آرش صادقی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، در نامهای سرگشاده نسبت به شرایط غیرانسانی و فشارهای وارده بر زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج اعتراض کرده است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، اخیراً زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر به سالن ۱۰ این زندان که یک سالن امنیتی است، منتقل شدهاند و دستکم ۱۵ تن از زندانیان منتقلشده به این بند بیش از سه هفته است که در اعتصاب غذا بهسر میبرند.
متن کامل نامه آرش صادقی که در واکنش به فشارهای وارده بر این زندانیان نگاشته شده و در اختیار تارنگار حقوق بشر در ایران قرار گرفته است، در پی میآید:
«مطلع شدم بیش از بیست روز است که زندانیان سیاسی سالن ۱۲ رجایی شهر با ضرب و شتم به سلولهای انفرادی و بعد از آن به سالن ۱۰ منتقل شدهاند.
سالنی که بیش از ۴۰ دوربین در آن وجود دارد و شرایط فوق امنیتی بر آن حاکم است.
در اعتراض به این انتقال که خلاف اصول و موازین حقوق بشر و آییننامه سازمان زندانهاست، دستکم ۱۸ تن از زندانیان در اعتصاب غذا به سر میبرند.
در جریان جابجایی این زندانیان گارد زندان اقدام به مداخله و ضرب و شتم شماری از زندانیان کرده است. این در حالی است که وسایل شخصی و حتی داروهای زندانیان توسط مسئولین زندان ضبط شده و با گذشت بیش از ۲۰ روز در اختیارشان قرار نگرفته است
گرچه این وقایع بیسابقه نبوده و پبشتر نیز در ۲۸ فروردین ۹۳ فاجعهای دیگر و در ابعادی متفاوتتر برای زندانیان سیاسی رقم خورده بود، ولی تکرار این موارد این تصور را در ذهن متبادر میکند که این وقایع قطعاً تخلف موردی نبوده و ارادهای خاص و قاهر پشت این برخوردها است.
جای تأسف است که در شرایط فعلی هیچ مرجعی که پناهگاه و مأمن تظلم خواهی این زندانیان باشد وجود ندارد.
زندان و حصر برای به سکوت کشیدن منتقدان میراث حکومتهای غیر دموکراتیک است.
با وجود اینکه بخشی از جهان این ترفندهای ضد بشری را تا حدود زیادی کنار گذاشته و با ایجاد سازمان ملل و تصویب قانون و کنوانسیونهای حقوق بشری روشهای نوینی برای رفتار حاکمان با شهروندان تعریف کردهاند ولی هنوز حکومتهایی هستند که برای جبران عدم مشروعیت به عمل بر اساس روشهایی که صده هاست مطرود شده ادامه میدهند.
در دنیای متمدن شهروندان صرفنظر از وابستگی مذهبی، قومی، حزبی و طبقاتی طبق اصول اولیه حقوق بشر اندیشههای خود را به راحتی مطرح میکنند، حاکمیت را نقد میکنند و حتی میتوانند با تمامی اجزای حکومت مخالفت کنند.
ولی شوربختانه در برخی از کشورها از جمله ایران قانون اساسی برای ایجاد یک دیکتاتوری قانونی تبین شده است.
مثال این مدعا بازداشت گسترده فعالین سیاسی، مدنی، عقیدتی و برگزاری دادگاههای چنددقیقهای و صدور احکام سنگین برای این عزیزان است.
چگونه یک دستگاه قضایی میتواند با چنین تهدید و ارعابی امنیت را در کشور برقرار کند و عاقبت چنین روشهایی به کجا خواهد انجامید؟
این رفتارها با کدام اصول اخلاقی و انسانی سازگار است؟
آیا با تکیه بر انهدام روانی و شخصیتی زندانیان بهعنوان حلقه تکمیلکننده شکنجه و سرکوب میتوان به عدالت دست یافت؟
شرح این وقایع تأسف آور است و متأسفانه حکایت از فروپاشی نظام اخلاقی حاکمان دارد.
چنین رفتارهایی با منتقدان، آن هم در زندان موید این گزاره است که نظام مستقر در ایران تحمل هیچ نوع منتقد و مخالفی را ندارد.
اینچنین رفتارهایی با هیچ قانون و حتی شرعی قابل توجیه نیست.
برادرانم در زندان رجایی شهر: فروزانی مشعل آزادی و خرد و دفاع از کرامت و حرمت انسانی، بهایی دارد، به امید روزی که دیگر شاهد تعرض به ساحت انسانیت نباشیم.
آرش صادقی
مرداد ۹۶
بند ۳۵۰»