پرستو، فرزند پروانه و داریوش فروهر، دو تن از قربانیان قتلهای زنجیرهای، در نشستی در برلین درباره روش تحمیل سکوت در دولت روحانی و پروژه دائمی حذف صحبت کرد و پیرامون شکایت وزارت اطلاعات از خود توضیحاتی ارائه داد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از،پرستو فروهر را در آلمان به عنوان هنرمند میشناسند و بین ایرانیان بیشتر به خاطر قتل سیاسی پدر و مادرش، داریوش و پروانه فروهر، شناخته شده است. او ۱۸ سال است که یکی از بازماندههای پیگیر قربانیان قتلهای زنجیرهای است. هر سال دست کم یک بار به خانهای که روزی والدینش را در آنجا به قتل رساندند باز میگردد تا شاید در مراسمی به صورت عمومی یادشان کند. مراسمی که با دستور یا تهدید و دخالت برگزار نمیشود. او اما هر بار مسیر آلمان به ایران را میرود “تا بر حق حضور خود در مقابل پروژه حذف که دائم در جریان است ایستادگی کند”. و نه تنها این مسیر را میرود که روایت رفتن و باز رفتن و جزییات آن را دوباره و دوباره مینویسد و بیان میکند.
حالا او در جمعه شب (۲۴ دی) در پایتخت آلمان، برلین، در دفتر کانون پناهندگان سیاسی ایرانیان، با جمعی از ایرانیان از آخرین سفر خود به تهران در پاییز ۱۳۹۵ میگوید.
برلین چند روزی است که برفی است، برف چند ساعتی به شدت میبارد و چهره شهر را با سفیدی میپوشاند و بعد از دست میرود و شهر و آدمیانش را در گرفتگی و تیرگی زمستان باقی میگذارد. پرستو فروهر در نشست کانون پناهندگان در برلین سرد از مبارزه خود علیه فراموشی میگوید.
فروهر در این نشست از یکی از آخرین اقدامات در مجموعه اقداماتی که به گفته او بخشی از پروژه تحمیل سکوت است صحبت میکند، از پروندهای که برای او ساختهاند. شاکی وزارت اطلاعات است که ۱۸ سال پیش مامورانش پدر و مادر او را به شکل فجیعی به قتل رساندند. او در این پرونده به علت بخشی از آثار هنری خود “به تبلیغ علیه نظام و توهین به مقدسات و امام حسین” متهم شده است. فروهر در نوشتهای که پیش از این درباره سفر اخیر خود در سایتها و رسانهها منتشر کرده است این اقدامات را در تضاد با شعارهای “اعتدال” دولت حسن روحانی میبیند.
در نشست کانون پناهندگان از خانم فروهر پرسیده می شود آیا امیدی به دولت روحانی داشته است که حالا امیدش از دست رفته یا اینکه نوشته انتقادیاش به امیدهای بسته شده به این دولت خصوصا در آستانه انتخاب بعدی برمیگردد. فروهر در پاسخ میگوید: «امید یک واژه است که در جامعه باید بر سر آن توافقی وجود داشته باشد تا بتواند این جامعه درون خودش با خودش گفتگو کند. وقتی امید تبدیل میشود به اسم کسانی که حکم قتل دادهاند، من نمیتوانم با آن جوانی که آمده با شوق حرف آقای خاتمی را تکرار میکند و میخواهد به “تمام” یک لیست زیر نام امید و اعتدال رای بدهد گفتگو کنم. وقتی امید میشود چنین چیزی، چطور میشود حرف زد؟ برای گفتگو ما باید واژههای یکی داشته باشیم. چه امکان گفتگویی بین من که پدر و مادرم با حکم قتلی که اینها دادهاند از دنیا رفتهاند و این جوانی که حالا اسم آن آدم را به عنوان امید مینویسد وجود دارد. این پیوند پاره میشود.»
او میگوید: «من اصلا وارد مساله اینکه چه کسی رای میدهد یا نمیدهد نمیشوم، ولی اینکه به اسم امید این کار را میکنند موضوع متفاوت میشود. یک وقت هست که جامعه از سر استیصال این کار را میکند. این اسمش استیصال است، نه امید.» او توضیح میدهد که “در زندان همیشه یک بازجوی بد و یک بازجوی خوب است و مسلم است منطق و عقل سلیم حکم میکند وقتی آن کسی که همان اول توهین نمیکند، توی سرتان نمیزند و هزار بلا سرتان نمیآورد به اتاق میآید بهتر است. ولی هر دو بازجو هستند، اسم یکیشان نجاتدهندهنیست.”
به اعتقاد فروهر “وقتی واژهها را از معنای خود تهی میکنند، یک بخش از جامعه، بخشی که به لحاظ سابقه تاریخیاش نمیتواند امید ببندد، ایزوله میشود. یک گفتمان غالب ساخته میشود که در آن نه تنها اقلیت اصلا حق حضور ندارد که حق بیان هم ندارد. اصلا وجود ندارد، محو میشود، پاک میشود.”
