سربازی که در یکی از کلانتریهای اهواز مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود، ترور نشده بلکه خود به زندگیاش پایان داده است. این توضیحی است که معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی برای انتشار خبری درباره ترور این سرباز در رسانهها، داد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، خبری که اگر شائبه حمله تروریستی در آن نهفته نبود به رسانهها درز نمیکرد. خودکشی سرباز جزو مواردی است که اخبارش در طبقه محرمانه بایگانی میشود، مگر آن که این چنین در ملا عام صورت گیرد که جای هیچ پنهانکاری نگذارد.
اما کافیست واژه “خودکشی سرباز وظیفه” را در موتورهای جستجوگر اخبار بزنید تا به عمق فاجعهای خاموش پی ببرید.
این آمارهای پراکنده که در شلوغی اخبار ایران چندان مورد توجه قرار نمیگیرند زمانی معنادار میشوند که کنار آمار خودکشی ۱۳ دانشآموز ۱۱ تا ۱۸ ساله در سال گذشته، گذاشته میشود. علاوه بر اینها سه دانشجو در دانشگاه سراسری و سه دانشجو در دانشگاه آزاد تنها آمار ثبت شده رسمی و اعلام شده از خودکشیهای موفق دانشجویی بودند.
اینها فقط آماری است که به رسانهها کشیده شده است بسیاری از خانوادههای ایرانی همچنان از به کار بردن واژه خودکشی اجتناب کرده و مرگ نزدیکان خود بر اثر خودکشی را تنها ایست قلبی عنوان میکنند. برای همین آمار بسیار بیش از اینهاست. تا جایی که دو سال پیش وزارت رفاه بودجه ۱۰ میلیارد تومانی برای کاهش و کنترل پدیده “خودکشی” در کشور در نظر گرفت.
اما با اختصاص هر میزان بودجهای نمیتوان این واقعیت را پوشاند که امید به زندگی و آینده میان جوانان چنان رو به نزول دارد که فرد با کوچکترین تلنگری دست از زندگی میشوید.
عواملی مانند مشکلات اقتصادی، ناامیدی نسبت به آینده، وجود فساد در ردههای بالای نظام، نبودن عدالت در زندگی اجتماعی، امید نداشتن به سیستم قضا و… بسیاری از عوامل دیگر امید را در دل مردم تبدیل به یاس میکند که تنها مرگ را چاره کار میبینند.
دستفروشی که در بازار خرمشهر وقتی بساطش را شهرداری جمع می کند و میداند هیچ محکمهای صدای او را نخواهد شنید چارهای جز به آتش کشیدن خود نمیبیند. با هیچ معیاری نمیتوان میزان یاس و ناامیدی و آستانه تحمل را در میان افراد یک جامعه سنجید. اما آنچه در سالهای گذشته و میران خودکشیهای در ملاعام نشان میدهد، خبر از نابسامانی روحی و عدم اعتماد به نظام حکومتی برای بهبود اوضاع میدهد.
اما در این میان آنچه خودکشی سربازان وظیفه را نگرانکننده می کند از همین دست است. تنها در سال گذشته سه مورد ثبت شده از خودکشی سربازان وجود داشته که سرباز قبل از خود افراد دیگری را نیز مجروح یا کشتهاند.
بیبرنامگی در نظام وظیفه کشور و تنها اجرای سنتی میراثی که از زمان رضاشاه پهلوی به جا مانده که برای مرد شدن سربازان باید آنان را تحقیر کرد، دو عامل بروز مشکلات روحی و روانی میان سربازان است.
علاوه بر این استفاده از رانت و تفاوت در نحوه گذراندن مدت خدمت بین سربازان و وجود تبعیض در محل خدمتها عوامل دیگری است که سربازان را تحت فشار روحی قرار میدهند.
بررسیها نشان میدهد سربازانی که در شهرهای بزرگ سربازی خود را میگذرانند از آسیبهای روحی کمتری برخوردارند و هرچه از مرکز دورتر میشوند با مسایل مهم روحی و رفتاری مواجه خواهند شد.
سربازان مرزی آسیبپذیرترین سربازان وظیفه هستند. اغلب آنان از خانوادههایی آمدهاند که توان مالی ضعیفی دارند. سربازان این خانوادهها در حالی خود را مییابند که به دور از خانواده در مناطقی در حال انجام وظیفه هستند که هر لحظه با خطر مرگ رو به رو خواهند بود. در حالی که هیچ آقازاده یا حتی سربازان متعلق به خانوادههای متولی در میان همخدمتیان خود نمیبینند.
جدا شدن از جریان زندگی روزمره و تبعید به منطقههای دور افتاده و جدایی از خانواده و نزدیک بودن خطر مرگ کافیست که سیستم روانی جوان را بر هم بزند.
به مناطقی که خودکشی سربازان در آنها اتفاق افتاده دقت کنید: “خودکشی سرباز وظیفه در مسیرجاده یاسوج- کاکان”، “خودکشی سرباز وظیفه در سراوان”، “خودکشی سرباز وظیفه در سد دز”، “خودکشی سرباز وظیفه در کنگان”، “خودکشی دومین سرباز وظیفه در چهل روز اخیر در کلانتری شهرستان بستک”و….
مقایسه وضعیت نظاموظیفه میان کشورهای مختلف نشان میدهد از ۱۵۹ کشوری که پیش از این خدمت سربازی در آنها اجرا میشد ۱۰۶ کشور اجبار را برداشتهاند و تعداد زیادی از آنان که باقیماندند مدت سربازی را کاهش داده یا آموزش آن را جهتدار کردند.
ایران جز آن دسته کشورهایی است که همچنان برنامهای برای صرف دو سال وقت میلیونها جوان در مدت گذران مدت سربازی ندارد و همچنان به روش شاهنشاهی اول پهلوی سپری میشود.
این بیبرنامگی نتیجهای جز این ندارد که باز در مواقع لزوم باید افراد دیگری داوطلب کمک و یاری شوند. چه در زمان بروز جنگ چه در زمان بروز حوادث طبیعی و غیرمترقبه.