مریم اکبری منفرد، زندانی عقیدتی که از دی ماه ۱۳۸۸ با حکم ۱۵ سال حبس در زندان به سر می برد، در اعتراض به تهدیدهای مقامات قضایی ایران برای محروم کردن او از ملاقات با فرزندانش در بند زنان زندان اوین، در نامه ای نوشته است که به دلیل شکایت رسمی برای پیگیری اعدام سه برادر و خواهرش در سال ۶۷ تهدید به محروم شدن از ملاقات با فرزندانش در زندان شده است که از هفت سال گذشته آنها را هفته ای یکبار برای چند دقیقه ملاقات می کند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از کمپین بین المللی، خانم اکبری منفرد در نامه خود خطاب به یک مسوول قضایی که نامش عنوان نشده، نوشته است: «پیغام شما را توسط همسرم دریافت کردم. گمان می کنید برای کسی مانند من چه چیزی می تواند باعث وحشت شود. شماها چه چیزی برایم باقی گذاشته اید که مرا از محروم کردنش می ترسانید. واقعا شرم نمی کنید مرا، مادری که حتی نمی داند رنگ مورد علاقه دخترش چیست، حتی نمی داند غذای مورد علاقه دخترش چیست، نمی داند تفریح و سرگرمی دخترش چیست، تهدید به قطع ملاقات می کنید.»
پیش از این مریم اکبری منفرد، در ۲۶ مهرماه ۱۳۹۵ در نامه ای سرگشاده از زندان اوین خواستار دادخواهی و تحقیق درباره اعدام اعضای خانواده اش در دهه ۶۰ شده است. یکی از خواسته های او در این نامه اعلام محل دفن خواهر و برادر اعدم شده اش بود. او نوشت: «با توجه به اینکه نشانی محل دفن آنها هیچگاه به خانواده اعلام نشده است، درخواست روشن شدن چگونگی فوت و محل دفن آنها را نیز دارم.»
طرح این درخواست از سوی این زندانی سیاسی، با اقدام تلافی جویانه مقامات قضایی مواجه شد. در تاریخ ۱۳ آبان ماه سال جاری، سازمان عفو بین الملل با انتشار بیانیه ای نوشت که مقامات ایرانی از اینکه اجازه بدهند مریم اکبری منفرد برای رسیدگی به بیماریها آرتروز و تروئید خود در خارج از زندان درمان شود، خودداری کرده اند. به گفته عفو بین الملل دادیار زندان اوین به خانواده اکبری منفرد در تاریخ ۳ آبان ماه گفته است که ترتیبات مربوط به مداوای درمان او به خاطر اینکه او «پررو» شده است لغو شده است.
خانم منفرد در پاسخ به این تهدیدات در نامه خود که از زندان ارسال کرده است، به مقام مسوول قضایی که او را تهدید کرده، نوشته است: «در این هفت سال در زندان های اوین و گوهر دشت و قرچک ورامین جنایاتی دیده ام و شنیده ام که در آن کسی که در موضع تهدید است من هستم نه شما.»
این زندانی در بخش های از نامه خود با اشاره به پیگیری هایش برای اعدام اعضای خانواده اش در سال ۱۳۶۷ نوشته است: «زمانی مادرم، خواهرانم و برادرانم را از من ربودید و اینک بیش از هفت سال است که مرا از فرزندانم جدا کرده اید. شما گفته بودید که چرا به دنبال محل دفن و کفن آنها هستم؟» او در بخش دیگر نوشته است: «برای مادری چون من که دخترکانش را در خردسالی گذاشت و به زندان آمد دیگر فرقی نمی کند ۱۵ سال بعد، ۲۵ سال بعد و یا اصلا به خانه برود یا نه فرقی نمی کند. برای من اینک مهمترین هدف همانا خون خواهی خواهر و برادرانم است که بی گناه اعدام شدند.»
مریم اکبری منفرد، سه برادر و یک خواهرش در دهه ۱۳۶۰ به اتهام هواداری از گروه مجاهدین اعدام شده اند و در حال حاضر یک خواهر و برادرش در آلبانی سر می برند. خانم اکبری منفرد در روز هشتم دی ماه ۱۳۸۸ بازداشت و به اتهام محاربه از طریق ارتباط با نیروهای مجاهدین از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ۱۵ سال زندان محکوم شد.
حسن جعفری، همسر این زندانی در تاریخ چهارم آبان ماه امسال گفته بود خواهر و برادر همسرش، عضو سازمان مجاهدین و مستقر در پایگاه اشرف در عراق هستند و چندین بار خانم اکبری منفرد تلفنی با آنها صحبت کرده است. طبق گفته آقای جعفری همه این تماس های تلفنی پایه اتهام محاربه او و محکومیت به ۱۵ سال حبس شده است.
