چند روز پس از افشای فایل صوتی مربوط به آزار جنسی حمیدرضا عمادی، مدیر بخش خبر شبکه پرس تی وی، امروز محمد سرفراز، رئیس صداوسیمای ایران به روزنامه جام جم که زیر نظر این سازمان منتشر میشود، گفته است یک دستگاه امنیتی از شهرزاد میرقلی خان، بازرس ویژه وی خواسته است ایران را ترک کند، «ابتدا اتهام مضحک جاسوسی زدند … مدرک نداشتند، حرف خود را پس گرفتند. اتهامات و برچسبهایی که در مورد وی مطرحشده مانند جاسوسی، اختلاس، نفوذی و داشتن روابط نامشروع ناشی از بداخلاقی است، دیگر اتهامی نبود که به ایشان نچسبانده باشند.»
شهرزاد میرقلی خان، ۳۸ ساله، سال ۲۰۰۷ در آمریکا به علت تلاش برای صدور تجهیزات غیرقانونی به ایران بازداشت شد. وی پس از ۵ سال آزاد شد و از طریق عمان به ایران بازگشت. در پرونده او نام محمود سیف هم به چشم میخورد. نام محمود سیف علاوه بر پرونده خرید تجهیزات غیرقانونی، پیشازاین بهعنوان یک مأمور امنیتی مرتبط با سپاه پاسداران که در فعالیتهایی چون جعل اسکناس و قاچاق مواد مخدر فعالیت داشت، در رسانهها مطرحشده است.
شهرزاد میرقلی خان درباره روابطش با محمود سیف، میگوید: «بعد از برخی از رفت و آمدهایش با یک سری حاجآقا و گیر دادن به حجابم، به من گفت خودش را از سپاه بازخرید کرده است.» در ادامه، محمود سیف به او پیشنهاد سفر ماهعسل به اتریش را میدهد: «در سفر گفت به جلسهای بیا و کار ترجمه انجام بده. این جلسه برنامهریزی دولت آمریکا و اتریش برای دستگیری ما بود. در نمایشگاهی در آلمان، همسر سابق من با آمریکاییها برای خرید دوربین دید در شب مذاکره میکند و این پروسه دو سال و نیم طول میکشد، آمریکاییها محل تحویل را اتریش قرار میدهند.»
آنها پسازاین جلسه بازداشت میشود، ۲۸ روز در زندان اتریش و سپس ۴۰ روز با وثیقه در هتل بودند: «ما را فرستادند دبی، در دبی محمود رفت زندان. مدتی بعد محمود آزاد شد و دبی ما را به ایران دیپورت کرد.» شهرزاد بعدها متوجه میشود همسر سابقش تمام فکسها و ارتباطات خود را با آمریکاییها در دفتر وی انجام داده است. شهرزاد از محمود جدا میشود و در زمان جدایی متوجه میشود محمود سیف او را صیغه کرده بود، نه عقد دائم. در همین زمان محمود سیف با یک زن سوری ازدواج میکند. شهرزاد از ایران به قبرس میرود: «برای من پرونده سیاسی تشکیل داده بودند و اسمم در اینترپل بود. برای پاک کردن این پرونده نیازمند نامهای از ایران و آمریکا بودم، نامه ایران را داشتم اما نامه آمریکا را به من نمیدادند و میگفتند باید اطلاعاتی از محمود سیف به ما بدهی. میتوانستم در قبرس پناهندگی سیاسی بگیرم اما نمیخواستم. میدانستم رفتن به آمریکا یعنی رفتن به زندان. سفیر آمریکا در قبرس بهدروغ به من گفت باید وارد خاک ما شوی تا اسم شمارا از اینترپل دربیاوریم.»
او برنامه سفر ۱۰ روزه به آمریکا داشت و قصد داشت بعدازاین سفر به قبرس برای ادامه زندگی بازگردد، سفر ۵ سال طول کشید. اواخر دوران زندان شهرزاد مصادف بود با وساطت دولت عمان برای آزادی سارا شورد و دو کوهنورد دیگر آمریکایی: «احمدینژاد خواست من را آزاد کنند، سه ماه بهپایان حکم پنج ساله من مانده بود. به خاطر جرم نکرده در زندان بودم اما ایران را نفروختم به دولت آمریکا. سندهای مختلفی را جلوی من میگذاشتند. میگفتند اینها را امضا کن یا شهادت بده. گفتند با شما کاری نداریم و فقط محمود سیف را میخواهیم. او را از ایران بکش بیرون، تو را محافظت میکنیم و میتونی اینجا زندگی کنی و بچههایت را هم از ایران بیرون میآوریم. تهدید به ۶۵ سال زندان کردند اما حاضر نبودم کارهایی را که میخواهند انجام دهم.»
