ماموستا فرهاد سلیمی، اهل سقز در تاریخ ۱۹ بهمنماه ۸۸ توسط نیروهای اداره اطلاعات بازداشت شد. وی علیرغلم گذشت ۶ سال همچنان به صورت بلاتکلیف در زندان رجاییشهر کرج نگهداری میشود. زمانی که پدر این استاد علوم دینی اهل سنت درگذشت؛ از دادن مرخصی به وی خودداری کردند و اجازه حضور در مراسم خاکسپاری پدرش را به وی ندادند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، ماموستا فرهاد سلیمی در پی فوت پدرش نامهای به نصیریپور قاضی ناظر بر زندانیان عقیدتی و سیاسی اهل سنت نوشت و خواستار قبولی قرار وثیقهای شد که در سال ۸۹ برای او صادر شده بود. فوت پدر ایشان که به شدت باعث تضعیف روحیه خانواده او شده است بیش از پیش غم نبود او را برای خانوادهاش دو چندان کرده است
ماموستا فرهاد سلیمی بایستی طبق قرار صادره در سال ۸۹ آزاد میشد اما اطلاعات با ایجاد موانع مختلف تا کنون از قبول آن توسط مراجع قضایی ممانعت به عمل آورده است. سلیمی همراه با شش تن دیگر در بهمن ماه ۸۸ بازداشت و به سلولهای انفرادی در اداره اطلاعات ارومیه منتقل و مدت ۸ ماه در این بازداشتگاه به صورت انفرادی حبس شد. وی در زندان مهاباد به دلیل قبول نکردن اتهاماتش مورد بدرفتاری قرار گرفت. ماموستا سلیمی سپس به زندان اوین منتقل شد و مدت ۶ ماه در سلولهای انفرادی بند ۲۴۰ و ۲۰۹ اوین به سر برد. سپس او را به بند ۳۵۰ منتقل کردند و پس از آن نیز در تاریخ ۲۵ فروردین ۹۱ به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
این زندانی عقیدتی به دلیل بعد مسافت و خطرات رفت و آمد سالی یک یا دو بار بیشتر با خانوادهاش ملاقات ندارد. این خود شکنجه دیگری برای او و خانوادهاش میباشد.
پدر این زندانی سیاسی-مذهبی، ماموستا فرهاد سلیمی سال ۹۲ در نامهای به بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل خواسته بود از مسئولین حکومت ایران خصوصا رئیس جمهور جدید که قول آزادی زندانیان سیاسی را داده است بخواهند که پسروی و تمامی زندانین سیاسی را که خانوادههایشان چشم به راه آنها هستند آزاد گرداند.
متن کامل این دادخواهی به شرح زیر میباشد:
جناببان کی مون نامه دردمندانه مرا بشنوید که مدت زیادی است که پسرم در زندانهای ایران به سر میبرد و هنوز هم بلاتکلیف است. پسرم یکی از شخصتهای مذهبی سرشناس غرب کشور است که چون از حق و حقوق ملتش دفاع میکرد، چندین بار از طرف مأمورین مورد تهدید قرار گرفت و در آخر در تاریخ ۹ بهمنماه ۸۸ به دست نیروهای اطلاعات بازداشت شد و به تک سلولیهای اطلاعات ارومیه انتقال یافت.
در دو دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد تعداد زیادی از فعالان مذهبی سیاسی اهل سنت ترور یا دستگیر شدند، که پسر من یکی از این فعالین مذهبی است. پسر مرا مدتهای زیادی در سلولهای انفرادی ارومیه نگهداری کردند حتی از امکانات اولیه یک زندانی که ملاقات و تلفن و هواخوری است بیبهره بوده و بعد از مدت یکسال به زندان اوین و بعد از مدتی به زندان مخوف رجاییشهر انتقال یافت.
در طول این مدت چهارساله من چندین بار به مراجع مختلف اطلاعات مراجعه کردهام که هیچ کدام جواب قانع کنندهای به من ندادند و جواب سربالا به من میدهند. وقتی که اطلاعات ارومیه رفتم گفتند که پروندهاش در سنندج است. به سنندج رفتم مرا به ارومیه فرستادند به ارومیه رفتم دوباره مرا به تهران فرستادند. در تهران مجددا مرا به سنندج فرستادند و در سنندج نیز به من جواب دادند که اصلا پرونده ارومیه به ما ربطی ندارد و اینجا نیست.
در نهایت خسته شدم و و الان هم بیماری سرطان گرفتهام و نمیتوانم از خانه بیرون بروم و در بستر بیماری هستم و توان هیچ گونه رفت و آمدی هم ندارم. لذا از شما خواستارم که در نامهای از مسئولین حکومت ایران خصوصا رئیس جمهور جدید که قول آزادی زندانیان سیاسی را داده است بخواهید که پسر من و تمامی زندانیان سیاسی را که خانوادههایشان چشم به راه آنها هستند آزاد گرداند. پسرم هم اکنون با ۲۰۰ نفر از زندانیان سیاسی در زندان رجاییشهر کرج میباشد و به مدت ۴۳ ماه است که بلاتکلیف و بدون ابلاغ و قرار بازداشت در زندان به سر میبرد.