هوا که رو به سردی می رود، دیگر صندلیهای زمخت فلزی، دیوارهای نمور و در حال فروریختن و نبود سرویس بهداشتی؛ مشکل به شمار نمیآیند. اینجاست که سرما حرف اول را میزند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از مهر، روستا که محروم باشد، مدرسه محرومتر می شود. البته اگر محصلان روستا خوش شانس باشند و مدرسهای در روستا وجود داشته باشد تا آنان مجبور نباشند، کیلومترها راه خاکی و ناهموار را طی کنند تا در مدرسه ای تحصیل کنند.
دانش آموزان روستای «راین قلعه مارز» در جنوب کرمان این شانس را آورده اند تا در یک ساختمان مستطیل، سفید رنگ، سیمانی، کهنه و تقریبا تخریب شده تحصیل کنند. ۱۷۰ دانش آموز در یک مدرسه کوچک که به صورت دوشیفت اداره می شود، درس می خوانند.
نیمکت های کهنه و نیمه شکسته، صندلی های فلزی، تخته سبز گچی، سقف نمور و دیوارهای ترک خورده و نبود میزی برای معلم، نبود سرویس بهداشتی و قطع برق؛ مدرسه و کلاس های درس چند دهه ی گذشته را در ذهن تداعی می کند. گویا زمان در سالهای بسیار دور در روستاهای جنوب کرمان توقف کرده است. انگار اینجا روزگار دیگری است.
هوا که رو به سردی می رود، دیگر صندلیهای زمخت فلزی، دیوارهای نمور و در حال فروریختگی و نبود سرویس بهداشتی؛ مشکل به شمار نمیآیند.
اینجاست که سرما حرف اول را میزند و مشکل تنها سردی کلاس درس می شود. دانش آموزان سال هاست بدون بخاری، هوای سرد کلاس درس خود را تحمل می کنند.
در حالی که دوره بخاریهای نفتی گذشته و سال هاست مسئولان وزارت آموزش و پرورش از جمع آوری بخاری های نفتی در مدارس خبر می دهند؛ دانش آموزانی در روستاهای دورافتاده جنوب کرمان همان بخاری نفتی را هم ندارند.
لباس گرم جایگزین بخاری در سرما
امیرحسین یکی از دانش آموزان این روستا که با لباس محلی در کلاس درس حاضر می شود، به خبرنگار مهر درباره ی مشکلات مدرسه می گوید: مشکلات که زیاد است. سرویس بهداشتی نداریم، برق مدرسه قطع است، نیمکت های کلاس کهنه شده، در سرما بخاری و در گرما کولر نداریم.
امیرحسین و هم کلاسی هایش در سرمای زمستان لباس های گرم می پوشند تا سردشان نشود. آنان از حق طبیعی خود یعنی داشتن بخاری در کلاس درس محرومند. گویا مدرسه روستای راین قلعه در نقشه و برنامه ریزی های وزارت آموزش و پرورش گم شده است.
بر صورت تکتکِ دانش آموزان این مدرسه قرمزیِ ناشی از سرمای بسیار نقش بسته و گویی زمستان سیلی سردش را هر روز بر صورت این دانشآموزان میکوباند.
سرویس بهداشتی نداریم
یکی از معلمان این مدرسه از وضعیت نامطلوب مدرسه به خبرنگار مهر می گوید: این مدرسه دو شیفته است، شیفت صبح پایه ابتدایی و شیفت بعد از ظهر متوسطه اول است، کلاس های درس بخاری ندارند و دانش آموزان سرما را بدون بخاری می گذرانند، مدرسه سرویس بهداشتی ندارد تا دانش آموزان استفاده کنند.
این معلم ۲۴ ساله که از اهالی بومی این روستا است یکی دیگر از مشکلات را مشکلات فرهنگی می داند و می گوید: درس برای خانواده ها اولویت ندارد. بسیاری از دانش آموزان ترک تحصیل می کنند و این برای خانواده ها اهمیتی ندارد.
تحصیل در مناطق محروم گذر از هفت خوان زندگی است، نه خانواده خیلی اهمیت می دهد نه مسئولان.
جنوب کرمان محرومیت های زیادی دارد، که مدارس نیز از این محرومیت ها بی نصیب نمانده اند. اگر مردمانِ این منطقه از دید نهادهای مختلف دورمانده اند، مدارس و دانشآموزانش نیز از سوی وزارت آموزش و پرورش که متولی ۱۳ میلیون دانش آموز است، فراموش شده اند.
روستاهای جنوب کرمان چشم انتظار یاری
امیر رضا کلاس پنجم و فاطمه کلاس چهارم هم کلاس هستند و در دبستان «شهید حسین آزادی» روستای در کلات تحصیل می کنند. مدرسه آنان نیز از بخاری بی نصیب است و دانش آموزان باید لباس های زمستانی خود را روی هم بپوشند تا سردشان نشود.
بخاری برقی دبستان «اندرز» در روستای نمگاز نیز خراب شده است و دانش آموزان در انتظار درست شدن آن هستند.
۱۳ دانش آموز دبستان «شهید شوشتری» روستای ناهوگان نیز در سرمای زمستان در انتظار بخاری هستند. آنان نیز نه سرویس بهداشتی دارند و نه نیمکت و نه هوای مناسب.
محرومیت روستاهای جنوب کرمان را نمی توان در قالب قلم گنجاند، تا مسئولان بدانند محرومیت تا حدی است که برخی از دانش آموزان حتی از لباس گرم هم محروم هستند. گرچه وزیر آموزش و پرورش از جنوب تهران تا مدارس خاک سفید را بازدید می کند تا وضعیت مناطق محروم را مورد بررسی قرار دهد اما مناطق محروم پایتخت را نمی توان ملاک قرار داد و وضعیت مدارس در مناطق محروم دیگر استانها قابل قیاس با مدارس محروم تهران نیست و به نظر می رسد مسئولان از حال و روز دانش آموزان روستاهای جنوب کرمان با خبر نیستند و برخی مسئولان در خواب زمستانی فرو رفته اند تا دانش آموزان مناطق محروم در سرمای زمستان درس را ادامه دهند.
آنچه پیداست بی توجهی مسئولان وزارت آموزش و پرورش است که گویی همچنان ادامه دارد؛ شاید چشم امیدِ مردمانِ جنوب کردمان به دست مردمان خیّری باشد که آستینشان را در این منطقه هم بالا بزنند.