وی بعد از آزادی، از بازگشت به ایران نیز میترسید: «اعلام کرده بودم در ایران تأمین جانی ندارم. سلطان قابوس گفت میتوانم به عمان بروم، میدانستم اگر به عمان بروم باز خطر من را تهدید میکند، برای همین به ایران رفتم.»
او در بازگشت به ایران، مسئولیت مدیر روابط عمومی و امور بینالملل شبکه انگلیسیزبان پرس تیوی را بر عهده گرفت و پس از انتصاب سرافراز بهعنوان رئیس سازمان صداوسیما، بازرس ویژه این سازمان شد. به گفته سرافراز، همکاری میرقلی خان با شبکه پرس تی وی به توصیه نهادهای امنیتی شروع شد.
شهرزاد میرقلی خان، دراینباره میگوید: «دکتر (سرافراز) اخلاقش اینطوری هست، به فردی که بیشتر کار میکند و قابلیت دارد، مسئولیت بیشتری میدهد. البته اگر یک جا یه چیزی یا لغزشی ببیند که مستند باشد، با فرد بهشدت برخورد میکند. البته بعدها متوجه شدم این پیشنهاد وزارت اطلاعات بوده تا نوشتههام جایی پخش نشود. در پرس تی وی بعد از یک ماه شدم مسئول امور بینالملل پرس تی وی، بعد مدیر آی تی و بخش نرمافزار دپارتمان آی تی و بعد سمتهای دیگر.»
یک ماه بعد از بازگشت به ایران، وزارت اطلاعات شهرزاد میر قلی خان را احضار میکند و بعد از سؤال و جوابهای متعدد از او تعهد میگیرند کتابی ننویسد که در آن اشاره به ازدواج با محمود سیف شده باشد، مصاحبهای انجام ندهد و فیلمی نسازد. همچنین او متعهد میشود از آمریکا شکایت نکند: «من نباید از آمریکایی که من را شکنجه کرده بود و مردم در خیابانها میگویند مرگ بر آمریکا، شکایت کنم.»
او که پشتیبان خود را محمد سرافراز میداند، میگوید: «دکتر پیشنهاد داد کتاب بنویسم، گفتم تعهد دادم، تأکید کرد مدیرم است و باید حرفش را گوش دهم. کتاب را با محور عشقی به زبان انگلیسی نوشتم.» شهرزاد میر قلی خان، قبل از چاپ کتاب، از محمود علوی وزیر اطلاعات ایران اجازه میگیرد. میرقلی خان در کتاب خاطراتش که با عنوان “شهرزاد، یک داستان حقیقی” نوشتهشده، به شرح زندگی خودش پرداخته است. نسخه پی دی اف این کتاب ۶۲۰ صفحهای در اینترنت قابلدسترسی است. او در فیس بوکش نوشته که یک نسخه آن را به مجتبی خامنهای تقدیم کرده است.
محمدسرافراز درباره این کتاب گفته است: «وی به توصیه ما کتاب نوشت، چون بسیاری از زندانیان در آمریکا جرات نگارش آنچه را بر آنها گذشته است، ندارند. لذا این آقایان بایستی توضیح دهند چرا با ایشان چنین برخوردی داشتهاند.» به گفته رئیس صداوسیما در جریان برخورد با میرقلی خان، اتفاقات دیگری هم رخداده است: «باگذشت یک ماه از موضوع و حتی برخوردهای غیرقانونی نظیر به سرقت بردن لپتاپ و عکسهای شخصی ایشان و عدم ارائه پاسخ قانعکننده و حتی ندادن یک برگ توضیح از سوی نهادهای ذیربط لازم دانستم توضیحاتی را در این خصوص ارائه کنم.»
