حسین علیزاده، مسئول بخش خاورمیانه و شمال آفریقا در سازمان «اقدام آشکار جهانی» (ایگلهرک سابق)، ۲۴ سپتامبر ۹ سال پیش در نیویورک بود، وقتی رییسجمهور وقت، محمود احمدی نژاد، در دانشگاه کلمبیا گفت، «ما در ایران همانند اینجا همجنس باز نداریم.» بدنبال آن، رسانههای مختلف، از «سیانان» گرفته تا «فاکس نیوز» سراغ موضوع وضعیت دگرباشان جنسی ایرانی رفتند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل اززمانه، علیزاده میگوید، «به عقیدهام، ماجرا بُعد سیاسی پیدا کرد. کسی حرفی زد، جنجالی به پا شد و بعد ماجرا دوباره خوابید. وقتی جنجال تمام شد، نه کسی دنبال تغییر را گرفت و نه تحولی به وجود آمد.»
میتوان گفت در فضای حکومتی، دیدگاه ایران تغییری نکرده است، هرچند بیشتر از گذشته، به جای کلمه «همجنسباز» از کلمه همجنسگرا استفاده میشود. انکارها ولی وجود دارند، مثالش رهبر ایران که در هفته گذشته گفت «موضوع شرمآور همجنسگرایی مخالف خلقت بشر است.»
این حرف او در کنار کلام دیگر مقامات حکومتی، به نوعی تکرار حرف ۹ سال پیش رییسجمهور سابق کشور است: در انکار و رد وجود دگرباشان جنسی در ایران و در کنار گذاشته شدن آنان در صحبت از برابری، حقوق اجتماعی، سیاسی، مدنی و اقتصادی.
در فاصله این ۹ سال البته بخشی از جامعه دگرباشان جنسی ایران از کشور خارج شدهاند و از آنجا فعالیت میکنند. جامعه درونی، راه را به برونآیی به خانواده، دوست، آشنا و فامیل یافته است.
منابع گوناگونی به زبان فارسی در موضوع گرایش و هویت جنسی عرضه شدهاند. حال، سئوال کنونی این است که در فاصله این سالها، چه چیزی برای جامعه دگرباشان جنسی ایران متفاوت از قبل شده است؟
سنگ بزرگ به چاه انداخته شده
الهام ملکپور، شاعر و فعال اجتماعی از هلند میگوید، «در هیچ دورهای از تاریخ حکومت اسلامی، سیاست کلی نظام در طرح و یا تایید طیف گرایش جنسی نبوده است و نیست، ولی اینطور هم نبوده است که سیاست رسمی نظام از خط مشی ادبیات سیاسی معمول دور بیفتد.»
او توضیح میدهد، «سیاستگذاری کلان نظام با تغییر رییسجمهور یا چرخش قدرت در جناحهای معتقد به اصل نظام و ولایت فقیه دستخوش تغییر نمیشود فقط رویهاش عوض میشود؛ یک روز محمد خاتمی درست همان چیزی را میگوید که روز دیگر از دهان محمود احمدینژاد بیرون میآید. درواقع، یکی از آنچیزهایی که از آن روز تغییر را رقم زده است، آمدن کلمه و پخش آن در اجتماع بود.»
ساقی قهرمان، از «سازمان دگرباشان جنسی» (ایرکو)، در موضوع انکار وجود همجنسگرایی در ایران توسط رییسجمهور وقت میگوید، «یک دیوانه سنگی را در چاه انداخت و خوب هم شد که انداخت و بعد از آن هر چه عاقل از هر جان که بود، چه درون جامعه دگرباش و چه بیرون، آن سنگ را بارها و بارها بیرون از چاه آوردند و حالا فکر میکنم دیگر عمهها و خالهها و تا شوهرهای خالهها و عمهها هم به اندازه بخش روشنفکر جامعه و بخش حقوق بشری جامعه و بخش هنرمند و نویسنده و چه و چه جامعه، همه میدانند که ما در ایران همجنسگرا داریم.»
