رعایت حقوق زندانی، معیاری برای سنجش عدالت

اگر قرار باشد که معیاری را برای سنجش کیفیت عدالت در یک جامعه نشان دهیم، شاید یکی از بهترین معیارها، کیفیت و چگونگی رعایت قانون و عدالت درباره زندانیان و رفتار با آنان است. چرا چنین ادعایی می‌شود؟ به این دلیل که حکومت و شاید جامعه مدعی است که زندانی به سبب تخلف از قانون مجازات می‌شود. اگر این ادعا درست باشد، به طریق اولی باید حقوق انسانی و تصریح‌شده زندانی نیز رعایت شود. اگر کسی را به صفت دروغگویی سرزنش می‌کنیم، باید خودمان نیز از دروغگویی پرهیز کنیم، و اگر خودمان دروغ بگوییم، حقی بر سرزنش کردن دیگران نداریم. اعمال مجازات زندان بر ناقض قانون وقتی مشروعیت اخلاقی پیدا می‌کند که کلیت حقوق او نیز رعایت شود.‌ بنابراین مطالعه درباره زندان و زندانی نه فقط از حیث شناخت این نهاد لازم است، بلکه از جهت شناخت کیفیت عدالت در جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم نیز الزامی است.
مدیریت و دست‌اندرکاران ماهنامه مهرنامه از بنده خواستند که درباره کتاب «دنیای بسته» دوست عزیزم آقای عمادالدین باقی که اخیراً منتشر شده است، مطلبی بنویسم. خواندن کتاب برای استفاده یک موضوع است و خواندن برای نوشتن درباره آن موضوع دیگری است. چرا که در حالت اخیر نیاز به یادداشت‌برداری و مراجعات مکرر به متن است که این کار مستلزم فرصت بیشتری است، و باید برای هر اظهارنظری که درباره کتاب یا جزییات آن می‌شود به متن کتاب ارجاع داد و نه‌تنها زمان و فرصت کافی می‌خواهد، بلکه حجم زیادی از نوشته را نیز شامل خواهد شد که در محدوده تعیین شده نمی‌گنجد. بنابراین می‌کوشم که به صورت مختصر برخی نکات را که بصورت کلی برداشت کرده‌ام درباره کتاب حاضر تقدیم کنم. بدیهی است برای تایید تک‌تک این برداشت‌ها نیاز به ارجاع دادن به موارد مشخص در کتاب است.

۱ـ بیش از هر چیز باید به توجه مسئولانه و خیرخواهانه آقای باقی به موضوع زندانیان و این قشر به نسبت بی‌پناه احترام گذاشت و آن را ارج نهاد؛ توجهی که از خلال پیگیری امور و مشکلات آنان، چه به صورت فردی و چه به صورت نهادی در گذشته و حال دیده ‌شده است. این رفتار فقط یک کنش اخلاقی و انسانی نیست بلکه یک کنش پیشگیرانه و اصلاحی نیز هست. نفس اینکه زندانی می‌بیند فرد یا افرادی هستند که بدون چشمداشت پیگیر مطالب، حقوق و نیازهای آنان هستند، در بازگشت آنان به بطن جامعه بسیار موثر است.

