«علی» یکی از ساکنان بند ۱۲ زندان رجایی شهر مهمترین دلمشغولیهای این روزهایش تشدید محدودیتهای مربوط به تماس تلفنی است که با دخالت دادستانی تهران وضع شده است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از ایران وایر، بر اساس آیین نامه سازمان زندانها و طبق قوانین قضایی، هر زندانی حق دارد از طریق تلفن با خانوادهاش در تماس باشد. اما از سال ۸۸ با دستور دادستانی تهران، امکان تماس تلفنی زندانیان بندهای سیاسی، با تنگنا مواجه شده و اعتراض گسترده زندانیان هم راهگشا نبوده است. تلفن زندانیان این بندها از تابستان سال ۱۳۸۸ جمع آوری شد و دادستانی تهران حکم به ممنوعیت تماس توسط زندانیان سیاسی را صادر کرد.
مهرماه سال ۱۳۹۱ جمعی از زنان سیاسی زندان اوین در اعتراض به نداشتن امکان تماس تلفنی و محدودیت ارتباط با اعضای خانوادههایشان دست به تحصن دسته جمعی زدند. اعتراضی که بینتیجه ماند. امسال در ایام نوروز مانند چند سال گذشته، اغلب زندانیان بند ۳۵۰ اوین و سالن ۱۲ زندان رجایی شهر نتوانستند حتی در حد یک تبریک ساده فرا رسیدن سال نو، با خانوادههایشان تماس تلفنی برقرار کنند.
به گفته «علی»، آنها در جریان بازدید معاون دادستان تهران از این زندان در اسفندماه سال ۹۴ نسبت به محدودیتهای تلفنی اعتراض کرده و از معاون دادستان، خواستار رفع این ممنوعیت شده و درخواست کردند نسبت به برقراری یک تماس ده دقیقهای با خانوادهایشان دستور لازم را صادر کند: «بعد از اصرار و درخواست زیاد، اجازه یک تماس کوتاه تلفنی به زندانیان داده شد آن هم یک بار و به مدت ده دقیقه برای هر زندانی در ایام عید. اما آقای «مضارعه»، کارمند ارشد حفاظت زندان به بدترین شکلی این دستور را اجرا کرد و از همین درخواست ساده زندانیان برای پرونده سازی در مورد آنها بهره برد.»
طبق گفته این زندانی، یکی از زندانیان که ماهها بوده با خانوادهاش تماس تلفنی و ارتباط نداشته بعد از دستور معاون دادستان، اجازه تماس تلفنی میگیرد. او در حین مکالمه با مادرش و تبریک عید، متوجه حضور یکی از ماموران حفاظت زندان میشود که در حال گوش دادن به مکالمه آنهاست. به این موضوع اعتراض میکند. کارمند حفاظت زندان بلافاصله دستور کتبی را به او نشان میدهد که طبق آن دستور، تماس زندانیها باید تحت نظر باشد تا از خروج اطلاعات داخل زندان جلوگیری شود. بین زندانی و کارمند بخش حفاظت مشاجره پیش میآید و حین مشاجره، زندانی میگوید: «تو هم با آن رهبرت!» حال برای این زندانی، یک پرونده جدید به اتهام «توهین به مقام معظم رهبری» تشکیل میشود. پرونده این زندانی اکنون برای رسیدگی به دادگاه انقلاب فرستاده شده است.
«محسن» دیگر زندانی ساکن این زندان میگوید: «سیستم زندانبانی کشور و قوه قضاییه، زندانیان عقیدتی و امنتیی را با این روشها و توهین و تحقیر و با ایجاد بحران و دلمشغولیهای خرد و کوچک، تحت فشار نگه میدارد تا به اهدافش برسد و زندانیان معترض را ساکت کند.»
«اکبر» از زندانیان سابق بند دو الف وابسته به سپاه پاسداران واقع در زندان اوین بوده است: «من هر دو بند انفرادی دو الف و ۲۰۹ زندان اوین را تجربه کردهام. در هر دوی این بندها تلفن و تماس تلفنی، نوعی ابزار فشار در دست بازجویان برای به اطاعت کشاندن زندانی بود. با این روش طاقت زندانی سیاسی را به انتها میرسانند. آنها در زمان بازجوییهای من و وقتی در انفرادی بودم، به من میگفتند امروز اجازه دارم با خانوادهام تماس تلفنی برقرار کنم. تلفن را به دستم میدادند و من شماره خانوادهام را گرفتم اما به محض اینکه صدای یکی از اعضای خانوادهام از آن سوی خط به گوش رسید، مکالمه را قطع کردند تا به این شکل مرا درگیر آشفتگی روانی کنند. برگه اعتراف را پشت بند این ماجراها میگذاشتند جلویم و میگفتند اگر آنچه را که آنها میخواهند بنویسم و امضا کنم، اجازه تماس تلفنی با خانوادهام را خواهم داشت.»
به گفته این زندانی: «سهمیه هر متهم بندهای انفرادی بعد از تمام شدن دوره بازجوییهای فشرده، هر هفته ده دقیقه تماس است. متهم در زمان برقراری این تماسهای کوتاه تحت نظر است، بازجو کنارش ایستاده و تمامی مکالمهها همزمان ضبط میشود.»
او میگوید شاهد زندانیان زیادی بوده که عملا تحمل بیخبری از اعضای خانوادههایشان را نداشتهاند و به درخواست بازجویان پاسخ مثبت دادهاند: «تصورش را بکنید بر شما اتفاقات زیادی گذشته که کسی از آنها خبر ندارد. شما را تحت فشار و شکنجه گذاشتهاند، بیش از هر زمان دیگری در آن لحظهها شنیدن صدای دختر و پسر یا همسر و پدر و مادرتان میتواند موجب تسلای خاطر و التیام دردهایتان بشود. بیشتر از هر وقت دیگری در زندگی به اینکه باور کنید آنها در زندگیتان حضور دارند، احتیاج دارید ولی بازجو این از مسئله برای فشار بیشتر استفاده میکند.»