شهرزاد میرقلی خان بعد از نوشتن کتاب در چند مصاحبه تلویزیونی هم ظاهر میشود و یکی از این مصاحبهها برنامه ماهعسل در ماه رمضان سال جاری بود، یک برنامه حاشیهساز، «برنامه ماهعسل ماه رمضان رفتم، اسم همسر سابقم را هم نیاوردم. همسر سابق من بازخرید سپاه هست و سرویسهای زیادی به آقای رفسنجانی میدهد. مساله من، سیاسی است.»
او میگوید پس از این برنامه و همچنین ساختن یک مستند تلویزیونی با عنوان نامهای به خدا، ماجراهایش شروع میشود. در این فیلم او به باورهای مذهبی و ارتباطش باخدا اشارهکرده و علیه دولت آمریکا صحبت کرده: «چند روز بعد از برنامه ماه عسل و پخش اولین قسمت از مستندم، تمام اسناد و لپ تاپم از ماشین دزده شده بود، دزد پول و چیزهای قیمتی را نبرده بود.»
او به جریان دزدی مشکوک بوده: «چند وقت پس از دزدی، یک نفر به من زنگ زد و گفت وسایلتان را دیدم. در آن یک سری اسناد و مدارک خیلی مهم بود که فکر کردم شاید شما به آن نیاز داشته باشید. یک کپی آن را به شما میدهم. چندین بار زنگ زد، اما موفق به دیدن او نشدم. سه هفته بعدازاین جریان، با آقای سرافراز در جلسهای صحبت میکردم. از اطلاعات سپاه با من تماس گرفتند. گفتند بیایید خیابان صابونچی، کوچه دهم، پلاک هفت. دکتر سرافراز گفت اینها باید به سازمان نامه بزنند، چون شما اینجا سمت دارید و توصیه کرد نرو.»
شهرزاد که از تهدیدها میترسیده، اصرار میکند باید به این جلسه برود. یکی از افراد حراست سازمان صداوسیما به نام زارعی او را همراهی میکند. او در مورد جلسه بازجویی ۹ ساعته خود با اطلاعات سپاه میگوید: «از ساعت ۱۰ صبح مراسم تطهیر همسر سابق من بود تا یک و نیم بعدازظهر. این جلسه تا ۷ بعدازظهر طول کشید و آنها به من انگ جاسوسی و نیروی نفوذی و داشتن رابطه نامشروع را زدند. ضربه روحی که در این جلسه به من وارد شد، در ۵ سال زندان در آمریکا به من وارد نشده بود.»
مدتی کوتاهی بعدازاین ماجرا، با شهرزاد میرقلی خان تماس تلفنی گرفته میشود و به او اطلاع میدهند بعد از سه چهار ماه، لپتاپش پیداشده است. او برای تحویل لپ تاب میرود که با نیروهای اطلاعات سپاه روبرو میشود و آنها او را تهدید میکنند که ایران را ترک کند: «گفتند ۲۴ ساعت وقت داری ایران را ترک کنی، اگر نروی فردا شب را در اوین خواهی بود و اگر بروی و برگردی، در فرودگاه بازداشت میشوی.»
او سرانجام استعفا میدهد: با معاون فنی سازمان هم مشکل پیدا کردم. او هم سپاهی است و گفت پروندهات را میدهم بیت رهبری، از پرس تی وی زمانی استعفا دادم که این آقایون من را ۹ ساعت برای بازجویی برده بودند. چند بار استعفا داده بودم برای اینکه بچه هام را میخواستم بفرستم خارج برای ادامه تحصیل و ترجیح میدادم با آنها باشم ولی دکتر [سرافراز] گفتند کارت را بکن.»
او در نوشتههای فیس بوکی اش با تأکید بر اینکه «ریاست محترم سپاه نه تنها در احیای حق پایمالشده بنده هیچ اقدامی نفرمودند»، خودش را «مادهشیر» توصیف کرده و به دو نفر از بازجویان سپاه پاسداران با اسامی جواد و مهدی، توصیه کرده که دست از بازی با دم شیر بردارند، «بهاندازه هزار و یک شب قادر به روشنگری جهان هستم.»
