شینا شیرانی یکی از زنان بیشماری است که دادخواهی علیه آزار جنسی و انواع دیگر خشونت را به اینترنت کشانده است. آیا میتوان اینترنت را دادگاهی عمومی تلقی کرد و کاربران را به قضاوت فرا خواند؟
به تازگی با انتشار یک فایل صوتی، جنجالی به پا شد که نه تنها در فضای اینترنت فارسیزبانان همهگیر شد که به رسانههای رسمی بینالمللی نیز راه پیدا کرد. موضوع این فایل صوتی آزار جنسی یک زن در محل کار خود بود. زنی که با انتشار فایل صدای مدیر خود از ماجرا پرده برداشت، شینا شیرانی نام دارد.
شیرانی از مجریان شبکه تلویزیونی پرس تی وی٬ بخش برونمرزی صدا و سیمای جمهوری اسلامی بود. بر اساس گزارشها فرد مزاحمی که صدای او منتشر شده حمیدرضا عمادی نام دارد که از مدیران پرس تی وی است. او در مکالمهای تلفنی که فایل صوتی آن منتشر شده، بیپرده و با رکیکترین کلمات، تقاضاهای جنسی مطرح میکند.
در پی انتشار این فایل صوتی و مصاحبه شینا شیرانی در اینباره روابط عمومی پرس تی وی در اطلاعیهای از تعلیق دو مدیر ارشد خود که یکی از آنها حمیدرضا عمادی است خبر داد. پرس تی وی البته با “مشکوک” خواندن اقدام شینا شیرانی، اعلام کرد تعلیقهای انجام گرفته در جهت انجام تحقیقات صورت گرفتهاند.
شاید آنچه شیرانی پس از انتشار فایل صوتی و انجام چند مصاحبه به شرح آن پرداخت نخستین روایت یک زن از آزار جنسی در محیط کار نباشد اما یکی از خبرسازترین آنهاست. نه تنها به این دلیل که نهاد درگیر در این ماجرا رسانه رسمی جمهوری اسلامی است که از طریق برنامههایش همواره مدعی ترویج و تبلیغ “پاکدامنی” بوده، بلکه به این دلیل که فایل منتشرشده نمایش بیپردهی یک نمونه از خشونت جنسی علیه زنان در محیط کار در ایران است.
خشونت آنلاین علیه زنان؛ کلیکهایی که زنان را هدف میگیرند
اما آیا کاربران اینترنت برای سخنان زنی که از ناچاری به اینترنت پناه آورده، گوشی شنوا دارند؟ هنوز یک دهه از زمان پخش فیلم رابطه جنسی منسوب به زهرا امیرابراهیمی٬ بازیگر صدا و سیما٬ در اینترنت نمیگذرد. این موضوع در اینترنت با موجی از “اشتراکگذاری” و قضاوتهای کاربران مواجه شد. اینترنت که در جایی عاملی میشود برای از هم گسیختن حیات اجتماعی یک زن، چگونه میتواند در جای دیگر حامی یک زن در برابر آزار جنسی باشد؟
کارکرد دوگانهی اینترنت
فعالان حوزه اینترنت همواره از نقش دوگانه فضای مجازی در ارتباط با زنان سخن گفتهاند. محسن فرشیدی٬ وبنگار و فعال فمینیست٬ از نقشی که اینترنت خود در خشونت بر زنان به ویژه با ورود افرادی با روشهای مختلف نظیر هک و نفوذ به حریم خصوصی آنها و کنترل و تهدید آنها از این طریق ایفا میکند اشاره کرده، میگوید از همین رو “خشونت سایبری” علیه زنان اکنون به موضوعی جدی تبدیل شده است.
با اینهمه فعالان برابریطلب بر نقش مثبت اینترنت تاکید دارند تا جایی که برخی نیز آن چنان وزن خدمات اینترنت به زنان را پررنگ ارزیابی میکنند که به کل نقشی دوگانه برای اینترنت قایل نمیشوند.
آیا کاربران اینترنت برای سخنان زنی که از ناچاری به اینترنت پناه آورده، گوشی شنوا دارند؟
مسیح علینژاد٬ روزنامهنگار و مبتکر صفحه “آزادیهای یواشکی زنان ایران” میگوید: «اینترنت همه آزارها و تحقیرهای جنسی و جنسیتی را که سالها زنان از آن در خفا رنج میبردهاند علنی کرده است. ما یک عمر این متلکهای جنسی را یواشکی توی خیابانهای شهر میشنیدیم و هیچ وقت دربارهاش علنی حرف نمیزدیم. به خاطر هر نوع تفکر و رفتار متفاوتمان در راهروهای محل کارمان با این تحقیرهای جنسی مواجه بودهایم و صدایمان به جایی نمیرسیده است. ولی وقتی در اینترنت این تحقیرها و توهینها علنی میشود امکان گفتگو هم دربارهاش فراهم میشود.»
