“حدود ۷۰۰۰ تاکسی پیکان در پایتخت تردد میکنند که دو برابر وزن خود آلایندگی ایجاد میکنند. موضوع آلودگی هوا را میشناسیم و کمبود قانون برای حل این مشکل نداریم و مشکل ما اجرای قانون است.”
شاید باورتان نشود آنچه گفته شد بخشی از سخنان محمدباقر قالیباف، شهردار تهران بهحساب میآید که میخواهد آلودگی هوای تهران را بهپای همان هفت هزار تاکسی بیندازد که گویا اگر جمعآوری شوند، همهچیز پایان مییابد. با اینهمه هرچند کسی نمیپذیرد که خودرویی دو برابر وزنش آلودگی تولید کند ولی گفتنی است که “سازمان تاکسیرانی” بخشی از مجموعه شهرداری تهران شمرده میشود.
حال باید دید عزا چه عزایی است که مردهشویاش هم گریه میکند.
کیفیت نامطلوب خودرو و سوخت
بهمنظور رمزگشایی از منابع آلودگی هوای تهران در آغاز تمامی نگاهها به کیفیت نامطلوب اتومبیلهای ایرانی و سوخت غیراستاندارد آن بازمیگردد. چنانکه شمارهگذاری برخی از اتومبیلهای ساخت کارخانههای داخلی گاهی تعطیل میشود، ولی پس از چندی دوبارهکار شمارهگذاری را دنبال میکنند. انگار از اول مشکلی در کار نبوده است. درواقع سازمان استاندارد و اداره شمارهگذاری، فشارهای بیرونی را تاب نمیآورند و گویا با تسلیم شدن به خواست وزارت صنعت و کارخانههای تولیدکننده همهچیز پایان میپذیرد. به حتم کارخانهها و وزارت صنعت، معدن و تجارت هم مشکل خود را به یک سری عوامل بیرونی برمیگردانند.
بااینهمه همین خودروهای بیکیفیت علیرغم گذشت بیش از بیست و پنج سال از عمرشان، همچنان در خیابانهای مرکزی شهر تهران تردد میکنند و حتی برگ معاینه فنی نیز دریافت مینمایند. اگر هم نتوانند برگ معاینه فنی دریافت کنند، در بده بستانی اداری به دریافت آن موفق میشوند.
از سویی دیگر خودروسازان، آلایندگی خودروهای تولیدی خود را به نامطلوب بودن کیفیت بنزین مصرفی برمیگردانند. چیزی که وزارت نفت از پذیرش آن سر باز میزند. تا آنجا که وزارت نفت بر بستری از دور و تسلسل، بنزین وارداتی خود را نیز همانند بنزین داخلی، بدون سرب و بری از آلایندگی میخواند. به عبارتی دیگر توپ از زمین وزارت نفت به زمین وزارت صنعت، معدن و تجارت پاس میشود و دوباره از همان راه رفته به زمین وزارت نفت بازمیگردد.
سازمان حفاظت از محیطزیست نیز در این ماجرا دندان روی جگر میگذارد تا به جای حفاظت از محیطزیست، از حریم دولت و همکاران خود در وزارتخانههای ذیربط، حفاظت به عمل آورد. همچنان که تا امروز هیچ گزارش روشنی از این سازمان در خصوص ترکیبات شیمیایی آلاینده هوای تهران و یا شهرهای دیگر انتشار نیافته است تا گفته شود که این ترکیبات از کجاها به فضای عمومی شهر تهران راه مییابند.
بااینهمه مراکز صنعتی فراوانی در نقاط مرکزی و حاشیه شهر تهران به تولید اشتغال دارند که از سوخت مازوت استفاده میکنند. نیروگاه بعثت در شهرک بعثت تهران نمونهای گویا از همین مراکز به شمار میآید. درعینحال دولت زمستانها مشکل خود را پیرامون توزیع گاز در تهران، پای نیروگاهها و کارخانههای تولید خودرو و سیمان مینویسند. چون این گروه از کارخانهها را مجبور میکند بهجای گاز از مازوت (نفت کوره) مصرف به عملآورند. بااینهمه آسیبهای ناشی از مصرف مازوت را نباید در آلودگی هوای تهران نادیده انگاشت.
از گودبرداری تا جویهای سرباز
اما آلودگی هوای تهران تنها در آلاینده بودن بنزین و اتومبیلهای بیکیفیت داخلی خلاصه نمیشود. همچنان که شهرداری تهران ضمن الگو گزینی از شیوههای کهنه ساختوساز، شهر را به کارگاهی تمامعیار برای بساز به فروشها و برجسازان تبدیل کرده است. چون هماینک در ۱۲۷ ناحیه از مناطق بیست و دوگانه شهر تهران، عدهای همزمان در پنج هزار نقطه به گودبرداری اشتغال دارند. به طبع این آمار با افتوخیز کار ساختوساز تغییر میپذیرد. خاکبرداریها بنا به ضوابطی که شهرداری به اجرا میگذارد شبانه انجام میگیرد تا درآمد و شد کامیونها و جابهجایی بیل مکانیکی تسهیلگری به عمل آید.
