«اسد.ر» متهم به کلاهبرداری و محکوم به تحمل ۱۵ سال زندان است؛ ساکن اندرزگاه شماره یک «رجایی شهر». با او درباره جنبه های مختلف زندگی در زندان حرف می زنیم، بحث تهدیدهای جنسی در زندان مردان هم به میان می آید که گاه به گاه خبرش شنیده می شود. او ابتدا از وضعیت روابط جنسی در زندان می گوید: «گروهی که جرم سبک تری داشته و همسر و شریک جنسی بیرون از زندان دارند، گاهی ملاقات شرعی و مرخصی نصیبشان می شود. محکومین خطرناک که حکم حبس طولانی مدت دارند یا به لحاظ مالی و قدرت در زندان کم مایه و بی کس و کار هستند، خودارضایی می کنند و درصد بسیار کمی از آن ها هم متوسل به تجاوز می شوند. گروه سومی هم هستند که نبض خرید و فروش مواد مخدر را در زندان به دست دارند، قدرت و آدم دارند و شریک جنسی یا “بچه” دارند.»
این گروه داشتن شریک جنسی را از چشم دیگران پنهان نمی کنند. این رابطه در موارد اندکی با زور تهدید و تجاوز و ترس از مرگ است و در سایر موارد، ناشی از یک توافق دو طرفه برای لذت بردن یکی از طرفین از یک سو و حمایت کردن در مقابل شرارت دیگر زندانی ها از سوی دیگر در آن جامعه بسته و غیرعادی شکل می گیرد: «سرشان را بالا می گیرند و به این که آن قدر نفوذ و قدرت دارند که “دایی” یک “بچه” باشند، مفتخر و خوشحال هستند. بقیه هم جور دیگری روی این زندانی ها حساب کرده و حرف شنوی دارند. در واقع، می شود گفت به اطاعت کشاندن یک جوان کم سن و سالی که شب ها به تو خدمات جنسی بدهد و روزها هم کارهایت را رتق و فتق کند، نوعی نمایش قدرت و توانایی به سایر همآوردها است.»
اسد اتاقی را در یکی از اندرزگاه های زندان رجایی شهر تشریح می کند اما مایل نیست به نام اندرزگاه اشاره شود. او از فضای وهم آلود اتاق هایی دو و نیم در دو و نیم متر می گوید که اغلب محل تنبیه زندانیان خاطی است؛ اتاق هایی که با وجود این که برای دو نفر ساخته شده اند اما گاهی تا شش نفر در آن ها جا داده می شوند. این زندانی ها نه تفریحی دارند، نه امید به فردایی دیگر. آن ها مدام در معرض تجاوز هم هستند. نفس به نفس و بغل به بغل هم زندگی می کنند و همین منجر به روابط جنسی شبانه بین آن ها می شود.
رابطه جنسی با هم جنس مختص زندان های ایران نیست؛ «مرکز مطالعات بین المللی زندان های جهان» به آمار ۱۰ میلیون زندانی در زندان های ۲۱۸ کشور جهان اشاره می کند که بسیاری از آن ها در کنار سایر نیازهای فطری، به روابط جنسی هم می پردازند.
«نیما ستارزاده» دانشجوی کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی می گوید:«چه طور ممکن است فکر کنیم این ۱۰ میلیون انسان برای رفع نیازهای فیزیولوژیک خود هیچ اقدامی نمی کنند؟ آیا همین طور می نشینند و مثلا سال های سال به دیوار روبه رو خیره می شوند؟»
او اضافه می کند:«با این که خبرهای رسمی در ایران به هیچ وجه میلی به ورود به این بخش از مسایل زندان ندارد و انتشار هر خبری به شکل رسمی در این مورد قبیح به شمار می آید اما به هر حال به لحاظ علمی، رواج انواع و اقسام انحرافات و اختلالات جنسی و رفتاری مثل دست مالی کردن، عورت نمایی، رفتارهای شهوانی، کلام جنسی و تجاوز جنسی در آن جامعه کوچک که ساختارش مبتنی بر مناسبت های غیرمعمول و بیمارگونه بنا گذاشته شده است، قاعدتا باید بسیار معمول و عادی باشد.»
به گفته ستارزاده، برخی زندانیان هیچ ابایی به انجام بزه ندارند زیرا روند جامعه پذیری معیوبی داشته و با اختلالات رفتاری و شخصیتی درمان نشده مواجه بوده اند و به هنجار بودن را نمی پسندند.
در بسیاری زندان های جهان برای جلوگیری از بیماری های مسری مانند ایدز، کاندوم توزیع می شود. در ایران اما به دلیلی این که مواد ۱۰۸ و ۱۲۶ «قانون مجازات اسلامی» لواط را جرم دانسته اند و مجازات اعدام برایش در نظر گرفته شده است، توزیع کاندوم قانونی نیست و مسوولان زندان ها ترجیح می دهند وانمود کنند چنین اتفاقاتی در زندان های ایران اساسا وجود ندارد. اگرچه پس از افزایش بی سابقه بیماری ایدز، به شکل غیر رسمی بین زندانی ها کاندوم توزیع می شود.