علینژاد با تاکید بر این که “گفتگو راه نجات جامعه است”٬ میگوید: «اینترنت فضای همدلی هم به وجود آورده و از این طریق این امکان را به زن داده که جواب توهینها و قضاوتها را بدهد٬ نه خودش به تنهایی٬ بلکه با کمک جمعی که با او همعقیدهاند.»
محسن فرشیدی که مدیریت صفحه برابری زن و مرد را در فیسبوک بر عهده دارد نیز میگوید اگر چه آمار دقیقی وجود ندارد که بگوییم وجود اینترنت به کاهش خشونت بر زنان از جمله خشونت جنسی کمک کرده است٬ اما میتوانیم تقریبا با اطمینان بگوییم که “به کاهش سکوت در برابر خشونت کمک کرده است.”
آگاهیرسانی و آموزش از راه گفتگو
تنها چند ماه پیش از آنکه شینا شیرانی دادخواهی خود را به اینترنت کشاند٬ یک بازیگر جوان سینمای ایران نیز به طور ضمنی از موضوع آزار جنسی در محیط کار خود انتقاد کرده بود.
صدف طاهریان که پس از خروج از ایران تصاویر بیحجابی از خود در اینستاگرام منتشر کرد، در برنامه “تبلت” در تلویزیون صدای آمریکا ظاهر شد و در مورد انتشار تصاویرش گفت: «جسارتم از جایی شروع شد که به گذشته فکر کردم. وقتی که گذشته را مرور کردم، وقتی که از دفترهای مختلف سینمایی به من زنگ میزدند و من با کلی ذوق و شوق برای بستن قرارداد میرفتم، اما متأسفانه با جملات وقیحانهای مواجه میشدم. این باعث میشد تا از همان دفتر تا خانه فقط اشک میریختم. در مورد هر چیز صحبت میشد به جز کار.»
عذرخواهی توییتر از زنان قربانی تهدید و توهین
نعیمه دوستدار٬ روزنامهنگار حوزه زنان٬ اعتقاد دارد که با انفجار هر کدام از بمبهای خبری اخیر که به افشاگریهای زنان یا برداشتن حجاب آنها بر میگشته است، همزمان یک فرایند یادگیری هم در جریان بوده است. نعیمه دوستدا٬ اعتقاد دارد اینترنت فرصتی ایجاد میکند که صداهای مختلف٬ مخالف و موافق٬ شنیده شوند و از این طریق آگاهیرسانی و یادگیری را تقویت میکند.
فرشیدی فرایند آگاهیرسانی در اینترنت خصوصا در ارتباط با خشونت بر زنان را دو طرفه میداند و میگوید: «کسی که خشونت کرده هم در مواردی آگاهی نداشته است عملی که دارد میکند خشونت است. یعنی هم آزارگر و هم آزاردیده هر دو آگاهی بیشتری از طریق ایجاد چنین بحثهایی پیدا میکنند.» او معتقد است که آگاهیرسانیها در نهایت میتواند به کاهش خشونت منجر شود.
دادگاه، اینترنت و قاضی، افکار عمومی
در اطلاعیه روابط عمومی “پرس تی وی” آنچه به چشم میخورد اعتراض این نهاد به پیگیری اینترنتی ماجرا به جای تعقیب از طریق دستگاههای رسمی قضایی است. این نکتهایست که برخی از کاربران اینترنت نیز در انتقاد از اقدام شینا شیرانی به آن اشاره کردهاند.
مسیح علینژاد بر اساس گفتگوی خود با شینا شیرانی و همچنین محتوای فایل منتشر شده میگوید: «فکر نمیکنم اولین بار بوده که شینا شیرانی آزار دیده است و آمده همان اولین آزارش را علنی کرده است. درتجربه اولش شکایتش را برده پیش مدیر همان دستگاهی که داشت با آن کار میکرد و نتیجهاش این شد که آن کسی که شینا به او شکایت برده بود به او کمک کرد و حمایت کرد ولی در قبال آن کمک و حمایت خود تبدیل شد به کسی که از او توقع جنسی داشت یعنی به فشار مضاعف و آزار جنسی مضاعف تبدیل شد. شیرانی دیگر به آن سیستم اعتماد نداشت و این موضوع برای زنهای ایرانی آشناست.»
