«به دفترم آمدم . اوضاع مشهد را پرسیدم . گفتند دیشب شرارت تا ساعت یک ونیم بعد از نیمه شب ادامه داشته و با دخالت سپاه تمام شده و جمعی را بازداشت کرده اند. خرابیهای زیادی بار آوردهاند. در جلسه هیأت دولت، وقت زیادی صرف مسأله مشهد و کیفیت برخورد با آن به منظور جلوگیری از تکرار اینگونه حوادث مذاکره شد. رهبری هم امروز با احضار وزرای مربوط ، دستور سختگیری دادهاند.»
خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی- ۱۰ خرداد ۱۳۷۱
اینروزها از شهر مشهد زیاد میشنویم. شاید هم همیشه از مشهد روایتها مختلفی در میان است. بودن مقبرهی رضا، اما هشتم شیعیان در این شهر، شهر را به مکانی مهم برای شیعیان تبدیل کرده است. علاوه بر همهی اینها ظهور و وجود «سید احمد علمالهدی» روحانی شیعه ی تندرو ایرانی به عنوان امام جمعهی این شهر از فروردینماه ۱۳۸۴ و همینطور نمایندهی ولیفقیه در خراسان رضوی از اسفندماه همان سال مشهد را بیش از پیش بر سر زبانها انداخته است.
شهرت علمالهدی در این شهر مذهبی بیشتر به خاتطر تندرویهایی است که علیه برگزاری کنسرت موسیقی در این شهر اعمال میکند.علمالهدی بارها گفته است که هر کس کنسرت و موسیقی میخواهد مشهدی نباشد و باید از این شهر برود.
او میگوید «کسی که در شهر زیارت و امام رضا زندگی میکند باید این شرایط را بپذیرد، دیگر ما نباید سر لغو کنسرت با مردم و برخی مسئولان به خاطر کوتهفکریشان چانهزنی داشته باشیم، مگر در این مملکت شما شبکه تلویزیونی قران ندارید؟»
در دوازدهمین دورهی انتخابات ریاستجمهوری که در جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ برگزار شد داماد علمالهدی از کاندیداهای اصلی انتخابات بود. آیتالله رئیسی که به آیتالله قاتل یا قتلعام شهرت دارد برای برتریجویی بر رقیب خود دست به دامان «امیر تتلو» شد. خوانندهای زیرزمینی که تا این لحظه چیزی حدود ۴ میلیون فالور (دنبال کننده) در ایستگرام دارد و در همه این دورهها از سوی حکومت موفق به دریافت مجوز هنری نشد چرا که او را نماد هرزگی و فساد اخلاقی میدانستند. تتلو به نفع رئیسی برنامه اجرا کرد و رئیسی به دیدارش رفت.
هیچگاه کسی از علمالهدی نپرسید که آیا مشهدی که جای برگزاری کنسرت نیست آیا محلی برای قتلعام ناراضیان فقیر هست. بیشک همانطور که برای رایآوردن میتوان از امیر تتلو استفاده کرد و آن ایرادی ندارد باید دید که سرکوب و قتلعام از سوی کدام جریان سیاسی در ایران انجام میشود.
پس از شکست ابراهیم رئیسی مردمی که در جشن پیروزی حسن روحانی در مشهد شرکت میکردند شعار میدادند که «ما از مشهد نرفتیم/ مشهد رو پس گرفتیم». جشنها برگزار شد اما علمالهدی همچنان امام جمعه مشهد است و کسی که اجازه برگزاری کنسرت نمیدهد و مشهد را به اقلیمی مستقل تبدیل کرده است.
پیش ار این اما کسانی بودند که تلاش داشتند که در مشهد زندگی کنند و نه برای برگزاری کنسرت که برای داشتن لقمهای نان معترض بودند. آنها مطالباتشان برگزاری کنسرت موسیقی نبود بلکه آنها به خرابشدن حلبیآبادهایی که در آن زندگی میکردند و آلونکهایی که نامش را خانه گذاشته بودند معترض بودند.
موقهیت مکانی کوی طلاب که شورش مردمی از آنجا شروع شد
در نهم و دهم خردادماه ۱۳۷۱ شورشهایی در مشهد اتفاق افتاد که شورش حاشیهنشینهای شهری بود. همانها که به وعدهی آیتالله خمینی که «مملکت باید برای زاغهنشینها باشد» میبایست مملکت برای آنها میبود اما آنها از مملکت و ثروت عمومی آن هیچ سهمی نداشتند و زندگی در حلبیآبادها نصیبشان شده بود.