۲ـ بیان و طرح مسایل از دیدگاه زندانیان و توصیف واقعیت و محیط زندان، که زندانی چگونه می‌بیند و چگونه می‌اندیشد، و چگونه برداشت می‌کند، به خواننده این امکان را می‌دهد که درک دقیق‌تری از این نهاد مهم و مدرن داشته باشد. اگرچه گفته می‌شود که زندان نهادی قدیمی است و از گذشته نیز بوده است، ولی زندان با اهداف و کارکرد و به عنوان نهادی که امروز می‌شناسیم، پدیده‌ای مدرن است. به‌ویژه از هنگامی که به عنوان مهمترین شیوه مجازات شناخته شده است. طرح این مسایل اگر با مثال‌هایی روشن و ملموس همراه باشد، برای خواننده جذابیت زیادی فراهم می‌کند، هرچند همیشه این خطر وجود دارد که از مثال‌ها و تجربیات شخصی، تعمیم‌های نادرستی را نتیجه بگیریم، ولی اگر نویسنده احتیاط‌های لازم را بنماید این مشکل کمتر خواهد شد. در هر حال اینکه نگاه زندانی به خودش، به دیگران، به خانواده، به طبیعت و درک او از زمان، از نیازهای جسمی و روحی و از خوراک و پوشاک و خیلی چیزهای دیگر متفاوت از نگاه یک فرد عادی است، به خودی خود می‌تواند مهم باشد و درک ما را نسبت به زندانی بهبود بخشد، و حتی در برنامه‌ریزی برای نتیجه‌بخشی زندان مفید واقع شود. و از این نظر باید گفت که کتاب «دنیای بسته» واجد نکاتی است که در بهبود فهم خواننده نسبت به زندان و زندانی و نیز جهت سیاست‌گذاری نسبت به زندان اهمیت اساسی دارد. این مجموعه به دلیل طول مدتی که نویسنده در زندان بوده‌اند یا با امور آنان چه در داخل و چه در بیرون زندان مانوس بوده‌اند از غنای کافی و برخی نوآوری‌ها برخوردار است.

۳ـ علی‌رغم این نکات مثبت کتاب «دنیای بسته» به لحاظ انتظاری که از نویسنده و مدعیات آن می‌رود واجد کاستی‌هایی است که نمی‌دانم آیا این امکان فراهم خواهد شد که در چاپ‌های بعدی این کاستی‌ها برطرف شود یا نه؟ البته مشروط بر اینکه اصولاً چنین ادعایی پذیرفته، و از دیدگاه نویسنده نیز کاستی تلقی شود. بنده سعی می‌کنم که خیلی کلی به این موارد اشاره کنم، و برای جلوگیری از طولانی شدن مطلب، از ذکر مصادیق بجز در مواردی که حالت نمونه دارد پرهیز کنم.

۴ـ اولین نکته مهم این است که نویسنده کوشیده است کتاب را در ذیل یک پژوهش به معنای کلاسیک تعریف کند. به نظر می‌رسد که چنین کاری موجب می‌شود که انتظارات ویژه‌ای در خواننده کتاب ایجاد شود، که در عمل و با خواندن کتاب برآورده نمی‌شود. یک پژوهش ساختار خاصی دارد که این کتاب واجد آن نیست. مقدمه، طرح مسأله، روش تحقیق، پیشینه تحقیق، چارچوب مفهومی، تعریف دقیق مفاهیم، و ارایه یافته‌ها در قالب چارچوب مفهومی، اثبات و رد فرضیات و یک نتیجه‌گیری قوی، از عناصر اصلی یک پژوهش هستند که می‌توان گفت کتاب فاقد ویژگی‌ها و استخوان‌بندی لازم برای معرفی چنین عنوانی است. برای طی کردن چنین راهی، تغییرات و اضافات زیادی باید انجام شود که کار را سخت می‌کند. شاید بهتر بود که کتاب در ذیل تجربیات و نگاهی از درون نسبت به زندان عنوان می‌شد که انتظارات از کتاب را با آنچه که هست واقعی‌تر می‌کرد. به نظر می‌رسد ارائه کتاب در ذیل عنوان تجربیات و نگاهی از درون به زندان و زندانی هیچ چیزی را از کتاب کم نمی‌کرد؛ و خواننده را با متن و محتوای کتاب بیشتر درگیر می‌نمود.