اسد می گوید در ملاقات شرعی هم کاندوم به راحتی عرضه می شود اما این نوع ملاقات شامل همه زندانیان متاهل نمی شود: «از این مساله به عنوان یک اهرم تشویقی برای زندانیانی که حُسن رفتارشان به اثبات رسیده است، استفاده می کنند. این حسن رفتار می تواند شامل نزدیکی به مسوولان زندان و خبررسانی به آن ها هم باشد. هر زندانی در یک ملاقات شرعی می تواند بین ۱۰ تا ۱۲ ساعت را با همسرش در یک اتاق بگذراند. آن ها می توانند مقداری خوراکی و تنقلات و کاندوم هم داشته باشند.»
اما اگر یک زندانی مشمول ملاقات شرعی نباشد چه؟ این بار پاسخ این سوال را از «منصور.م» که به جرم سرقت مسلحانه، حکم حبس ابد دارد می پرسیم. می گوید اگر زندانی آدم شریفی باشد، تحمل یا خودارضایی می کند: «نزدیک به ۱۰ درصد از زندانی ها به علت اصالت خانوادگی و یا ترس از بیماری واگیردار تحمل می کنند. حتی ممکن است خودارضایی نکنند و فقط در خواب جنب می شوند.»
او می گوید اظهارات اسد در مورد زمان ملاقات شرعی درست نیست: «ساعت ملاقات شرعی از ۹ و۳۰ دقیقه صبح تا یک بعد از ظهر است. حتی یک ساعت هم این مدت زمان را تمدید نمی کنند.»
اسد، زندانی سالن اندرزگاه یک زندان رجایی شهر به مقوله تجاوز در بندشان اشاره می کند: «آن ها به هم خبر می دهند و طعمه را محاصره می کنند یا به هم اجاره و قرض می دهند. زندانی بی نوا در گزارش این تجاوز سکوت می کند چون اگر گزارش بدهد، باز هم به همان بند برگردانده می شود و طبعا جانش به خطر خواهد افتاد. مسوولان زندان اغلب می دانند اما کاری از دست شان برنمی آید و ترجیح می دهند سکوت اختیار کنند.»
«محمد نوری زاد» روزگاری در یک وبلاگ به جوان سربازی اشاره کرده بود که در طول مدت ۲۴ روز حبس در زندان «کارون» اهواز، مورد تجاوز مکرر قرار گرفته بود. روایت نوری زاد به نقل از یک وکیل بود: «سرباز ۱۸ ساله ای را که بر و رویی داشته، به دلیل غیبت به زندان کارون اهواز می فرستند. جمال زیبای سربازِ بینوا کار دستش می دهد؛ جوری که مافیای داخل زندان هم دیگر را خبرمی کنند و این سرباز را هم شب ها و هم روزها به هم کرایه می دهند. یک روز که پدرو مادرش برای یافتن او به این جا آمده بودند، من با آن ها روبه رو و داوطلبِ پی گیریِ وضعیت فرزندشان شدم. سرآخر وقتی او را از زندان تحویل من و پدر و مادرش دادند، آن سرباز یک مرده مبهوت بود. در زندان کارون اهواز توسط پزشکان خود زندان، روزانه ۳۰۰ عدد کاندوم بین زندانیان توزیع می شود.»
اسد می گوید تجاوز جنسی ممکن است با اشاره مسوولان داخلی زندان هم اتفاق بیفتد: «این تهدید را زیاد می شنوید. وقتی یک زندانی سرکشی می کند یا به حد کافی فرمان بردار نیست، می گویند تو را جایی می فرستیم که حساب کار دستت بیاید. تنبیه او بر اساس شماره تعیین می شود؛ مثلا به وکیل بند می گویند فلانی را می فرستیم این جا لطفا سفارش شماره ۴۹ را در موردش اجرا کنید. گاهی ممکن است سفارش داده شده از نوع درجه سه باشد که به یک گوش مالی معمولی یا گرفتن وسایل با ارزش زندانی ختم می شود. گاهی تنبیه درجه دو است که شامل ضرب و شتم جدی تری است و البته ممکن است تنبیه درجه یک باشد که مشمول تعرض جنسی است. تنبیه درجه یک مختص زندانیانی است که بیش تر از حد معمول مسوول زندان را آزرده و خشمگین کرده باشند.»
اما «منصور . م»، ساکن بند پنج همین زندان از زاویه دیگری به این ماجرا می پردازد: «نمی گویم تجاوز نیست اما آن چه تعیین کننده روابط جنسی است، مساله مواد مخدر است. وقتی یک زندانی کم سن و سال وارد زندان می شود، اول او را معتاد می کنند و بعد از آن، هر جور که بخواهند از آن ها سوء استفاده می کنند. این جا مامورانی هستند که در قبال دریافت مبالغ هنگفت، برای ما مواد مخدر، گوشی موبایل و وسایل ممنوعه وارد می کنند. همان ها فروشندگان عمده موبایل را تحت حمایت خودشان دارند. اغلب این فروشنده ها “بچه” دارند. مامورانی که ذکر کردم، تامین مواد مورد نیاز “بچه” را هم به عهده می گیرند و از بازار آزاد وارد می کنند. این روابط یک مساله کاملا پیچیده و بغرنج است.»
تعدادی زندانی دیگر معتقدند هر نوع رابطه جنسی در زندان الزاما به تجاوز یا رفتارهای خشونت آمیز و مساله مواد مخدر محدود نمی شود. می گویند در آن جا آدم هایی هم هستند که با میل و اراده خودشان با هم رابطه دارند و برای انتخاب شان، مجبور نیستند.