وی همچنین نوشته «نامه هم به سلطان قابوس عزیزم نوشتم و گفتم عمان رو متهم به جاسوسی برای آمریکا کردین» و «اصلاً همفکر فشار آوردن به حکومت عمان برای تحویل دادن من به ایران رو نکنید» و از بازجویان خواسته دست از آزار دو دختر و پدر و مادرش بردارند و با متهم کردن آنها به اعمال غیرقانونی و غیراخلاقی، نوشته است: «برای حفظ آبروی آقای طائب ریاست محترم [اطلاعات] سپاه، آقای سید مجتبی خامنهای، عهده دار امنیت نظام و رهبر ایران هم که شده در اسرع وقت با یک عمل جراحی ساده، زن شوید … مطرح فرمودید از روابط بنده در بستر فیلم دارید!! کنار خود شما دوتا خوابیدم یا خداوکیلی نظام تو اتاقخواب ملت هم دوربین مخفی داره؟!»
شهرزاد میرقلی خان همچنین از تلاش برای ملاقات با رهبر جمهوری اسلامی خبر داده و گفته موفق نشده ولی با مجتبی خامنهای ملاقات کرده است: «آقا مجتبی طی ملاقات با ایشان در خصوص حمایت از شما [رئیس سازمان صداوسیما] در راستای جلوگیری از غارت سازمان به شخص بنده فرمودند بههرحال هر انسانی یک نوع عمل میکند و ممکن است وقتی موقعیتی بهدست آورد، دزدی کند که ما مسئول رفتار همه انسانها نیستیم.»
وی در پایان این نامه تهدید کرده در صورت بیتوجهی به خواستههایش، اسنادش را منتشر میکند و در صورت ناتوانی، خودکشی میکند. وی همچنین خبر داده نامههایی به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی نوشته ولی خامنهای خودش را به «کوچه علی چپ» زده است.
شهرزاد میرقلی خان همچنین در یک پست فیس بوکی از شینا شیرانی، کارمند پرس تی وی که فایل صوتی آزار جنسی توسط حمیدرضا عمادی را منتشر کرده بود، حمایت کرده است. او درباره اتفاقی که برای شینا شیرانی افتاده، میگوید: «سؤالم از شینا این بود که چرا؟ چند سال؟ حراست سازمان افتضاح است. شنید هر زنی رفته شکایت کرده علیه مدیر مردش، مرد پست بالاتر گرفت. چند مورد بود که من پیگیری کردم، طرف خود آقای سرافراز به موضوع آنها رسیدگی شد و برخی اخراج شدند.»
با سلام،
خود من مدتی زیردست این خانوم در پرس تی وی کار کردم. در مورد اتهاماتی مانند جاسوسی، اختلاس، نفوذی و داشتن روابط نامشروع که آقای سرافراز در دفاع از ایشان آنها را رد کرده اند، من به شخصه تنها مورد جاسوسی را نمی توانم تایید کنم. بقیه موارد را به عینه دیده ام.
ایشان در بدو ورود با تمام تولیدات داخلی شبکه مخالفت کرده وبا تطمیق و تهدید مدیران میانی شبکه، سعی در حذف این محصولات و خرید آنها از خارج توسط واحد زیر نظر خود نمودند. که اغلب موفق هم بودند.
با خود من چند بار این مسئله را مرطح نمودند و این مطالب تنها شنیده ها نیست.
ایشان بر اساس تجارب کاری که من با ایشان داشتم فردی دلال مصلک هستند که از هر طریق ممکن (استفاده از روابط، تهدید شخصی و کاری، فشار مالی، ایجاد روابط عجیب شخصی که توسط اغلب کارکنان پرس تی وی قابل تایید است) سعی در رسیدن به دو موضوع را داشتند و آن را حتی گاها در جلسات رسمی با همین آقای سرافراز و دیگر مدیران پرس تی وی منجمله آقای عمادی معروف مطرح می کردند.
آن دو موضوع منفعت مالی بیشتر و اقامت دائم اروپا یا آمریکا بوده و هست.
من به شخصه دو بار با استدلالات کامل و نوشتاری این موضوع را به اطلاع آقای سرافراز رساندم اما ایشان به ظاهر آنها را نفی کرد اما در لفافه به من حالی کرد که “همین هست که هست. این خانوم عوض نخواهد شد حتی اگر کل سیستم پرس تی وی را نابود کند”.
این برای من عجیب بود که ضعف آقای سرافراز معروف در مقابل ایشان چیست!!؟؟