آتنا دائمی، فعال مدنی و مدافع حقوق بشر در ایران که از تاریخ ۱۹ فروردین ۹۶ تا کنون در اعتصاب غذا است، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری طی نامهای سرگشاده میگوید که طبق تعاریف بینالمللی و اعلامیه جهانشمول حقوق بشر در ایران انتخابات آزاد نداشته و نداریم.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، آتنا دائمی در این نامه با اشاره به وضعیت بسیاری از بهاییان و زرتشتیان و مسیحیان مینویسد که تمامی این دگراندیشان از ابتداییترین حقوق خود محرومند و بارها از سوی نهادهای امنیتی بازداشتشدهاند.
او در نامه خود سؤالی را طرح میکند که بسیار تأملبرانگیز است: «به راستی به چه چیزی باید رأی داد؟ به فقر؟ به ادامهی تحریمها به خاطر نقض حقوق بشر؟ به اعدامهای دستهجمعی؟ به خفقان و سانسور؟ به حجاب و دین اجباری؟»
آتنا دائمی که به نشانه اعتراض به محکومیت اعضای خانوادهاش اعتصاب غذا کرده است، به اتهام «تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی» به ۷ سال زندان محکوم است.
متن کامل نامه آتنا دائمی که نسخهای از آن برای انتشار در اختیار تارنگار حقوق بشر در ایران قرار گرفته، در پی میآید:
«در آستانه انتخابات ریاست جمهوری هستیم. طبق تعاریف بینالمللی و اعلامیه جهانشمول حقوق بشر (ماده ۱۹ و ۲۰ و ۲۱)، هرگز در ایران انتخابات آزاد نداشته و نداریم. نهتنها هیچیک از احزاب و جریانهای مخالف حضور ندارند بلکه مسئولان به دنبال حذف نمایندگان اقلیتهای مذهبی در شورای شهرها نیز هستند. بسیاری به دلیل بهایی و زرتشتی و مسیحی بودن از حقوق شهروندی در این جامعه محرومند و بسیاری از منتقدان و مخالفان حتی حق اظهارنظر در خصوص انتخابات را ندارند؛ چرا که یا از سوی امنیتیها بازداشت و زندانی میشوند یا از سوی هواداران کاندیداها مورد هجوم توهین قرار میگیرند و در حقیقت جزو آمار به حساب نمیآیند؛ مگر پای صندوقهای رأی! با وجود شعارهایی مبنی بر آزادی، برابری و رفاه در طول حیات ۳۹ ساله جمهوری اسلامی ایران، همچنان شاهد سرکوب آزادیهای بیان و عقیده و مطبوعات، جنسیت و حتی پوشش هستیم. نابرابری زنان و مردان و طبقات جامعه همچنان پابرجاست و روزبهروز گسترش فقر و بیکاری در سطح جامعه را میبینیم.
۶ کاندیدا از بدنه نظام و با دو اسم اصولگرا و اصلاحطلب، تنها با ظاهری متفاوت ولی باطنی برابر در حالی شعار پیشرفت و آبادانی کشور را سر میدهند که ۳۹سال پیش، امام و رهبرشان شعار آب و برق و نفت مجانی را داد اما همچنان در روستاهای حتی نه چندان دورافتاده، و با وجود پولهای هنگفتی که برای گازرسانی دریافت شده، هنوز خانههای مردم با نفتی گرم است که به سختی خریداری میشود. در حالی میگویند مردم را از جنگ نترسانید که هنوز بعد از گذشت ۳۰ سال از جنگ واقعاً تحمیلی و آزادی خرمشهر، شهر خون هنوز آباد نشده است. سالها از زلزله بم گذشته و هنوز ویرانههایش پابرجا است. مردم جنوب کشورمان از گرد و غبار خفه شدند بیآنکه صدایشان به جایی برسد. در حالی از نشاط و امید در جامعه صحبت میشود که جوانان با انواع و اقسام مواد مخدر در پارتیها و مهمانیها خود را شاد نشان میدهند و در عین حال، هر روز شاهد خبر دستگیری عدهای در این مهمانیها هستیم. از نشاط میگویند و حاضر به پذیرش این واقعیت در نظام اسلامی نیستند که شیوع ایدز و هپاتیت به دلیل روابط جنسی، خطری جدی است.
در حالی از امید صحبت میشود که آمار افزایش اعتیاد و بیکاری، فحشا، قاچاق، طلاق، افزایش کودکان کار و خیابانی در مطبوعات و صداوسیما زیر تیغ سانسور است. در حالی از فضای باز انتقاد و انتقادپذیری و آزادی احزاب و جریانهای سیاسی صحبت میکنند که هنوز پرونده کشتار دههی ۶٠و قتلهای زنجیرهای برای بسیاری از شهروندان باز است و منتظر پاسخ هستند و این در حالی است که دست تعدادی از کاندیداها و وزرا و مسئولان به این خون آغشته است.
دولت مستقر چهار سال پیش، شعار آزادی زندانیان سیاسی را سر داد اما نه تنها جز چند نفری که تنها ٢-٣ماه به پایان حبسشان مانده بود کسی را آزاد نکرد بلکه چارهای بهتر اندیشید و آن انکار وجود زندانیان سیاسی در ایران بود. بیشترین آمار اعدام و صدور احکام سنگین برای زندانیان سیاسی در این دولت ثبت شده است. با دختران موبور و کلاه بر سر، ژست آزادی میگیرند در حالی که در مسابقهی ماراتن بینالمللی که در تهران برگزار شد تعداد مأموران و ماشینهای گشت ارشاد از تعداد دوندگان و تماشاچیان بیشتر بود. از حقوق زنانی صحبت میشود که حتی حق حضور در ورزشگاهها برای همان نشاط شعاری را هم ندارند! از رفع ایران هراسی میگویند در حالی که همین چند ماه پیش بازیکن شطرنج از حضور در ایران و شرکت در مسابقات به دلیل حجاب اجباری صرفنظر کرد. در حالی از حقوق کردها و سنیها صحبت میکنند که انگار فراموش کردهاند اعدام دستهجمعی کردها در ١٢ مرداد ٩۵ را.
به راستی به چه چیزی باید رای داد؟ به فقر؟ به ادامهی تحریمها به خاطر نقض حقوق بشر؟ به اعدامهای دستهجمعی؟ به خفقان و سانسور؟ به حجاب و دین اجباری؟
در جامعهای که برای خوانندهای معترض که هنوز آهنگش منتشر نشده حکم ارتداد صادر مىکنند و برای سرش جایزه مىگذارند، چه انتظاری جز لغو کنسرتها مىتوان داشت؟ اما ما به این مسائل عادت نخواهیم کرد. وقتی که میپرسیم چرا به وعدههای گفتهشده عمل نشد، میگویند دست دولت نیست یا دستهای پشت پرده زیادند. اگر چنین است و دولت توان و کارایی لازم را ندارد پس اینهمه هزینههای میلیاردی تبلیغات برای چیست؟
شاید حرفهایم از نظر برخی «رانندهتاکسیطور» یا از روی بیسوادی باشد؛ اما اگر قرار باشد به کاندیداهایی رای بدهم که حتی هوادارانشان آزادی بیان را سرکوب و راننده تاکسیها و روایتشان از دردهای جامعه را نادیده مىگیرند، پس من به عنوان فعال مدنی و فعال حقوق بشر، مرز بین «بد و بدتر» و «راه و بیراه» را خط خواهم زد و در این انتخابات نمایشی شرکت نخواهم کرد.
آتنا دائمی
٩۶/٢/١٧
بند زنان زندان اوین»