راهرو بیمارستانی در تهران را صدای جیغ های مادری که روسری سرش را چنگ میزد، پر کرد: “قرص برنج چه کوفتی بود؟ چرا تو که فقط ۱۶ سالت بود، چرا رفتی؟ من با این درد چه کنم؟”
لحظاتی بعد فردی را که با ملافه سفید روی او را پوشانده بودند، به سمت آسانسور بردند.
بر اساس آمار رسمی، روزانه بیش از ۱۳ نفر در ایران خودکشی میکنند. تحقیقات سال ۱۳۹۲ نشان میدهد که در ایران به طور متوسط از هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت کشور بیش از ۶ نفر در سال بر اثر خودکشی جان خود را از دست میدهند.
_______________________
- روایت یک خودکشی
“ولش کن بذار بمیره” صدای پدرم بود. مادر با پچ پچ و التماس سعی میکرد آرامش کند. مادرم با کلافگی آمد و گفت بپوش بریم بیمارستان. خواهرت قرص خورده. دستپاچه لباسی به تن کردم و به بیمارستان رفتیم “اگر نمیره خودم سرش را میبرم!” پدر نهیب می زد. مادر اما کیسه ای در دست داشت و سر بی حال خواهر که هر از چندگاهی بالا می آورد بر دوشش بود. چند لحظه ای که پدرم با ما نبود تا ماشین را پارک کند، در اوج گیجی و بی حالی می گفت: “به خدا من باکره ام”. تشر زدم که چرا یاوه می گی؟! اگر هم نباشی مهم نیست، ول کن. شبه گریه ای کرد و به تکرار گفت: “به خدا من باکره ام!” حالا پدر با ما بود ولی چشمانش مهر نداشت. در میانه هذیانهای خواهر و نگرانی مادر و خشم پدر، با خود می اندیشیدم که چه ساده می شود رفت. همواره به مرگی خود خواسته می اندیشیدم ولی تلاش جسم برای زندگی چه قدرتی دارد، حتی اگر روح مرده باشد. خواهرم ماند و مهر چشمان پدر بازگشت و دل مادر دیگر بار لرزید. این بار زندگی ادامه یافت.
_______________________
حسن موسوی چلک، رییس انجمن مددکاری ایران می گوید که آمارهای رسمی در مورد خودکشی “واقعی نیست”، چرا که بسیاری از موارد به منظور استفاده از دفترچه بیمه “ثبت نمی شود.”
خودکشی در ایران به دلایل مختلفی چون اختلافات زناشویی، عشق و تمایلات عاطفی، مسایل “ناموسی”، ناراحتی و فشار روانی، استرس، شکست تحصیلی، فقر، تنگدستی و بیکاری رخ می دهد.
خودکشی در میان افراد بین ۱۵ تا ۳۵ سال بیشتر دیده می شود. خودکشی دانشجویان و یا خودکشی در مترو که از سال ۱۳۸۴ در ایران رخ می دهد از جمله چالش های پیش روی کارشناسان اجتماعی است. در مورد یکی از موارد خودکشی دانشجویان که در سالجاری روی داد، احمد رضا خضری، مدیر روابط عمومی دانشگاه تهران گفت: “بررسی های فعلی نشان می دهد که این فرد دارای مشکلات خانوادگی و روحی بوده و دست به خودکشی زده است.”
خودکشی در مترو، یکی دیگر از روشهایی است که در سالهای اخیر در ایران مشاهده میشود. براساس آمار رسمی سال ۱۳۹۲ در یک سال ۱۲ مورد خودکشی با مترو ثبت شده است. حال اینکه به گفته کارشناسان این آمار در “سال جاری حدود ۱۷ مورد بوده است.”
بهروز بیرشک، روانشناس در گفتگو با روزنامه آرمان گفت: “خودسوزی، خودکشی با اسلحه یا در مترو را می توان در مقوله خودکشی های خشن دسته بندی کرد. زمانی که فرد احساس خوبی نداشته باشد یا احساس امنیت و تعلق نکند، یاس وجودش را می گیرد، آن وقت از بین بردن خودش تنها چارهاش می شود. نباید به این مسائل سطحی نگاه کرد.”
یک مشاور در تهران معتقد است که هنوز استفاده از مشاور و روان درمانگر در میان خانوادههای ایرانی جا نیفتاده است. او می گوید: “اگر کسی به مشاور مراجعه کند، دوستان یا بعضی از اقوام او را به سخره می گیرند، در حالیکه در کشورهای پیشرفته استفاده از مشاور برای مشکلات روحی و روانی امری بسیار جا افتاده است.”
م. که همسرش خودکشی کرده است، می گوید: “برای اینکه کمی حال و هوای همه عوض شود، تصمیم گرفتیم با دوستان به سفری چند روزه برویم. همسرم همه وسایل و غذاها را آماده کرد، اما گفت باید پایان نامه اش را تمام کند و این زمان بهترین وقت برای اوست. نمی دانستم این آخرین بوسه و آخرین باری است که چهره اش را زنده می بینم. دو روز اول با هم در تماس بودیم و روز سوم موقع برگشتن هر چه تماس گرفتم پاسخ نداد، فکر کردم شاید در حال کار است، برایش پیامی روی موبایل فرستادم. بالاخره به خانه رسیدم، دیدم چراغها روشن است و او بر روی مبل خواب است، هر چه صدایش کردم بلند نشد، با خوردن قرص رفته بود، دلیلش را هیچ وقت نفهمیدم و این شکنجه هر روز من است”.
آمار وزارت بهداشت نشان می دهد که مردان بیشتر از زنان دست به خودکشی می زنند. در ازای هر زن ۴.۵ مرد خودکشی می کنند.
حلق آویز کردن شایع ترین روش خودکشی مردان در ایران است و پس از آن خوردن دارو و سم و استفاده از سلاح گرم. در میان زنان نیز خوردن دارو، سموم و خودسوزی شایع ترین راههای خودکشی است.
براساس گزارشی در سازمان بهداشت جهانی ایران جزو کشورهای در حال ورود به مرحله صنعتی است، جدا شدن و بریدن از سنت ها و بافت سنتی باعث دوگانگی و تضاد فرهنگی اجتماعی و اقتصادی می شود، این تضادها سبب افزایش انگیزه خودکشی در افراد در معرض خطر می شود.