او در ادامه میگوید، «حالا وقت آن است که به عنوان عاقلهایی که سنگی را که قانون مجازات جمهوری اسلامی به چاه انداخته را از چاه بیرون میآورند از این مرحله عبور کنیم و ببینیم امنیت این همجنسگراهایی که ما در ایران داریم را چطور باید تأمین کرد و حقوق بشری و شهروندیشان را چگونه باید تأمین کرد.»
این جمله ساده ولی در عمل چطور میتوانید تبدیل به واقعیتی در نظام سیاسی کشور بشود؟
گام نخست: برونآیی، عرضه منابع به زبان فارسی
فردریک پدرام از وبسایت «همجنسگرا» میگوید، «در میان خود همجنسگرایان، این رخداد سبب جوش و خروشی برای استفاده از موقعیت بدست آمده در جهت مطرح کردن مطالبات جامعه همجنسگرایان شد. این تحولات با اینکه در یک بازه زمانی محدود شروع و تمام شد ولی تاثیرات آن بر روی جامعه ایران باقی ماند. نتیجه عینی این تغییرات این بوده که عده بیشتری از همجنسگرایان به شناخت درستتری از همجنسگرایی دست یافتند و این جسارت را پیدا کردند که همجنسگرایی خود را آشکار کنند و راه بهتری را در زندگی در پیش بگیرند.»
هرچند تغییر به درون خانوادهها محدود نماند. علیزاده در موضوع نتیجه تلاش کارهای فردی، گروهی، سازمانی و پروژههایی که در این سالها انجام شدهاند، میگوید، «شما امروز بیایید با کلید واژههای فارسی در مورد گرایش جنسی در اینترنت جستجو کنید و جوابها، با فضای ۹ سال پیش اصلا قابل مقایسه نیست.»
او اما معتقد است نمیتوان به همین نتیجه اکتفا کرد و سوالی گستردهتر طرح میکند، «آیا آگاهیهای عمومی تبدیل به آگاهیهای اجتماعی هم شده است؟ فکر نمیکنم لزوما چنین شده باشد و ما هنوز در پیش مرحله جنبش اجتماعی دگرباشان جنسی ایران هستیم.»
پدرام هم موافق محدود بودن تغییرات اجتماعی است.
«از دیدگاه من، میزان این تغییرات قابلتوجه بوده است، ولی نه در حدی که جامعه ایران را زیر و رو کند. جالب اینجاست که احمدی نژاد در مصاحبههای بعدی خود با رسانههای خارجی، دیدگاه خود را از اینکه در ایران همجنس باز نداریم به همجنسگرایان در ایران تحت تعقیب قرار نمیگیرند تغییر داد. دولت حسن روحانی تاکنون موفق بوده خود را از انتقادات جدی رسانههای بینالملی در زمینه حقوق بشر در ایران، از جمله مساله همجنسگرایان، دور نگه دارد.»
علیزاده میگوید موضوع دگرباشان جنسی ایران تبدیل به نقطه فشاری از جامعه جهانی به دولت ایران شده. این حداقل تغییر در فضای سیاسی از دیدگاه اوست، هرچند حکومت همچنان در نقطهنظر رد و انکار باقی مانده است.
«در این مدت فکر میکنم از لحاظ سیاسی، صحبت در حد یک نقطه فشار بینالمللی بر حکومت ایران باقی ماند و آنها از نظر داخلی، نه در مورد این مساله صحبت کردند، نه در این موضوع کاری کردند، نه این برایشان دغدغه خاطر شد.»
گام بعدی: تعریف حقوق دگرباشان جنسی
علیزاده میگوید برونآیی به خانوادهها گام بزرگی است، ولی این قدم دگرباشان ایرانی هم محدودیتهای خودش را به همراه دارد.
