در بین خبرهای بد در عرصههای کلان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، گاهی هم خبرهای خوش و امیدبخشی اتفاق میافتد: در برخی از شهرهای ایران، گروهی از شهروندان نیکاندیش و خلاق دیواری ساختهاند به نام «دیوار مهربانی». آنها در این مکانها که مانند یک اثر هنری در فضای پرالتهاب شهری میدرخشد، لباسهای کهنه اما قابل استفاده خود را به مردم عرضه میکنند: «نیاز داری بردار. نیاز نداری، بگذار!»
اگر خبرهای بد در جهان ما را معمولاً خبرگزاریهای بزرگ عرضه میکنند، خبرهای خوب گاهی در شبکههای اجتماعی بازتاب پیدا میکند و سپس از این رسانههای یکسر شهروندی دست به دست میشود و گاهی هم راهش را به سوی رسانههای کلانتر پیدا میکند.
خبر «دیوار مهربانی» در شهرهای اصفهان و شیراز ابتدا در اینستاگرام بازتاب پیدا کرد و سپس خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) هم روز گذشته گزارش کوتاهی در اینباره تهیه کرد. معلوم نیست مبتکر این حرکت چه کسی بوده و ابتدا از کدام شهر ایران آغاز شده و در کدامین شهرها ادامه پیدا کرده است.
تصویری از «دیوار مهربانی» در اصفهان در شبکه اینستاگرام منتشر شده است. در سه نقطه اصفهان «دیوار مهربانی» را میتوان یافت:
پل چمران، مقابل هنرسرای خورشید
خیابان رباط، بلوار کل محمدی، کوچه شاهد
و سرانجام:
خیابان دشستان، کوی چمن
از بازارهای تاریک تا فضاهای روشن شهری
در شهرهای اروپایی اهدای لباسهای کهنه پیشینه درازی دارد. این لباسها را معمولاً در گاراژها یا بازارچهها و مغازههای دورافتاده در یک فضای نیمهتاریک و اغلب سرد و بیهیچ تزئینی عرضه میکنند. این مکانها میبایست احساس فقر را در شهروندان بازتولید کند و آنها را به سوی مصرف هرچه بیشتر سوق دهد. این گاراژهای دورافتاده و مغازههای نیمهتاریک در تقابل قرار میگیرند با پاساژهای بزرگ و پرنور و مجلل با انواع برندها. این دوگانگی بخشی از زندگی شهریست و آن را مهیج و پرتنش میکند. اندیشه یگانگی انسان با طبیعت که در فرهنگ عرفانی ما بسیار برجسته است رنگ میبازد و جای خود را به رقابت میدهد.
در شمال پاریس «مقشه اوپوس» (بازار شپش) یکی از مهمترین بازارها برای داد و ستد لباسها و کفشهای کهنه است. من کسانی را میشناسم که از رفاه خوبی برخوردارند، اما ترجیح میدهند از لباسها و اشیای کهنه استفاده کنند. نکته اینجاست که زندگی بسیار خوب و با کیفیتی هم دارند. اما با این حال بدی بازارهایی مانند «مقشه اپوس» در پاریس یا کهنهفروشیهای تهران این است که بافت شهری را دوپاره میکنند.
«دیوار مهربانی» اصفهان اما در فضای باز و در پیشزمینه رنگ لاجوردی زیر نور آفتاب درخشان آسمان ایران مثل یک گوهر میدرخشد. این فضای شهروندی با کمترین امکانات اما با خلاقیت زیادی به یک اثر هنری تبدیل شده است، آن هم یک اثر هنری فروتن که به گمان من زبان و بیانی زنانه دارد و نه تنها نمیخواهد جلوهفروشی کند، بلکه بیاندازه مهربان است. علاوه بر این، برخلاف بازارهای مشابه در کلانشهرها، دیوار مهربانی به عنوان یک اثر هنری با یک سویه کاربردی در ضدیت با فضای شهری و بازارهای مجلل قرار نمیگیرد، بلکه به سادگی جزو بافت شهر میشود. به یک معنا: به عرفان ایرانی و سودای یگانگی با اجزای طبیعت و شهر نزدیک میگردد و فاصلهای را که دیوار بین جوی آب و تشنه (در تمثیل مولانا) ایجاد کرده از میان برمیدارد. جوی هست، دیوار هم هست، کسانی هم هستند که تشنهاند، اما دیوار آنقدر بلند نیست که فقط صدای آب را بشنویم.
من وقتی تصویر «دیوار مهربانی» را دیدم این بیت آشنا به یادم آمد:
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند
تهران جا مانده است؟
اگر بتوانیم به گزارش خبرگزاری ایسنا از اصفهان اعتماد کنیم، ظاهراً شهروندان اصفهانی هم از این حرکت شهروندی استقبال کردهاند. مردم لباسهای کهنه اما قابل استفادهشان را روی همین «دیوار مهربانی» عرضه میکنند. یکی از شهروندان اصفهانی که لباسهای بچهاش را به این دیوار اهدا کرده، گفته است:
«چند سالی بود لباسهای دخترم زیر تخت اتاقاش بلااستفاده مانده بود و چون فقط چند بار پوشیده بود حیفام میآمد دور بریزم. بچهها در سنین پایین زود رشد میکنند و لباسهایشان به کهنه شدن نمیرسد. حالا امیدوارم این لباسها به دست کسانی که نیاز دارند برسد تا هم دل کسی را شاد و هم از اسراف جلوگیری کرده باشم.»
علاوه بر اصفهان و شیرازو سیرجان، ظاهراً مشهد هم به این حرکت امیدبخش پیوسته است. از تهران اینبار دست کم تا این لحظه خبری در دست نیست.