه می گذارند ؟ ادامه می دهند ؟ این جمعیت ازاده را اقای نور زاد تنها و بی پشتیبان نگذاشت ؟دقیقا در زمانی که انچنان پا گرفته بودند و با چه شجاعتی با فریاد افشاگری می کردند.
بنظرمی امد ادم ک های رژ یم هم جرات نزدیک شدن به این مردم را نداشتند……جاوید و پیروز باشید . بیستم دسامبر ستاره
Comment..زورگویی بی قانونی وحشیگری دفاع می کنندوالبته تاوان هم می دهند. .درودبر تمامی کسانی که شجاعانه از مردم دربرابر
درودبرشما.اینها گامهای اول برای نجات جامعه ازوضع موجوداست .باید همگی تلاش کنیم