دولت حسن روحانی بارها در شعارهای تبلیغاتی و برنامههای گوناگون خود را دولتی طرفدار محیط زیست معرفی کرده و از اقدامات گوناگون در مورد رسیدگی به مشکلات زیست محیطی و مسائل آن صحبت به میان آورده است. ناصر کرمی اقلیم شناس و استاد دانشگاه برگن نروژ برنامههای دولت یازدهم در این ۴ سال را تحلیل کرده است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، او در مصاحبهای که با رادیو زمانه داشته کارنامه دولت روحانی را ضعیف دانسته است و میگوید که به این عملکرد نمره مثبتی نمیدهد.
متن کامل این مصاحبه را بخوانیم:
آقای دکتر کرمی، برآیند شما از عملکرد معصومه ابتکار و تیم او به عنوان یکی از مقامات شاخص زیست محیطی ایران در دهههای گذشته و به ویژه سازمان محیط زیست در چهار سال گذشته چیست؟
در برخی موارد جزئی نکات زیستمحیطی مثبتی در دولت روحانی یافت میشود. اما در موارد کلی و اساسی اصلاً کارنامه زیستمحیطی دولت روحانی مثبت نیست. مهمترین نکته منفعل بودن آقای روحانی در برابر بحران خشکیدگی ایران است. آنها عملاً هیچ طرح و برنامهای برای مهار خشکیدن ایران نداشتهاند.
نکته دوم اجرای سیاستهای کلی جمعیت توسط دولت روحانی است. طبق این برنامه جمعیت ایران دو برابر شده و به ۱۵۰ میلیون نفر میرسد. میدانیم با وضعیت موجود منابع طبیعی ایران و بهخصوص منابع آب چنین سیاستی چقدر ویرانگر و خطرناک خواهد بود. اقدامات پوپولیستی زیستمحیطی نیز از دیگر نکات منفی کارنامه دولت روحانی است. مثل اجرای طرحهای غلطی همچون انحراف رودخانهها برای تأمین بخشی از حقابه دریاچه ارومیه یا اجرای برخی طرحهای انتقال بین حوضهای آب.
حسن روحانی احیای تالابها و دریاچهها از جمله دریاچه ارومیه را از دستاوردهای دولتش میخواند و میگوید نظارت بر محیط زیست بیشتر شده. به نظر شما برنامهها و ادعای دولت یازدهم در خصوص اقتصاد کمکربن و مدیریت بحران آب تا چه حد موفق بوده؟ و چه تفاوتهایی با دولت قبل داشته؟
قطعاً دولت روحانی در زمینه احیای تالابها نمره مثبت نمیگیرد. اگرچه از دولت قبلی کارنامه قابل دفاعتری دارد. دست کم اینکه مقامات مرتبط بحران آب و خشکیدگی ایران را پذیرفتهاند و البته اینکه احتمالاً در دولت روحانی چاههای کمتری حفر شده و احداث برخی سدها متوقف شده است. اما متأسفانه همچنان طرحهای انتقال بین حوزهای آب ادامه دارد و از همه مهمتر اینکه همچنان کشاورزی ناپایدار ایران را میخشکاند.
با در نظر گرفتن دامنه بحرانهای زیست محیطی ایران از جمله کمبود منابع آب و خشکسالی فزاینده و مهاجرتهای اقلیمی، این مسائل تا چه حد بدل به مطالبهای عمومی شده؟ و تا چه حد در برنامه کاندیداها بازتاب یافته؟
قطعاً بدل به مطالبه عمومی شده است. به خصوص من تحت تأثیر صحبتهای آقای هاشمی طبا قرار گرفتم. وی بارها در هر سه مناظره قهقرای سرزمین ایران را مهمترین مشکل کشور دانست. دیگر کاندیداها هم کمابیش به بحران محیط زیست اشاره کردند. اما همچنان وعدههای رشد محور دادند که در ذات خود در تباین با منابع زیستی و به خصوص منابع آب کشور است.
باید توجه کرد مثل سالیان گذشته الان دیگر مطالبه محیط زیست در ایران فقط حفظ تنوع زیستی نیست که صرفاً دغدغه قشر متوسط به بالا یا الیت جامعه باشد. محیط زیست به شکل ریزگرد وارد حلق مردم شده. در دو سال گذشته مطالبات زیستمحیطی مهمترین عامل تظاهرات خیابانی در ایران بوده، حتی عملی مهمتر از جنبش دانشجویی یا کارگری. پس طبیعی است کاندیداهای رئیس جمهوری هم به مطالبات زیستمحیطی اشاره کنند.
به نظر شما با توجه به حضور کاندیداهای مستقل در انتخابات پیش روی شوراهای شهر، آیا میتوان انتظار داشت این شوراها تمرکز بیشتری بر مسائل زیست محیطی داشته باشند؟ و اصولاً شوراهای شهر تا چه حد میتوانند در این زمینه نقشی بازی کنند؛ چه انتظاری باید از آنان داشت؟
اختیارات شوراها در ایران بسیار محدود است. آنها از مجموع مؤلفههای مدیریت چشمانداز شهر فقط در یک حوزه یعنی مدیریت خدمات شهری اختیارات دارند. من توقع چندانی از شوراها ندارم. فقط میتوان امیدوار بود ترکیبی مستقلتر و کمتر وابستهتر به دو جناح سیاسی اصلی باعث شود منابع مالی شهرداریها کمتر به عابربانک این دو جناح تبدیلشده و بهتر صرف بهسازی محیطزیست شهر شود.
رادیو زمانه