بر این اساس گودبرداریها باید از ساعت دوازده شب شروع شود و در ساعت پنج صبح هم به پایان برسد. ضمن آنکه گردوخاک ناشی از گودبرداری در تاریکی شب بهتر و بیشتر از دیدرس همسایگان و مردم مخفی میماند. چه بسا در تخریب ساختمانهای فرسوده، نخاله و ضایعات ساختمانی از طبقات فوقانی ساختمان روی عابران رها میگردند. چنانکه مرگهایی از این دست هم در شهر تهران کم نیستند. همچنین بنا به ضوابط شهرداری تهران، هر مالکی جهت نوسازی حق دارد تا یک سوم معبر و خیابان حاشیه ملک خود را به طور موقت تصرف نماید تا مصالح و نخالههای ساختمانی را در همین مکان تلنبار کند.
جدای از گودبرداریهایی که به منظور نوسازی صورت میگیرد، شهرداری تهران حفاری زیرگذرهای شهری و گودبرداری تونلهای مترو را نیز در ساعتهای نیمه شب به انجام میرساند. حفاریها همزمان به فاصله چند صد متر از یک خط واحد دنبال میگردد. اینک در بیش از چهل نقطه از شهر تهران حفاریها جهت احداث پلهای شهری و یا ایجاد تونلهای زیرگذر و خطهای جدید مترو ادامه دارد. اما پیداست که در فضای حفاری، ایمنیهای زیست محیطی به هیچ وجه رعایت نمیگردد. چنانکه انتقال شبانه خاکهای برداشت شده شرایطی فراهم میبیند تا به ظاهر بسیاری از آسیبهای آن از دید شهروندان تهرانی پنهان بماند. ولی جولان ریز گردها در فضای عمومی شهر و رسوب گرد و خاک در شعاع صدها متری تونلهای مترو، گواهی است روشن بر کم و کیف کار مجریان آن.
جدای از این، در تهران قریب پنجاه هزار کوچه و معبر از طریق خیابانهای بزرگ و کوچک به هم میپیوندند که در تمامی این کوچهها و خیابانها، کانیوها و جویهای سربازی هم جریان دارد تا آبهای سطحی تهران را از مناطق شمالی آن به سمت زمینهای بایر و یا مزروعی جنوبی شهر هدایت کنند. این جویها حجم وسیعی از زبالهها و ضایعات فیزیکی و شیمایی شهر تهران را نیز با خود به همراه میبرند. تا جایی که تعداد پرشماری از کارگاههایی که در سطح شهر به فعالیت اشتغال دارند، پساب صنعتی خود را در همین جویها میریزند.
حتی در اکثر مناطق مرکزی و جنوبی شهر تهران جدای از بنگاههای صنعتی و تجاری اماکن مسکونی نیز فاضلاب حمام خود را به سمت جوی کوچه و خیابان هدایت میکنند. رسمی عمومی که همچنان در تهران جا افتاده است. این آبهای آلوده کیلومترها راه را پشت سر میگذارند تا ضمن آلوده کردن هوای شهر به زمینهای شهرری و ورامین برسند.
برای نمونه تنها در دوسوی سه خیابان اصلی شهر تهران کارگر، ولی عصر و شریعتی، بیش از هفتاد کیلومتر جوی روباز جا نمایی شدهاند. همین آمار را میتوان در پنجاه هزار معبر و گذر- راه تهران گسترش داد تا دریافت که در تهران جمهوری اسلامی صدها کیلومتر جوی سرباز آلوده به انواع و اقسام مواد سمی جریان دارد که آسیبهای آن از طریق هوا زندگی انسانها را هدف میگیرد. همچنین چنین نقشی را ۲۴۳ باب پمپ بنزین شهر تهران هم، به اجرا میگذارند. این پمپ بنزینها بدون رعایت کوچکترین نکات زیست محیطی در مناطق مسکونی و اداری شهر تهران فعالیت دارند و همراهِ گازهای سمی، خود در آلودگی هوای شهر نقش میآفرینند.
در ضمن قریب ۶۲ هزار فان روباز زباله در معابر تهران نصب شدهاند، که شهروندان تهرانی روزانه هشت هزار تن زباله تر و خشک خود را در آنها میریزند. این زبالهها همهشب پس از ساعت بیست و یک در هر منطقه از شهرداری جای خاصی دپو میشود و سپس به مرکز آرادکوهِ کهریزک حمل میگردد. آسیبهای زیست محیطی زبالههای شهری در این جابهجاییها چیزی نیست که از دید شهروندان تهرانی مخفی بماند. آسیبهایی که آشکارا هوای شهر و فضای بصری شهروندان آن را به چالش میکشاند.
جانمایی مخزن زباله در فضای عمومی شهر و دپوی غیر مسئولانهی آن در همین فضا نه فقط به آلودگی هوای شهر میانجامد بلکه آسیبهای فراوانی را نیز متوجه محیط زیست شهری میکند. از سویی دیگر، زبالههای شهر تهران زیستگاهی طبیعی برای موش، کلاغ، سوسک، پشه و مگس شمرده میشود که در آلوده شدن فضای عمومی شهر تسهیلگری به عمل میآورند.
بیتردید با آنچه که گفته شد کرسی متهم ردیف یک آلودگی هوای تهران، تنها زیبنده شهردار سپاهی آن خواهد بود.