همسر این زنداتی گفته بود: «موقع محاکمه همسرم بودم. بچه کوچکم بغلم بود و قاضی صلواتی به خانمم گفت تو جور خواهر و برادرهایت را می کشی. بعد من ماندم و سه دختر بچه که الان شش سال و نیم است مادرشان در زندان است. این وضعیت ما است والا اگر ما را دوست ندارند در این مملکت، یک کاغذی بدهند ما برویم بیرون از این مملکت زندگی بکنیم الان [نزدیک] ۷سال است همسر مرا برده اند و من با سه دختر بچه مانده ام یک پایم دادستانی است یک پایم زندان و یک پایم کار و بچه ها.»
خانم اکبری منفرد از زمان بازداشت تاکنون حتی یک روز نیز به مرخصی نیامده است. مقامات قضایی برای مرخصی از خانواده او یک میلیارد و صد و پنجاه میلیون تومان وثیقه خواستند با این حال پس از گذشت سه سال از تودیع این وثیقه هنوز ایشان به مرخصی نیامده و مقامات قضایی نیز پاسخ موجهی برای آن نداده اند. خانم اکبری منفرد دارای سه دختر است.
همچنین وکیل او در سالهای اخیر سه بار درخواست اعاده دادرسی داده است که تاکنون نتیجه ای نداشته است. همسر مریم اکبری منفرد درباره وضعیت درخواست اعاده دادرسی گفته بود: ««ما تاکنون سه بار درخواست اعاده دادرسی کردیم که نتیجه ای نداشت. در دادگاه که اجازه نداده بودند وکیل خودمان انتخاب کنیم و وکیل تسخیری معرفی کردند. اما حالا وکیل گرفته ایم و درخواست تخفیف در مجازات کردیم چون نیمی از محکومیت زندان را گذرانده و مشمول آزادی مشروط می شود. بعد از شش سال و نیم پرونده را فرستادند شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور در قم. رئیس این شعبه آقای جعفری بعد از ۵ ماه گفت که این پرونده ربطی به انها. ندارد. او گفت که این پرونده در تهران بوده، خودش تهران است جرمش تهران بوده و ربطی به ما ندارد. یعنی بعد از ۵ ماه که ما پی گیری کردیم هیچ کاری نکردند و پرونده را برگرداندند تهران، حالا باید ببینیم کجا می فرستند. این وضعیت پرونده است»
مریم اکبری منفرد در نامه سرگشاده خود درباره اعضای اعدام شده خانواده اش توضیح داد و نوشت: «برادر کوچکترم، عبدالرضا اکبری منفرد، در سال ۵۹ و در حالیکه دانش آموز بود و فقط ۱۷ سال داشت، بازداشت شد. جرمش پخش نشریه مجاهد بود. او سه سال تمام در سلولهای انفرادی زندان گوهردشت – رجایی شهر – به سر برد و با وجود این که در دادگاه انقلاب تهران به سه سال حبس محکوم شده بود، تا سال ۶۷ در زندان نگه داشته شد و سرانجام در مرداد همان سال، با جمع کثیری از زندانیان» اعدام شد.
او در معرفی دومین عضو اعدام شده خانواده خود نوشت: «علیرضا اکبری منفرد، برادر دیگرم، در ۱۷ شهریور سال ۶۰ دستگیر و در ۲۸ شهریور همان سال در زندان اعدام شد. تمام فرایند دستگیری، محاکمه و اجرای حکم او، در ۱۰ روز طی شد.»
سومین عضو خانواده اکبری منفرد که در زندان اعدام شد در این نامه «رقیه اکبری منفرد» معرفی شده است. مریم اکبری منفرد در نامه دادخواهی خود از زندان درباره چگونگی اعدام خواهرش نوشت: «در مراسم شب هفت علیرضا اکبری منفرد «ماموران به خانه ما حمله کردند و تعدادی از مهمانان را دستگیر و به زندان اوین و کمیته مشترک منتقل کردند. در میان دستگیر شدگان، مادر و خواهرم، رقیه اکبری منفرد حضور داشتند. مادرم پس از پنج ماه از زندان آزاد شد اما خواهرم، که از سوی دادگاه به هشت سال زندان محکوم شده بود، در مرداد سال ۶۷ و در حالیکه در حال گذراندن سالهای پایانی دوران محکومیتش بود، اعدام شد.»
درنامه مریم اکبری منفرد، چهارمین عضو خانواده او که در زندان کشته شد نیز «غلامرضا اکبری منفرد» معرفش شده است. او نوشته است: «غلامرضا اکبری منفرد، برادر دیگرم، نیز در سال ۶۲ دستگیر شد و در سال ۶۴ و زیر شکنجه» کشته شد.