«وقتی توجه کنیم که ما در چه جامعه بستهای زندگی میکنیم، چقدر حکومت فشار وارد میکند، چقدر سمپاشی و تبلیغات منفی حکومتی وجود دارد و مرتب از لرزش عرش خدا میگویند، اینکه جامعه تغییر کرده برای ما پیروزی بزرگی است. ولی اینکه خانواده به روی خودش نیاورد و یا اینکه پدرم هر شب مرا با چوب نمیزند به معنای شناسایی حقوق جنسی نیست. یعنی فضا نگو و نپرس است، این در مقایسه با دهه قبل از آن، گام بزرگی است که حرف از خودکشی و بیرون انداختن بچهها از خانههایشان نیست، ولی میخواهیم به کجا برسیم؟»
از دید علیزاده، «میخواهیم به آنجا برسیم که حقوق مطرح بشود، آزادیهای جنسی عیان بشود. مساله این نیست که در رختخوابت هر کاری خواستی بکنی، موضوع این است که دو نفر با هم زندگی برابر داشته باشند و در جامعه، از تمامی حقوقشان بتوانند برخوردار بشوند.»
تلاش برای رسیدن به زبانی ساده
علیزاده میگوید در گذشته، روحانیت توانست با زبان عام صحبت کند و جامعه، از جمله اقشار کمسواد و بیسواد را همراه خود کند، ولی جنبشهای اجتماعی ایران، از جنبش چپ طرفدار حقوق کارگران گرفته تا جنبش دگرباشان جنسی طرفدار آزادیهای جنسی، نتوانستهاند به چنین زبانی دست پیدا کنند.
«این حقوق هنوز برای افراد عادی قابل درک نیست، این به عقیده من مشکلی جدی است. ما باید در نظر بگیریم کسی که در روستایی زندگی میکند هم بتواند بفهمد این حقوق چیست و درکشان کند. بعد میتوانیم بگوییم این جامعه دارد پیشرفت میکند.
بحثهای ما خوب و عالی هستند، ولی بحثهایی روشنفکری به شمار میروند. یعنی کسی که در یک شهر کوچک ایران نشسته، حالا تئوری کوییر را هم فهمید، این را به کجای سر کچلش بمالد؟ میدانید، فکر میکنم افراد از ایران که خارج میشوند، واقعیتها برایشان کدر میشود و صحبتهای عالیای میکنند که به درد دنیا و آخرت کسی نمیخورد. ما به عنوان یک نهضت و جنبش باید بر روی این مشکل کار کنیم.»
حقوق اقتصادی نیازمندی حقوق اجتماعی
حسین علیزاده نگران است که نگرانیهای اقتصادی مانع از آن بشود که جنبش دگرباشان جنسی ایرانی چه در داخل و چه در خارج از کشور به پیشرفتهای لازم برسد.
او میگوید، «کسی که وضعیت اقتصادی مناسب برای گذران روز نداشته باشد، چطور میتواند از دیگر حقوق و آزادیهایش، از جمله آزادیهای جنسیاش، دفاع کند؟ تا وقتی آدمی نان نداشته باشد بخورد، بقیه حرفها به قول معروف حاشیه است.»
علیزاده توضیح میدهد که مشکل دگرباشان جنسی از کودکی شروع میشود. «افراد دگرباش جنسی الان دچار مشکل هستند، چون در فضای خانوادگیای بزرگ شدهاند که در آن همیشه ترسیدهاند و همیشه در حاشیه بودهاند. وقتی از کشور خارج میشوند هم با مصاعب پناهندگی روبهرو میشوند.»
او میگوید این مشکلات در جامعه غربی هم آنها را دنبال میکند، چون «وارد جامعه غرب هم که میشوند با چشم خارجی بهشان نگاه میشود و ایرانیهای دیگر هم چندان آنها را تحویل نمیگیرند. یعنی از اینجا رانده و از آنجا مانده میشوند.»
راهحل از دید علیزاده، موضوع حقوق اقتصادی است. او میگوید، «ما الان داریم از آزادیهای یواشکی استفاده میکنیم، مثلا اینکه ننهام میداند و به روی خودش نمیآورد، یا بابا کتکم نمیزند. خیلی هم خوب که از خانه بیرونت نمیاندازند، اما این به معنای رسیدن به حقوق نیست.»
علیزاده چنین نتیجه میگیرد، «چه در داخل، چه در خارج، اگر شما پول داشته باشید، منفعت اقتصادی داشته باشیم، بتوانید از لحاظ اقتصادی تاثیرگذار باشید، آن وقت مردم به حرف شما گوش میدهند، مگر نه هرچه بگویید هم به شما توجهای نشان نخواهند داد.»