معاون اجتماعی سازمان بهزیستی ایران روز ششم شهریورماه از ابتلای ۴.۵ درصد از کودکان کار و خیابان به بیماری ایدز خبر داد. به گفته این مقام مسئول این کودکان در معرض خطر وسوءاستفاده در خیابانها قرار دارند و اغلب از سایر شهرهای ایران برای کار به تهران میآیند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از کمپین بین المللی، آخرین آمار اعلامشده از سوی مرکز آمار ایران از وجود نزدیک به ۲میلیون کودک کار در ایران خبر میدهد، گزارشهای غیررسمی این رقم را حتی تا ۷میلیون نیز اعلام کرده اند. ابتلای این کودکان به ایدز و سایر بیماریها تنها یکی از آسیبهایی است که در خیابانها در انتظار آنهاست.
یک فعال حقوق کودکان کار در ایران که نخواست نام وی فاش شود گفت: «صدها کودک در چرخه کار غیرقانونی در زیرزمینهای خانهها و آجرپزخانههای جنوب و حاشیه شهر تهران هستند که در هیچ آماری شمرده نمیشوند و بسیاری از آنها یا توسط خانواده معتاد به اعتیاد کشیده شدهاند یا در معرض اعتیاد و مشغول خرید و فروش مواد مخدر هستند.» این فعال حقوق کودکان کار که از نزدیک به کودکان کار مشاوره میدهد همچنین با اشاره به نقص قوانین در ایران گفت: «قانون حق سرپرستی پدر معتاد و خلافکاری را که از کودکش سواستفاده میکند نقض نمیکند و در نتیجه این کودکان در چرخه کار و خشونت و بیماری و اعتیاد باقی میمانند.»
کودکان، اولین قربانیان
با وجود تلاشهای بینالمللی برای محو کار کودکان در سراسر جهان و با وجود آنکه حتا روزی در تقویم جهانی به نام روز منع کار کودکان نامگذاری شده است، اما هنوز بیش از ۱۵۰ میلیون کودک کار در جهان هستند که بیش از نیمی از آنها به انجام کارهای پرخطر مشغولاند.ایران نیز مثل بسیاری از کشورهای دیگر جهان همچنان با مشکل کار کودکان رو به روست. در طول سالها و با آمد و رفت دولتهای مختلف برنامههای متعددی برای محو کار کودکان یا دستکم ایجاد تغییرات در زندگی و وضعیت آنها ارائه و اجرا شده اما همچنان بحران کار کودکان حلناشده باقی مانده است.
این فعال حقوق کودکان کار گفت: « این کودکان هیچ گونه خدمات درمانی نمیگیرند و تحت پوشش بیمه نیستند. وقتی هم که پیگیری میکنیم وزارتخانههای مختلف هر یک مسئولیت را به دیگری پاس میدهند در حالی که هم وزارت بهداشت و هم وزارت کشور در این زمینه به طور مشخص وظایفی دارند و دولت هم که وعدههایی مثل طرح سلامت ایرانیان را داده است هنوز این وعدهها را محقق نکرده و کودکان ازجمله اولین قربانیان آن هستند».
فعالان حقوق کودکان کار اما در حالی از این شرایط گلایه میکنند که حتا مراجعه به آمار رسمی وزارتخانهها و نهادهای مسئول نیز نگرانیها را دامن میزند، از جمله آماری که حسن قاضیزاده هاشمی، وزیر بهداشت دولت یازدهم در سال ۱۳۹۳ اعلام کرد و گفت: «اکثر کودکان کار به سوتغذیه مبتلا هستند و معتاد به دنیا میآیند.» با این حال آقای قاضیزاده هاشمی تاکید کرد که« دولت گرفتار مشکلات زیادی است و نمیتوانداین مشکل را بهتنهایی حل کند». وزیر بهداشت گفت: « اگر دولت خیلی هنر کند میتواند از اضافه شدن این کودکان جلوگیری کند.»
این در حالی است که دولت ایران نیز مانند بسیاری از کشورهای دیگر پیماننامه حقوق کودکان را امضا کرده و با پذیرش آن در سال ۱۳۷۳ به تامین حقوق همه کودکان پایبند شده است.
ماده ۳۲ پیمان جهانی حقوق کودک میگوید: « کودک باید در برابر هر کاری که رشد و سلامت او را تهدید میکند، حمایت شود و دولتها باید حداقل سن کار و شرایط کار کودکان را مشخص کنند.»
بر اساس ماده ۲۶ این پیمان، هر کودکی حق دارد از تامین اجتماعی از جمله بیمه اجتماعی برخوردار شود. همچنین ماده ۲۷ پیمان جهانی حقوق کودک تاکید میکند، کودکان باید از سطح زندگی که تامینکننده رشد جسمی، ذهنی و اجتماعی آنها باشد، برخوردار شوند.
از جمله دیگر مشکلاتی که فعالان حقوق کودکان در ایران آن را سد راه پایان بخشیدن به کار کودکان میدانند تعریفِ قانون ایران از کودک، سن کودکی و بلوغ و به دنبال آن تعریف کار کودکان است. در قوانین ایران کار کودکان زیر پانزده سال ممنوع است. این در حالی است که تمام زیر ۱۸سالهها در پیماننامه حقوق کودکان کودک محسوب میشوند. از سوی دیگر کودکان کار به کودکان کارگری گفته میشود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته میشوند اما فعالان حقوق کودکان هرگونه کار کودک به هر میزان و در هر دوره زمانی را فعالیتی استثماری میدانند. کار کودکان با تحصیل و سوادآموزی آنها هم ارتباط مستقیم دارد.
