«حسین غلامی آذر» وکیل بند سابق ویژه روحانیت زندان اوین که از تاریخ ۱۴ فروردین ماه ۱۳۹۵ در اعتصاب غذا به سر میبرد، روز دوشنبه ۳۰ فروردین ماه، مورد یورش ماموران امنیتی بند ویژه روحانیت قرار گرفت و به سختی مصدوم شد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از سحام، «حسین غلامی آذر»، وکیلبند سابق ویژه روحانیت زندان اوین، در اعتراض به «دروغهای مکرر مسئولین دادگاه ویژه روحانیت»، «عدم اعاده دادرسی علیرغم قول مساعد مسئولان»، «عدم رعایت اصل برائت»، «تفسیر دلبخواه قانون»، «آزار خانواده»، «تاراج اموال شخصی» و «به زندان انداختن همسر برخی زندانیان برای کسب اعترافات دروغ»، از روز شنبه ۱۴ فروردین ماه ۱۳۹۵ در اعتصاب غذای نامحدود به سر میبرد.
در پی این یورش امنیتی به بند ویژه روحانیت، «غلامی آذر» که به شدت مجروح شده است، با مصرف انبوه قرصهای «رانیتیدین» و «آموکسی سیلین» دست به خودکشی مجدد زده است.
این برای چندمین بار است که این روحانی محبوس در زندان اوین، در اعتراض به بیعدالتیهای قوه قضاییه و دادگاه ویژه روحانیت دست به اعتصاب غذا و خودکشی میزند.
پیشتر وی در اعتراض به «بیعدالتی» قوه قضائیه خود را در محل دادگاه ویژه روحانیت به آتش کشید و به بیمارستان طالقانی تهران منتقل شد. وی در تاریخ ۲۶ اسفندماه ۱۳۹۴ مجددا به دلیل مصرف سه عدد قرص (برای خودکشی) به بیمارستان لقمان منتقل گردید.
پس از خودکشی مجدد این روحانی در بند، وی به بیمارستان لقمانالدوله منتقل و اکنون «با هدف جلوگیری از درز اخبار»، در بالاترین سطح امنیتی مورد حفاظت قرار گرفته است.
یک منبع آگاه در دادگاه ویژه روحانیت به خبرنگار «سحام» میگوید: «دادستانی ویژه روحانیت به شدت از انعکاس اخبار زندانیان محبوس در بند ویژه روحانیت زندان اوین در «سحام» واکنش نشان داده و تدابیر گسترده امنیتی را برای عدم انتقال اخبار این بند، در ردههای مختلف مدیریتی اتخاذ کرده است.»
گفته میشود «غلامی آذر» پس از ضربوشتم توسط ماموران امنیتی، از روز دوشنبه به مکان نامعلومی منتقل گردیده بود.
این روحانی محبوس طی نامهای که در اختیار خبرنگار «سحام» قرار گرفت، نوشته بود: «روز شنبه ۹۵/۱/۱۴ به خاطر تبعیضها، نامردیها، دروغگوییها و بیقانونیهای دستگاه ویژه روحانیت اعتصاب میکنم. شخص رییس اجرای احکام طی تماس تلفنی با افسر نگهبانی زندان، با من مکالمه تلفنی داشت و قول داده بود در قبال شکستن اعتصابم، اعاده دادرسی مرا قبول کنند تا بتوانم «وکیل» بگیرم و از حق خود «دفاع» کنم و قسم خوردند. بنده بعد از ۷ روز که نه جرعه آبی خورده بودم و نه غذا، با این امید که میتوانم از خودم دفاع نمایم، اعتصابم را در دادسرا به اصرا آنها شکستم. بعد از چند هفته متوجه شدم که همه اینها دروغ محض بوده و اعاده دادرسی اصلا قبول نشده است. به قول شخص رئیس اجرای احکام، از طرف دادستان ویژه روحانیت به من دروغ گفتهاند. به هر صورت دروغ ایشان فاش شد که باعث شد بنده ۲۶ اسفند ۱۳۹۴، اقدام به خودسوزی در دادسرا نمایم و بعد از آن قرص خوردم و بیمارستان منتقل شدم.
همچنین به چالش کشیدن خانوادهام از جمله فرزند بیمارم و به تاراج بردن اموالم و مورد تمسخر قرار دادن زندانیان توسط پرسنل دادسرا، حتی کارمند جزءشان که وضو میگیرند و با به قول خودشان با نیت «قربهالی الله» ما را به زندان میافکنند، اعتصاب مینمایم.»