مریم اکبری منفرد و گلرخ ایرایی در نامهای با اشاره تداوم حبس غیرقانونی محمد نظری خواستار حمایت از این زندانی سیاسی گشته و اعلام کردند: «اگر با اعلام شکستن اعتصاب، دوباره در کنج سیاه چالهای استبداد رهایش کنیم به این معناست که ما تنها زمانی که زندانیان را در بستر مرگ یافتیم یادشان میکنیم و پسازآن بیتفاوت به سرانجام کار رهایشان میکنیم.»
متن نامه این دو زندانی سیاسی که برای انتشار در اختیار تارنگار حقوق بشر در ایران قرارگرفته است، در پی میآید:
«نه نای حرف زدن داشت و نه حتی توان گشودن چشمهایش را. میدانیم در این جغرافیا نباید انسانیت را بجوییم که سالها پیش مرده است و بر مردهی آن، بر دستان قتال بوسههای مچکرانه زده شد.
محمد نظری از زمانیکه هاشمی رفسنجانی بر مسند تیکیه زده بود در سیاهچال است، تمام دورهی ریاست جمهوری محمد خاتمی و نیز تمامی دورهی ریاست جمهوری احمدینژاد را و حالا در نیمهی حکومت روحانی، در میانه وزش اعتدال! و یورش امید! بر وجودمان، هنوز بدون هیچ توضیحی، بدون ادله و مستنداتی در بند است.
او که نه حکم حبس ابد دارد و نه هیچ حکم مشخصی.
و این در حالی است که حتی شرورترین جنایتکارانی که محکوم به حبس ابد بودهاند بعد از ۱۵ یا ۲۰ سال از زندان آزاد میشوند.
البته این خاص کشورهای متمدن یا حاکمیتهایی است که دستکم با مردم خود متمدنانه برخورد میکنند.
محمد نظری در جنایات آنان و سکوت ما و بیتفاوتی جامعهای که شاید سراشیبی سقوط از انسانیت را به قعر طی میکند بعد از سالها فریادی شده است تا بدانیم آنان که ژست جمهوری و دموکراسی و دیانت و اعتدال گرفتهاند و پلههای سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری را بالا و پایین میروند و ادعاهای کذب از رعایت حقوق بشر در کشور سر میدهند و گزارشات نقض حقوق بشر ارائهشده را زیر سؤال میبرند طبل توخالی پر سرو صدایی هستند که وقیحانه ما و این توان مثال زدنیمان برای سکوت در برابر جنایات عریان پیرامونمان را به سخره گرفتند.
فعالین سیاسی که فرای عقایدشان استبداد را تاب نمیآورند و بیش از پرچم حزب و گروهی که به آن وابستهاند آزادی خواهند و فعالین حقوق بشری که فریادهای بی صدایمحمد نظری را شنیدهاند، صدای او باشند.
شاید مرگ بیش از این امانش ندهد و یقیناً زندگی به او لبخندی دوباره نخواهد زد.
اما تلاشهای ما میتواند گامی باشد برای گشودن درهای سیاه چالهایی که همینجا، زیر آسمان همین شهر دود گرفته، سالهاست بر هم مهروموم شدهاند و هیچ کلیدی، هیچ کلیدی ختی کلید مچکران مکار نیز قصد گشودنش را نخواهد کرد.
انتشار خبر شکستن اعتصاب غذای محمد نظری اگر موجب کاهش حمایتها از جنایت صورت گرفته در حق وی شود و اگر با اعلام شکستن اعتصاب، دوباره در کنج سیاهچالهای استبداد رهایش کنیم به این معناست که ما تنها زمانی که زندانیان را در بستر مرگ یافتیم یادشان میکنیم و پس از آن بی تفاوت به سرانجام کار رهایشان میکنیم.
اما هدف از اعتصاب غذا و هدف از زندانیان سیاسی چیز دیگری است.
اگر به محمد نظری وعدهی آزادی دادهاند، اگر به واقع اعتصاب اش را پس از این همهروز شکسته است، ما که در حمایت از او در تمام این مدت ایستاده بودیم باید مسیر پیموده شده را تا انتها طی کنیم.
باید هدف را که آزادی بی قید و شرط او بعد از سال ها حبس بی دلیل بوده است بجوئیم و تا دم آزادی اش سکوت نکنیم اگر نه، به تنها جان محمد نظری در پس این همه روز لب بستن در خطری بدون دست آورد قرار گرفته است، بلکه این تنها سلاح دفاع از خود را نیز از کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی گرفته ایم و با عدم دریافت نتیجه از اعتصابات دچار سردرگمی و بی تفاوتی نسبت به خواسته های آنان و اعتصابشان خواهیم شد.
از تمامی عزیزانی که بی وقفه برای بهبود شرایط دربندان و آزادی شان از چنگ استبداد و تحجر در تلاش اند تقاضامندیم تا آزادی کامل محمد نظری دست از حمایت وی برندارند و تنهایش نگذارند.
مریم اکبری منفرد، گلرخ ابراهیمی ایرایی
بند زنان زندان اوین
آبان ۹۶»