۱۶ خرداد ۱۳۹۵ رهبر جمهوری اسلامی، نهادهای فرهنگی ایران را به بیتوجهی و سهلانگاری متهم کرد و گفت: «در موضوع فرهنگی نوعی ولنگاری و بیاهتمامی در دستگاههای فرهنگی به چشم میخورد. زیرا در تولید کالای فرهنگی مفید و جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضر، کوتاهی میشود.» به گفته رهبر جمهوری اسلامی ایران در برخی مواقع دستگاههای فرهنگی به این دلیل در مقابل تولید یا ورود کالاهای فرهنگی مضر موضع نمیگیرند که میترسند به جلوگیری از جریان آزاد اطلاعات متهم شوند. در حالی که به اعتقاد او سختگیری ایران «یکدهم سختگیریهای» آمریکا و اروپا در زمینه کنترل اطلاعات نیست. [۱]
خامنهای در حالی نسبت به اوضاع بد فرهنگی هشدار داده که سالهاست اهالی فرهنگ و هنر ایران زمین نسبت به افول و وخامت شرایط فرهنگ و هنر کشور تذکر داده و به شدت از آن گله کردهاند. نکته اینجاست که تعریف دو طرف (خامنهای و اهالی فرهنگ و هنر) از امر فرهنگ نه فقط متفاوت که متضاد است. برای نمونه میتوان به اعتراضهای مکرر اساتید موسیقی کشور اشاره کرد که از افزایش فشارها بر این عرصه میگویند. لغو پیاپی کنسرتهای اساتید موسیقی و دیگر خوانندگان و نوازندگان در ایران مشتی نمونه خروار است. از آنطرف خامنهای فقط گونه خاصی از موسیقی را مفید و مجاز میداند. او پیشتر در باره شرایط موسیقی پیش از انقلاب گفته بود که آن زمان «موسیقی سالم و سنتی و فنی کلاسیک ایرانی در خدمت محتواهای بد و فاسد کننده قرار میگرفت.» [۲] در جایی دیگر نیز به مدیران رادیو معارف گفته بود که از موسیقیِ سازی استفاده نکنند. [۳] شاید شاهبیت مخالفت رهبر جمهوری اسلامی با موسیقی فتوای او در پاسخ به استفتاء مقلدینش است؛ او با ذکر این نکته که اگر موسیقی «غیرلهوی» مستلزم «مفاسد»ی نباشد اشکال ندارد، صراحتا گفته است: «ترویج موسیقى با اهداف عالیه نظام مقدس اسلامى سازگار نیست.» [۴]
ذکر این نکته نیز بد نیست که آقای خامنهای علیرغم تمایل به جریان فرهنگی خاص و ترویج آن، علاقه بسیاری به بعضی آثار هنری دارد. جدای از رابطه او با اخوانثالث و بعضی دیگر هنرمندان میتوان به تمجیدش از تصنیف «کیش مهر» با صدای شهرام ناظری اشاره کرد. [۵] حال آنکه آقای خامنهای هیچ قرابت فکری با صاحبان این آثار ندارد و اساساً چنین آثاری در فضای مطلوب او رشد نمیکند.
میراث فرهنگی و آثار باستانی حیطهای دیگر است که خامنهای در باره آن به گزاف سخن گفته است. او سال ۱۳۷۰ گفته بود: «چهار نفر نویسندهی مزدور را پیدا میکردند، پولهای گزافی به آنها میدادند تا در کتاب و یا مجلهای از قالی ایران، از تخت جمشید ایران، از فلان محصول ایران تعریف کنند!» [۶] در سال ۱۳۷۸ نیز در باره تخت جمشید گفته بود: «حالا یک نفر هم پیدا میشود که از سرِ اشتباه و ندانمکاری، به جای مرقد امام رضا و مرقد امام بزرگوار و مرقد حضرت معصومه و مراسم معنوی، تخت جمشید را زنده میکند!» او در ادامه تخت جمشید را نشانه «طاغوتیگری» معرفی کرده بود: «در همان ساختمانها، که امروز بعد از گذشت یکی دو هزار سال ویران است، زمانی به مناسبت همین روز نوروز خدا میداند که چقدر بیگناه در مقابل تخت طاغوتهای زمان به قتل میرسیدند و چقدر دلها ناکام میشدند! این افتخاری ندارد.» [۷]
البته آیتالله خامنهای به سخنگفتن در این باره اکتفا نمیکند. چند سال پیش محمد یزدی، رئیس سابق قوه قضائیه، گفته بود که برگزاری جشن نوروز ۱۳۹۰ در تخت جمشید با «دستور قاطع آیتالله خامنهای» منتفی شد. [۸] گفتار و رفتار خامنهای با باور اهالی فرهنگ در تضاد است. آنها این میراث فرهنگی را باارزش و نشانهای از تاریخ و تمدن ما و حفظش را لازم میدانند.