فروهر که در طول مبارزات انتخاباتی مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری در اسفند ماه ۱۳۹۴ در ایران بوده میگوید از دیدن پوسترهای بزرگ علی فلاحیان در سطح شهر شوکه بوده و از خود سوال میکرده که “این چه شهری است که چنین تصویری را تحمل میکند؟” قتلهای زنجیرهای در زمان وزارت علی فلاحیان، وزیر دولت هاشمی رفسنجانی، و قربانعلی دری نجف آبادی، وزیر اطلاعات دولت محمد خاتمی، انجام گرفته است.
پرستو فروهر در نشست جمعه شب کانون پناهندگان سیاسی برلین درباره پیچیدگیهایی که در روند برخورد با تلاشهای او در گرامیداشت یاد والدینش در دولت روحانی به وجود آمده است صحبت کرد. او گفت در دولت احمدینژاد “من را احضار میکردند و ممنوعیت برگزاری مراسم را رسما ابلاغ میکردند و معلوم بود کدام نهاد تصمیمگرفته و چه کسی دارد دستور میدهد و چه کسی اجرا میکند. الان قبل از مراسم با شماره ناشناس تماس میگیرند و میگویند ما توصیه میکنیم برگزار نکنید و بعد در صورت مقاومت، لحن و فشار تغییر میکند و شدت میگیرد.” او میگوید در دولت روحانی که به دولت اعتدال معروف شده است “مرز بی مامور خودسر و مامور رسمی کاملا به هم خورده است. فضای ابهامی ایجاد میکنند که بسیاری از آدمها خودشان عقبنشینی کنند و خودسانسوری جایگزین سانسور میشود.”
او میگوید در طول نزدیک به دو دههای که پیگیر پرونده قتل پدر و مادرش و پس از آن آگاهی رساندن درباره قتلهای سیاسی در ایران بوده دیدهاست که حاکمیت همیشه یک قدم جلو آمده است: «ما سعی کردهایم گفتمان بسازیم و یادآوری کنیم، ولی آنها همیشه جلوتر آمدهاند. آدم شوکه شده و اعتراض کرده است. آنها صبر کردهاند تا جا افتاده است و بعد از یک مدتی باز یک قدم آمدهاند جلو.»
خانه فروهرها برای دومین بار مورد دستبرد قرار گرفت
او باز به موضوع پروندهسازی علیه خود بازمیگردد و میگوید: «همیشه سعی کردهام یک مقدار با فضای هنری ایران کار کنم. ولی وقتی خبرگزاری فارس یک مرتبه به یک نمایشگاه گروهی میرود و از این و آن درباره من با عنوان هنرمند ضد دین سوال میکند، این بقیه را میترساند. این پروژه حذف است.»
فروهر در نشست کانون در برلین میگوید یک “کارشناس” وزارت اطلاعات به او گفته است “به دلیل موقعیت و جایگاه خاص خانم فروهر و به دلیل صبغه خانوادگیشان لازم و واجب است که نظام بر روی ایشان اشراف داشته باشد، که البته دارد.” این فرد تأکید کرده است که اشراف محدود به جغرافیای ایران هم نمیشود. او به پرستو فروهر گفته است: «مطمئن باشید که من شما را از خودتان بهتر میشناسم.»
پرستو فروهر که سعی در حفظ خانه و قتلگاه پدر و مادرش به شکل اولیه دارد میگوید که “بعضی وقتها فکر میکنم که برای آنها من کمتر از آن مکان مهم هستم. آن مکان است که اهمیت دارد.”
او بار دیگر درباره آنچه بر سر خانه در دو سال گذشته رفته است توضیح میدهد و میگوید که “در عرض دو سال گذشته دو بار به خانه دستبرد زدهاند و دوباره سر پا کردن آن خانه بسیار دشوار بوده است. مثل اینکه وارد خرابه شدهاید، از متروکگی در آوردن یک مکان خیلی انرژی میبرد. باید زمان و انرژی بگذارید و به اشیا احترام بگذارید تا دوباره بشوند آنچه بودهاند.”
از امیدهای کوچک اما موجود
پرستو فروهر اما در سفر خود به ایران گرچه از بیاعتنایی مردم و “همدستی” ضمنی بین آنها و سیستم و از آنچه در جریان است میگوید، اما نقاط امید را هم میبیند. او از برخورد با دو جوان ۲۱ ساله که از بازداشتشدگان مراسم یادبود پوینده و مختاری، دو نویسنده قربانی قتلهای زنجیرهای، بودند میگوید و ادامه میدهد: «آنها وقتی پدر و مادر من کشته شدند سه ساله بودند. حالا به چنین مراسمی میآیند و بازداشت میشوند. این یعنی اینکه امکان ایجاد حساسیت وجود دارد.»
او از مسئولیتی که برای بازگویی حقیقت قتلهای سیاسی بر دوش خود حس میکند و رشد در این مسیر میگوید. پرستو فروهر، هنرمند و بازمانده دو قربانی قتل سیاسی، تاکید میکند “در این راه همیشه سعی کردهام کلیشهای فکر نکنم. سعی کردهام فکر کنم اینجایی که من ایستادهام کجاست و عمق حقیقت قضیه کجاست.”