۵ـ وقتی که کتاب در قالب پژوهش طرح شود الزامات صوری پژوهشی نیز باید رعایت شود. برای نمونه، ارجاعات باید دقیق و کامل باشد. در برخی از موارد هیچگونه ارجاعی ذکر نشده است. (ص ۴۶ و ۴۷ و ۱۸۱ و…) در مواردی ارجاعات به طرز ناصحیحی آمده است. در حالی که در متون غیرپژوهشی چنین الزامی نیست. هم‌چنین برخی منابع دیگر در این زمینه است که ظاهراً در دسترس نویسنده نبوده یا از آن غفلت شده است. برای نمونه دو منبع از بنده است که اولی پژوهش پیمایشی از زندانیان به نام تاثیر زندان بر زندانی است و در داده‌ها و محتوای آن بخش مهمی از نکاتی که موردنظر نویسنده بوده را از زاویه تأثیر زندان بر زندانی ارایه کرده است. البته شاید چون این پژوهش به قول کتاب؛ نگاه از بیرون بوده، مورد توجه قرار نگرفته، ولی متن دوم مطلب به نسبت طولانی «انسان بی‌پناه» که تجربه شخصی من از زندان عمومی سال ۱۳۷۲ است در پایان کتاب از «لس‌آنجلس تا قزوین» آمده و در روزنامه سلام نیز به صورت پاورقی منتشر شد به همین موارد پرداخته است که آن نیز مورد استفاده قرار نگرفته است. با توجه به این دو موردی که خودم از آن اطلاع دارم می‌توان حدس زد که منابع دیگری هم بوده‌اند و هستند که مطالعه نشده‌اند. البته اگر کتاب تحت عنوان پژوهش نباشد ارجاع یا استفاده کردن از این موارد در کتاب الزامی نیست.

۶ـ مهم‌ترین استدلال نویسنده این است که این کتاب حاصل نگاهی از درون و تجربه زیسته وی در زندان و با زندانی است؛ و از این حیث آن را واجد مفاهیم و گزاره‌هایی دانسته که نگاه از بیرون قادر به درک و فهم آن نیست. اگرچه نگاه از درون و شیوه مشاهده مشارکتی کمک به درک بهتر پدیده‌ها می‌کند، ولی آنچه که در کتاب آمده را نمی‌توان واجد انحصاری این ویژگی دانست. زیرا نگاه از درون فقط به معنای آن نیست که ببینیم زندانی چه می‌گوید یا چطور می‌بیند؟ این را می‌توان از او هم پرسید، نگاه از درون تحلیلی فراتر از آن چیزی است که زندانی گمان می‌کند، دارد می‌بیند یا می‌گوید. تحلیلی است که پرورده شده ذهن خلاق محقق در چارچوب مفهومی و نظری اوست. مطالعات مردم‌شناسانه‌ای که از اقوام و قبایل می‌شود به نوعی نگاه از درون است ولی نتیجه پژوهشگر چیزی فراتر از نگاه فرد یا افرادی است که مطالعه شده‌اند. بخش قابل توجهی از یافته‌های کتاب با مشاهده و یا حتی گفت‌وگو نیز قابل دریافت است و بیان آنها مستلزم تجربه شخصی زندان نیست، بنابراین شاید این امکان وجود داشت که یافته‌های نگاه از بیرون نیز به متن اضافه شود.

۷ـ متن در موارد گوناگونی حاوی گزاره‌هایی است که به لحاظ علمی ثابت نشده است و شاید هم هیچگاه ثابت نشود. هم‌چنین تکرار مطالب به نسبت قابل توجه است، ضمن اینکه به نظر می‌رسد فیش‌هایی که نویسنده محترم در مقاطع گوناگون زندان نوشته‌اند، به همان صورت در کتاب استفاده شده‌اند، به همین دلیل در موارد زیادی از منظر خواننده انسجام و پیوستگی مطالب از دست رفته است. از سوی دیگر لحن و زبان متن یک‌دست نیست، گاه از ادبیات آکادمیک استفاده شده است، و گاه از ادبیات خاطره‌ای و تا حدی خودمانی. اگر متن کتاب یک ویراستاری جدی می‌شد، ابهاماتی که به دلیل این مشکلات یا وجود جملات طولانی یا نارسا وجود دارد برطرف می‌شد و برای خوانندگان مفیدتر بود.

در هر حال امیدواریم که حقوق یکی از بی‌پناه‌ترین اقشار جامعه، یعنی زندانیان بیش از این رعایت شود و یکی از شروط لازم آن نیز مطالعه و نوشتن کتاب و مقاله درباره این گروه قابل توجه است و کتاب آقای باقی حتما می‌تواند در این مسیر گره‌گشایی کند.

عباس عبدی

Post source : وبسایت عمادالدین باقی

Related posts

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.