سایت محلی کلاله خبر، روز جمعه ١۶ بهمن ١٣۹۴، با انتشار تصاویری از برگزاری مانور گردانهای بیتالمقدس برای مقابله با اعتراضهای کارگری دریکی از شهرهای استان گلستان خبر داد. این سایت محلی در توضیح تصاویر منتشرشده نوشت: «این نیروها با کارگرانی که دست به اغتشاش (بهصورت نمایشی) زده بودند، برخورد کردند.»
مانور نیروهای بسیج و سپاه برای مقابله با اعتراضها و اعتصابهای کارگری در شرایطی برگزار میشود که در ماههای اخیر اعتراضات کارگری در ایران افزایشیافته است.
اما برگزارکنندگان این مانور در شهر کوچک کلاله که عمده کارخانههای کوچک و بزرگ آن در سالهای اخیر تعطیلشدهاند، چه انگیزهای از این اقدام داشتهاند؟ آیا برگزاری این مانور را میتوان نمونه و مثالی دانست که نیروهای سپاه و بسیج در آینده از آن برای سرکوب اعتراضهای واقعی کارگران بهرهجویند؟
چرا در شهر کوچک کلاله؟
کلاله با جمعیتی حدود ٢۸ هزار نفر، در شمال غربی استان گلستان قرار دارد و اکثر جمعیت آن را روستاییان تشکیل میدهند. این شهر کوچک دارای یک شهرک صنعتی با عمری کمتر از ١٠ سال است که بیشتر واحدهای آن به بهرهبرداری نرسیدهاند و چندین واحد صنعتی کوچک و بزرگ آنهم در سالهای اخیر و بعد از هدفمندسازی یارانهها، تعطیلشدهاند.
کارخانههای آجرپزی بیشترین کارخانههای صنعتی در شهر کلالهاند که سال گذشته به دلیل رکود حاکم بر این کارخانهها، بخش زیادی از کارگران آنها تعدیل شدند.
پروژههای ساخت بزرگترین کارخانه فرآوردههای زیتون و نیز کارخانه تراکتورسازی که قرار بود بهصورت مستقیم برای ۴٠٠ نفر در این شهرستان اشتغالزایی کنند، متوقفشدهاند و روزبهروز برشمار و آمار بیکاران در این شهر اضافه میشود.
با نگاهی مختصر به وضعیت نیروی کار در این شهرستان، مسئله برگزاری مانورهای سپاه برای مقابله با اعتراضهای کارگری، بیشتر بعدی فرا منطقهای به خود میگیرد، اما یکی از فعالان کارگری استان گلستان که چند ماهی دریکی از کارخانههای آجرپزی کلاله کارکرده است، باور دارد که با توجه به جمعیت رو به افزایش بیکاران در این شهرستان، پتانسیل اعتراض نیروی بیکار و کارگران در این منطقه بالاست.
این فعال کارگری ساکن بندر ترکمن که خواست نامش مطرح نشود، در این رابطه میگوید: «در سال گذشته یعنی سال ١٣۹٣، گاز کارخانههای آجرپزی به دلیل اینکه توانایی پرداخت قبوض اداره گاز را نداشتند، قطع شد و صاحبان کارخانه هم کارگران را به خانهشان فرستادند. اما کارگران ساکت ننشستند و در چندین نوبت در مقابل فرمانداری شهر کلاله تجمع کردند.»
این فعال کارگری در ادامه میگوید: «کلاله بهظاهر کوچک است و روستایی زیاد دارد اما با دخالتهای بنیاد مستضعفان و سیاستهای ناکارآمد کشاورزی، کشاورزانی که نسلاندرنسل در زمینهای کلاله کار میکردند، ناچار به کارگری شدند و دلشان به همین چند کارخانه صنعتی خوش بود که آنها را هم بستند.»
اعتراضهای پراکنده کارگران اخراج شده آجرپزی در کلاله (سال ۹٣)، اگرچه منجر به تجمع و اعتراض آنها در مقابل فرمانداری این شهر شد، اما درنهایت خشونتی درنگرفت و ماجرا به درگیری کارگران با نیروهای انتظامی و امنیتی نینجامید.
سپاه و اعتراضهای کارگری
این اولین بار نیست که مانورهای نظامی برای مقابله با اعتراضهای کارگری در ایران برگزار میشود. در اوج برگزاری تجمعهای خیابانی در سال ١٣۸۸ که در شهرهای بزرگ به درگیری با نیروهای امنیتی و انتظامی منجر شد، بخشی از مانور پیامبر اعظم در شهر ساری به مقابله با اعتراضهای فرضی کارگری اختصاص داشت.
خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) در مورد این مانور در آبانماه ١٣۸۸ نوشت: «در این رزمایش که روز جمعه با حضور جمعی از شهروندان ساروی در مسیر کمربندی جنوبی این شهر به اجرا درآمده بود، بیش از ٢٠٠ کارگر در تجمعی غیرقانونی اقدام به انسداد جاده و روشن کردن آتش نمودند که مأموران نیروی انتظامی پس از بینتیجه ماندن مذاکرات برای رفع این مشکل، با آشوبطلبان برخورد کردند.»
اما مانور برگزارشده توسط گردانهای بیتالمقدس سپاه از جهاتی با مانورهایی که نیروی انتظامی برگزار میکند، متفاوت است.
به گفته علی فضلی، جانشین سازمان بسیج مستضعفین، گردانهای بیتالمقدس تا سال ١٣۹١ در بیش از ١۹ استان رزمایش انجام دادهاند.