ادبیات حیطه دیگری است که از قضا آقای خامنهای خود را در آن صاحبنظر هم میداند. او به سبک پادشاهان، شعرا و مداحان درباری را گرد خود میآورد تا حرفهایش را گوش و تاییدش کنند. رهبر جمهوری اسلامی در این جلسات نظر و باور خود در باره ادیبان و سبکهای مختلف ادبیات را بیان میکند. از جان اشتاینبک گرفته تا مثنوی مولانا. دیدگاه او در این زمینه نیز با آنچه اهالی ادبیات، هنر میدانند متفاوت است. برای نمونه او «پریا» شاملو را شعری مبتذل میداند. [۹]
فشار نهادها و نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بر نویسندگان، شاعران، مترجمان و روزنامهنگاران همپوشانی زیادی با آراء و باورهای آقای خامنهای دارد. مجوزندادن به کتابهای داستان و شعر نمونه دیگری از تنگکردن عرصه به اهالی ادبیات است. بد نیست یادی کنیم از مرحوم سعیدیسیرجانی که مورد غضب خاص آقای خامنهای قرار گرفت و به شکلی وحشتناک کشته شد.
در عرصه هنر هفتم نیز آنچه آقای خامنهای میپسندد مبتذل است. نیز آنچه هنرمندان عرصه هنرهای نمایشی میپسندند را او ولنگاری میداند. در نظر رهبر جمهوری اسلامی آوینی استاد سینما است و امثال سلحشور و دهنمکی از نزدیکانش هستند. حال آنکه امیر نادری، سهراب شهیدثالث، عباس کیارستمی، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، اکبر رادی و حمید سمندریان، که بر قله هنرهای نمایشی ایران ایستادهاند، نزد او ارزشی ندارند. عملکرد سازمان صداوسیما، که آیتالله خامنهای رئیسش را انتخاب میکند، گواه دیگری بر این تفاوت است.
آنچه تاکنون گفته شد فقط قطرهای از اقیانوس مقابلهی آیتالله خامنهای با فرهنگ ایران زمین بود. او آنچه در نظر اهالی فرهنگ و هنر، ارزش است را ولنگاری فرهنگی میپندارد، فروغ، شاملو و هدایت را برنمیتابد و با آنان دشمنی دارد، ترویج موسیقی را خلاف مصالح نظام میداند و اخیراً نیز از اداره اوضاع فرهنگی کشور انتقاد کرده است.
رهبر جمهوری اسلامی با استفاده از اهرم قدرتی که در دست دارد همچنان تلاش میکند فضای فرهنگی کشور را به سمت مطلوبش پیش ببرد و جریانات مخالف را ولنگار خطاب میکند. با اینهمه نارضایتی اهالی فرهنگ و هنر از شرایط حاکم بر این عرصه به روشنی باور نادرست آیتالله خامنهای را هویدا میسازد و نشان میدهد که ولنگار کیست و ولنگاری چیست.
——————–
۱- سخنان علی خامنهای در دیدار با نمایندگان مجلس، ۱۳۹۵/۳/۱۶.
۲- دیدار با اعضای شورای سیاستگذاری صداوسیما، ۱۳۶۹/۱۲/۱۴.
۳- گفتوگوی ماهنامه ساعت صفر با محمدمهدی صفائی؛ مدیر گروه فقه و سیره رادیو معارف، شماره آبان ۱۳۹۰: «در دیدار اخیری که با مقام معظم رهبری داشتیم ایشان فرمودند: من نمیگویم همه موارد موسیقی اشکال دارد ولی شما تا به حال بدون موسیقیِ سازی داشتید برنامهها را میساختید، همین سیاست را ادامه دهید.»
۴- استفتائات در باره موسیقی و غنا.
۵- تمجید رهبر انقلاب از شهرام ناظری، ایسنا.
۶- دیدار با زائرین و مجاوین حرم امام هشتم شیعیان، ۱۳۷۰/۱/۲۹.
۷- دیدار زائرین و مجاورین حرم امام هشتم شیعیان، ۱۳۷۸/۱/۱.
۸- آیتالله یزدی: جشن نوروز در تخت جمشید به دستور رهبری لغو شد.
۹- علی خامنهای در جریان جلسه شعرخوانی شاعران در بیتش، پس از آنکه علی معلمدامغانی یکی از اشعارش را خواند گفت: «این زبان خوبی است اما کار هر کسی هم نیست. مثل شما گردنکلفتهای شعر میتوانند ازعهدهاش بربیایند و الا اگر یک مقدار سست باشد به ابتذال کشیده میشود؛ نظیرش را هم قبلا دیدیم. مثلا پریا.»، ایسنا.