کودکانی که برای کسب درآمد به فعالیتهای تولیدی، خدماتی یا مشاغل کاذب روی میآورند، از بسیاری از حقوق اولیه انسانی از جمله حق آموزش و تحصیل بازمیمانند. بر اساس آنچه مدیرکل دفتر آسیبهای اجتماعی وزارت کار اعلام کرده است تنها ۳۴ درصد از کودکان کار و خیابان در ایران درس میخوانند و ۲۴ درصدشان هرگز به مدرسه نرفتهاند.
طرحهای بینتیجه
اما طرحهایی نیز برای بهبود وضعیت کودکان کار از سوی نهادهای مختلف دولتی به اجرا گذاشته میشود، طرحهایی مانند طرح خدمات پنج ساله بهزیستی برای کودکان کار و زنان توانخواه که در شهرهایی مانند تهران، البرز، چهارمحال و بختیاری، همدان و خوزستان یا طرح تسهیل فرزندخواندگی برای خانوادههای متقاضی در حوزه کودکان بدسرپرست وبیسرپرست در مجلس شورای اسلامی که اجرای آن روند واگذاری کودک به خانواده های متقاضی دارای صلاحیت را سرعت میبخشد.
از سوی دیگر نیروهای پلیس و ماموران و نمایندگان سازمان بهزیستی کشور نیز هر از گاهی از برخورد با قاچاقچیان کودکان یا باندهایی که کودکان را به کار اجباری و زیرزمینی وادار میکنند خبر میدهند با این حال، پدیده کار کودکان در ایران در تمام این سالها نتوانسته با اجرای این طرحها و برخوردهای مقطعی محو شود یا دست کم تغییر کند.
یک فعال حقوق کودکان کار در تهران درباره دلایل ناکارآمد بودن این روشها گفت: « کودک کار محصول شرایط خانوادگی بحرانی، فقر، بیکاری والدین و اعتیاد است و برای تغییر وضعیت او باید این آسیبها را مدیریت کرد نه اینکه طرح ضربتی به اجرا گذاشت.» اظهارنظری که گاه مسئولان دولتی و برخی نمایندگان شورا و مجلس نیز آن را تایید کردهاند، از جمله پرویز سروری رییس کمیسیون نظارت و حقوقی شورای اسلامی شهر تهران که بیستم مردادماهِ گذشته در واکنش به دستور حسن روحانی، رییسجمهوری ایران مبنی بر تاسیس ۱۷ مرکز مختص کودکان کار و خیابان گفت: « امیدواریم این دستور در حد شعار باقی نماند چرا که وضعیت به شکلی است که حتا اگر تمام دستگاههای مرتبط هم ورود کنند کفایت نمیکند.»
در طرحهایی که دولت و شهرداریها تا به حال برای ساماندهی کودکان کار اجرا کردهاند، اغلب کودکان بعد از مدتی به خانوادهها بازگردانده میشوند، تعدادی از آنها به روستاها و شهرستانهای محل سکونت خانوادهشان باز فرستاده میشوند و در مدت کوتاهی مجددا به کار و خیابان بازمیگردند. معضلی که البته رییس سازمان بهزیستی کشور وعده حل آن در دولت حسن روحانی را داده است. در سیزدهم مردادماه سال جاری، انوشیروان محسنی بندپی، رییس سازمان بهزیستی کشور از آغاز به کار مراکزی جدید برای ساماندهی کودکان کار و خیابان همزمان با آغاز ماه شهریور (ماه جاری) خبر داد و تاکید کرد:« کودکانی که در این طرح ساماندهی میشوند، تنها در صورت تایید و نظر مثبت قوه قضائیه مبنی بر غفلت خانوادهها برای به کار گیری کودکان در مشاغل مختلف، به خانوادههایشان تحویل داده خواهند شد.» اگرچه اشکالی که به این طرح وارد است نیز همچنان به قوانین خانواده و قیومیت پدر در هر شرایطی بازمیگردد.
کودکانی که خانه دارند اما در خیاباناند
بسیاری از کودکان کار در ایران آن طور که از گزارش نهادهای مسئول برمیآید و بر خلاف تصور رایج، دارای خانواده و سرپرست هستند. به گفته فاطمه دانشور عضو شورای اسلامی شهر تهران بیش از ۹۰ درصد کودکان کار در ایران دارای خانواده هستند و با سرپرستهای خود زندگی میکنند.
بر اساس همین گزارش، بیشتر این کودکان زیر ۱۲سالهاند. آماری که شاید بیش از هر چیز دیگر از ضرورت رسیدگی به وضعیت خانوادههای محروم برای تغییر شرایط کودکان کار خبر بدهد. کودکانی که خانواده دارند اما همچنان در خیابانها کار میکنند و به گفته معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کار کردنشان در کارگاههای زیرزمینی که کودکان را به کار میگیرند با اذیت و آزار جنسی همراه است.
این در حالی است که به گفته یک فعال حقوق کودکان کار در تهران «دولت وظیفه دارد بر اساس پیماننامه حقوق کودکان از کودکان دفاع و کارفرمایان را با نظارت و جریمههای سنگین موظف به عدم استفاده از کودکان به عنوان نیروی کار کند.» اتفاقی که مریم خالصی، خبرنگار پیشین حوزه شهری در ایران وقوع آن را تا زمانی که مسئولان به جای «ساماندهی» کودکان کار به «جمعآوری» آنها فکر میکنند غیرممکن دانست.