مسیح علینژاد که خود سابقه دو بار شکایت بیفرجام از نهادهای رسمی در ایران را دارد که به او توهین جنسی کرده بودند میگوید: «وقتی انگشت اتهام به جای اینکه به سوی کسی دراز شود که تجاوز جنسی و کلامی میکند توی صورت خود زن گرفته شود باعث میشود زن امیدش را به قضاوت نهادهای رسمی از دست بدهد.»
فعالان حوزه اینترنت همواره از نقش دوگانه فضای مجازی در ارتباط با زنان سخن گفتهاند.
محسن فرشیدی موضوع را در چارچوبی بزرگتر میبیند: «در رفتارهای روزمره عمومی وقتی یک دختر مورد مزاحمت خیابانی قرار میگیرد٬ یا یک زن در زندگی شخصیاش مورد خشونت خانگی قرار میگیرد٬ معمولا از سوی خانواده که باید ابزار حمایتی باشد انگشت اتهام به سمت او میرود. بنابراین وقتی به زنی خشونت میشود این زن به جای عنوان کردن آن سکوت میکند چون میداند در نهایت او است که متهم میشود.»
او نتیجه میگیرد: «در سیستم قضاوت یک ساختار مردسالار٬ قبل از اینکه به موضوعی که زن میگوید رسیدگی شود خود زن در مظان اتهام قرار میگیرد.»
فرشیدی با تاکید بر اینکه “ساختاری که خودش خشونت را مستقیم و غیرمستقیم بازتولید میکند هرگز نمیآید نتیجه کار خودش را محکوم کند”، میگوید: «بنابراین تنها جایی که فرد میتواند ساختار قانونی مردسالار را دور بزند فضای اینترنت است با این امید که در اثر عمومیتی که دارد بتواند موضوعش را به بحث بگذارد.»
رسانه در برابر رسانه
شبکههای اجتماعی که از آنها به عنوان خردهرسانه یا رسانههای نوین اجتماعی هم یاد میشود نقش موثری در دور زدن سانسورهای حاکم بر مطبوعات ایران دارند. در سالهای اخیر هر موضوعی که به نوعی از انتشار در مطبوعات سانسورزدهی ایران باز مانده، در اینترنت بازتاب یافته است.
مسیح علینژاد میگوید: «رسانه است که میتواند نهادهای غیرپاسخگو را پاسخگو کند. تا گفتگو ایجاد نشود هیچ کدام از نهادهای رسمی خود را پاسخگو نمیدانند. انتشار موضوعاتی از این دست باعث میشود نهادهای رسمی خود را پاسخگو ببینند و باعث میشود راه آزار جنسی برای مردان بیماری که در قدرت هستند سختتر شود.»
بیشتر بخوانید: تصویب مجازات برای خشونت خانگی آنلاین در بریتانیا
نعیمه دوستدار هم جنگ رسانهای را عاملی میداند که پرس تی وی را وادار به موضعگیری کرد. او میگوید: «اینترنت به عنوان رسانهای در مقابل رسانه برونمرزی جمهوری اسلامی قرار گرفت و آنها در این نبرد خود را مجبور به واکنش دیدند.»
دوستدار همچنین به کم بودن محتوای تولیدشده به زبان فارسی در ارتباط با خشونت جنسی بر زنان اشاره دارد و میگوید که مطرح شدن چنین مسایلی باعث میشود ظرفیت زبان فارسی در رابطه با خشونت جنسی غنی شود و اینترنت فارسیزبانان پرمایهتر شود. او همچنین اشاره میکند که حتی چنین ماجراهایی باعث میشود مطالب پیشتر تولید شده مجددا خوانده شوند.
نعیمه دوستدار که پس از خبری شدن موضوع پرس تی وی در فراخوانی عمومی خواسته بود زنان تجربههای مشابه را به اشتراک گذارند میگوید: «بار دیگر به من ثابت شد که موضوع آزار جنسی در محل کار تجربه عمومی است و نکته مهم این است که درست است که در فضای کنونی علاقهمندی وجود دارد که موضوع را سیاسی ببینند چون نهادهای دولتی و مدیران دولتی در میان هستند اما واقعا اینطور نیست. آدمهایی که تجربههایشان را دارند با ما در اشتراک میگذارند بسیاری از تجربه آزار جنسی در موسسات خصوصی و شرکتهای معمولی یا مثلا مطب دکترها مینویسند. »
دوستدار معتقد است که “گسترش آزار جنسی در محل کار” مشکلی بسیار پردامنه است و چه بسا از تناقضهای مربوط به جمهوری اسلامی نیز فراتر میرود.