گردان بیتالمقدس از سال ١٣۸۸ به بعد برای مقابله با اعتراضهای خیابانی، توسعهیافته و تعداد آن در سال ١٣۹۴ به هزار و ۵٠٠ گردان افزایش پیداکرده است.
به گفته فرماندهان سپاه، رزمایشهای گردان بیتالمقدس برای برنامههای طرحریزی شده مقابله با اغتشاشات، دفاع از مراکز حساس و ایست و بازرسی است.
با توجه به افزایش رزمایشهای گردانهای بیتالمقدس سپاه که دستور کار مشخصی را در این رزمایشها تمرین میکنند، به نظر میرسد که برگزاری مانور نیروهای بسیج صرفاً برای مقابله با تجمعهای کارگری در کلاله نبوده است.
یکی از کارگران بازنشسته نساجی قائمشهر معتقد است که دخالت سپاه در این برهه زمانی برای مقابله با تجمعهای کارگری تنها محدود به یک شهرستان نیست. او دراینباره میگوید: «از اوایل سال ١٣۸٠، کارگران نساجی مازندران تجمع و اعتصابهای زیادی برگزار کردند که در بسیاری از آنها شرکت داشتم. دریکی از این تجمعات زمانی که نیروی انتظامی نتوانست با اعتراض کارگران مقابله کند و نمیخواست تجمع ما به خیابان اصلی شهر کشیده شود، از شهرهای اطراف نیروهای امنیتی را آوردند تا اوضاع را آرام کنند. لباسهایشان متفاوت بود. خوب یادم نیست که از کجا این همه نیرو را در کارخانه پیاده کردند، اما این را مطمئنم که لباسهایشان شبیه به نیروی انتظامی نبود.»
مانور نظامی برای مقابله با اعتراضهای کارگری؟
با شروع تحریمهای اقتصادی مربوط به برنامه هستهای ایران از سال ١٣۸۴، بسیاری از صنایع در ایران تعطیل شدند. تا تیرماه ١٣۹٣ و قبل از برداشته شدن تحریمهای اقتصادی، به طور مشخص بیش از ١۴ هزار واحد صنعتی کوچک و متوسط در ایران تعطیل شدند و با بسته شدن این مراکز تولیدی، تعداد کارگرهای اخراجی و حقوقهای معوقه نیز افزایش یافت.
اگرچه هنوز زود است که در مورد آثار برداشته شدن تحریمهای اقتصادی و تأثیر آن بر وضعیت زندگی و معیشت نیروی کار، ارزیابی دقیق و مشخصی انجام شود، اما میتوان گفت که برخورد با اعتراضهای کارگری شدیدتر شده است.
روز ششم بهمن ١٣۹۴، ٢۸ نفر از کارگران مس خاتونآباد به دلیل شرکت در تجمعات صنفی در اعتراض به تعدیل و بیکار شدنشان، بازداشت شدند. این در حالی بود که چند روز قبل از بازداشت کارگران مس خاتونآباد، شش تن از کارگران معدن بافق باوجود آنکه کارفرما شکایتش را پس گرفته بود، به دلیل شرکت در اعتصابهای سال ١٣۹٣، از طرف دادگاه شهرستان بافق دادگاهی شدند.
روز ١۷ بهمن نیر ٢٠٠ نفر از کارگران نساجی مازندران در اعتراض بهعقب افتادن چندماهه حقوق و تعطیلی واحدهای نساجی مازندران، در خیابانهای ساری تجمعی اعتراضی برگزار کردند.
تجمع کارگران البرز شرقی و اعتراض صنفی کارگران فازهای ٢٠ و ٢١ عسلویه در کنار دهها تجمع اعتراضی دیگر پس از برداشته شدن تحریمهای اقتصادی از اواخر دیماه امسال، خبر از افزایش اعتراضهای کارگری در ایران دارد.
یکی از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری در رابطه با تشدید سرکوب و مقابله حکومت با اعتراضهای کارگری میگوید: «مسئله دیگر کارگر نیست. مسئله نان است. ۹ ماه است که بیکار شدهام و کارد به استخوانم رسیده. مثل من در همین شهر کم نیستند. سطح مطالبات کارگری روزبهروز پایینتر میآید. اگرچند سال پیش میگفتیم حقوق یک میلیون تومانی میخواهیم، الآن باید کارگر گردنش را کج کند تا اخراج نشود. الآن باید کارگر چند ماه کار کند تا یک ماه حقوق بگیرد و از گرسنگی نمیرد. این وضع اگر همینگونه ادامه پیدا کند، همانند اوایل دهه ۷٠ که در اسلامشهر شورش نان اتفاق افتاد، این بار این شورش در همهجا فراگیر میشود. آن زمان هم مردم اسلامشهر را بهشدت سرکوب کردند. حاکمیت با برگزاری چنین مانورهایی خود را برای چنین روزی آماده میکند.»
با مداخله سپاه و برگزاری مانور مقابله با اعتراضهای کارگری، به نظر میرسد که حاکمیت از روند رو به افزایش تجمعات کارگری نگران است و باز شدن دروازههای اقتصادی به روی سرمایهگذاران غربی پس از لغو تحریمهای اقتصادی، این نگرانی را تشدید میکند، چراکه دولت به دنبال حفظ امنیت برای بالا بردن ضریب اطمینان سرمایهگذاری در ایران است. اولین قربانیان افزایش ضریب امنیت سرمایهگذاری در ایران، کارگران هستند.
بهرنگ زندی