دوازدهم آبان ماه از زندان آزاد شد، با وثیقه ای بالغ بر ۵۰۰ میلیون تومان و حالا در ترکیه است. امین انواری، دانشجوی ۲۱ ساله دانشگاه پلی تکنیک، که می گوید به تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی متهم شده است.
او ۱۲ مهرماه توسط اطلاعات سپاه بازداشت شد؛ همان زمان مادرش در مصاحبه با روز گفت: “با ۴ ماشین ریخته اند جلوی بانک، انگار می خواهند یک سارق مسلح را بازداشت کنند”. حالا امین انواری می گوید از او تحت فشار و با تهدید اعضای خانواده اش در زندان فیلم گرفته اند؛ فیلمی که به گفته او حاوی اعترافات دروغین و اجباری است و پس از خروج او از ایران تهدید کرده اند که آن را منتشرخواهند کرد.
پیشتر خانم فرح بخشی، مادر امین انواری که بعد از بازداشت فرزندش در تجمعات مقابل زندان اوین و همچنین ساختمان دنا در جمع فعالان سیاسی و خانواده های زندانیان حضور می یافت، در مصاحبه با روز از تهدید فرزند دیگرش توسط سپاه خبر داده و گفته بود که ماموران سپاه سراغ برادر ۱۷ ساله امین انواری در بازگشت از مدرسه رفته، او را به زود سوار ماشین و تهدید کرده اند که مادرش “اگر سکوت نکند بلا سرتان می آوریم”.
زمانی که شما زندان بودید مادرتان از فشارها و تهدیدهایی که در جریان بود خبر می داد، در داخل زندان چطور بود؟ به شما چه اتهاماتی زدند؟
من ۲۴ تیرماه دادگاهی به اتهام تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و آقای مصباح یزدی شده بودم و ۳۰ ماه حبس تعلیقی دادند. این قضیه گذشت تا مهرماه که مرا بازداشت کردند در بازپرسی اوین، اتهام عضویت و سرکردگی در گروهک های ضد دینی، شاهین نجفی در ایران و اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی به من تفهیم شد.من با شاهین نجفی ارتباط داشتم و به همین خاطر این اتهام را زدند. مبنای اتهام دوم هم برخی پست های فیسبوکی من بود؛درواقع اتهام سازی می کردند. چون آن اتهام ها را تفهیم کردند ولی بعد وقتی برگه ای را که برای قرار وثیقه دادند دیدیم اتهاماتی که در آن عنوان شده بود،فعالیت تبلیغی علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی بود.
مادرتان اعلام کرده بود که برای اعترافات دروغ تحت فشار هستید، وضعیت چطور بود؟
ابتدا اصرار داشتند متوجه نشوم که در بند ۲ الف هستم، می گفتند آوردیم ۲۰۹. از یک ماهی که در این بند بودم سه هفته انفرادی بودم .دو نوع انفرادی داشتند یکی دستشویی داشت دیگری نه. مرا اول انداخته بودند در سلول بی دستشویی اما بعد با توجه به عفونت ریه که داشتم و بدی حالم مرا به دیگری منتقل ام کردند . در بازجویی ها برای گرفتن فیلم و اعتراف زوری مدام اعضای خانواده ام را تهدید می کردند، می گفتند مادرت بازداشت شده بعد گفتند تماس بگیر بگو شلوغ کاری نکند. موقعی که بازجویم تنها بود بیشتر با من صحبت میکرد اما در چند جلسه که ۵ – ۶ نفر بودند یکباره دیدم دورم شلوغ شد، فحاشی کردند به مادرم، به خانواده ام و به کسانی که من با آنها ارتباط داشتم. حتی از سوی زندان بان ها تهدید به خشونت جنسی هم شدم. به زور هم موهایم و ریش ام را می زدند و می گفتند نباید شبیه بچه مذهبی ها باشی. در وقت نیم ساعته هواخوری به من جارو می دادند که باید جارو بکنی… خیلی سخت گذشت
از شما فیلم هم گرفتند؟
بله؛ الان هم بعد از خروج من از ایران تهدید کرده اند که پخش می کنیم. البته در همان فیلم هم کاملا واضح است که من تحت فشار هستم.
می خواستند در فیلم چه بگویید؟
اولین اصراری که داشتند این بود که بگو در اینجا فشار فیزیکی و خشونت و توهین نیست و شرایط خیلی خوب است. بعد می گفتند بگو تماس با افراد معاند و ضدانقلاب و.. خوب نیست و خطرناک است و.. می گفتند بگو از خواننده مرتد پول دریافت کرده ای، می گفتند بگو من آدم عقده ای بودم و مدام با دوستانم دعوا میکردم و مشکل روحی روانی دارم و برای همین توهین می کردم و.. می گفتند دعوت کن از همه که بروید سمت مطالعه و این کارها اشتباه است و نکنید و..
در این مدت خبری از پی گیری های مادرتان و اتفاقات بیرون داشتید؟
اوایل می گفتند نه کسی خبرت را کار می کند نه برای خانواده ات مهم است، هیچ کسی پی گیری نمی کند و اینجا مانده ای و.. بعد یک روز بازجو آمد گفت اصلا همه اعضای خانواده ات مشکل دارند و همه تان را باید بگیریم و.. خیلی عصبانی بودند از دست مادرم تلفن کردند و گوشی را دادند به من که بگو نرو و هیچ کاری نکن و.. من هم گفتم بازجو گفته نرو جلوی اوین. طوری گفتم که بفهمد بازجو گفته. گفتم مراقب برادرم باش، می خواستم بفهمد که تهدید کرده اند و.. اما خودم خبر نداشتم بیرون چه فشارهایی بر خانواده ام اورده و برادرم را هم تهدید کرده اند.
و بعد که آزاد واز ایران خارج شدید مشکلی پیش نیامد؟
بعد از فرار من از ایران با پدر و مادرم تماس گرفته و تهدید کردند که از طریق پلیس اینترپل او را برمی گردانیم و فیلم های انحرافش را پخش می کنیم. به پدرم گفته اند که به وثیقه شما هم رحم نکرد، به او بگویید برگردد والا ما توقیف می کنیم. بعد هم پدرم را تهدید کرده اند که برای کارت مشکل پیش می آید و.. پدرم استاد دانشگاه است. خلاصه اش این است که به امین بگویید برگردد.
گفتید فرار، چرا فرار کردید؟
موقع بازداشت من ترسی نداشتم اما بعد اتهاماتی که زدند خیلی سنگین بود، حس کردم می خواهند مرا هم مثل خیلی های دیگر درس عبرت بکنند. حرف هایی که بازپرس ام سر ارتباط با شاهین نجفی می زد و بعد اینکه گفتند پرونده را می فرستند شعبه ۲۸ و… من دیگر فکر کردم حکم سنگین می دهند. از قبل هم ۳۰ ماه داشتم و نمی خواستم زندان بروم. برای همین خارج شدم.
فرشته قاضی