خمینی گفته بود که یک موی این کوخنشینان را به همهی کاخنشینان ترجیح میدهد اما زمانی که این کوخنشینها از خانه و کاشانه گفتند و به تخریب خانههایشان اعترض کردند با شدیدترین برخوردها سرکوب و کشته شدند.
شورش نهم خردادماه ۱۳۷۱ از کوی حاشیهنشین طلاب شروع شد و به سرعت به مرکز شهر و همهی قسمتهای آن سرایت کرد.
مردم در غروب همان روز کل شهر را در کنترل خود داشتند اما این امر زیاد دوام نداشت و روز دهم خردادماه با گسیل نیروهای سپاه و بسیج از تهران و دیگر شهرها به شدت سرکوب شد.
در محدودهی خیابان طبرسی، در نزدیکی مقبرهی امام هشتم شیعیان محلهای قرار دارد که ۶۰ سال سابقه دارد و به آن «کوی طلاب» میگویند.
آیتالله میرزا حسین فقیه سبزواری که از روحانیان حوزهی مشهد بود زمین این محله را برای اسکان طلابی که از بضاعت مالی مناسبی برخوردار نبودند در سال ۱۳۳۸ از آستان قدس اجاره کرد به این شرط که این محل به مدت ۲۰ سال از پرداخت اجاره معاف باشد و شروع اجاره به شرط تملیک از آغاز سال بیستویکم باشد.این قطعه زمین بزرگ در نهایت به ۲۵۰۰ قطعه کوچک تقسیم شد و به صورت قرعهکشی در اختیار طلبههای جوان مشهد قرار گرفت.
این محله تا سال ۱۳۴۷ که آیتالله زنده بود پابرجا بود اما پس از مرگ او محلی برای سکنی حاشیهنشینهای شهری شد. طلبههایی که بختیار بودند و با قرعهکشی صاحب این قطعات کوچک شده بودند آنجا را فروختند و رفتند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و از سال ۱۳۵۹ آیتالله واعظ طبسی تولیت آستان قدس رضوی را عهدهدار شد. او نماینده ولیفقیه در خراسان بود. طبسی برای بسط و توسعهی حرم اقدام کرد و محله کوی طلاب به دلیل نزدیکی به حرم مورد مناقشه اهالی محل و مسئولان شهری شهر مشهد قرار گرفت.
مسئولان امر تلاش داشتند که امکانات این محل را به حداقل برسانند تا اهالی مجبور به ترک آنجا بشوند.
نهم خردادماه ۱۳۷۱، علی جنتی، استاندار آن زمن خراسان دستور تخریب این محل و دیگر مناطق حاشیه حرم را صادر کرد.
علی جنتی، در دور اول ریاستجمهوری حسن روحانی، وزیر ارشاد روحانی بود. او تا سال ۱۳۹۵ در این سمت باقی ماند.
علی جنتی دستور تخریب محله را صادر کرد. بولدوزرها کار تخریب را آغاز کردند. تخریبگران وقتی به انتهای خیابان طبرسی در کوی طلاب رسیدند مردم حاضر به واگذاری خانهها نشدند و شروع به مقاومت کردند. این مقامت مردم موجب درگیری مردم و نیروهای امنیتی شد. این درگیریها سبب شد که یک کودک دانشآموز که از مدرسه بازمیگشت مورد اصابت گلوله نیروهای امنیتی قرار بگیرد و کشته شود. مرگ این کودک خشم تهیدستان منطقه را شعلهورتر کرد و از محلات دیگر شهر نیز به کمک مردم این منطقه آمدند و در نهایت کلانتری ۳ و ۴ مشهد به تصرف مردم در آمد و مردم مسلح شدند.
درگیریها باعث شد که مردم خشمگین چند بانک و موسسه مالی که آستان قدس رضوی تعلق داشت را به آتش بکشند.
تعداد نیروهای امنیتی خراسان آن اندازه نبود که بتواند این شورش مردم را سرکوب کند از اینرو نیروهای سپاه و بسیج و امنیتی از تهران و همینطور استانهای اطراف برای سرکوب مردم به محل شورش اعزام شدند.
از تعداد دقیق کشتهشدههای آن دو روز خبر چندانی در دست نیست اما بیش از ۳۰۰ نفر از معترضان دستگیر شدند.
روزنامه خراسان در تاریخ ۲۱ خردادماه همان سال و چند روز بعد از شورش مردمی از اعدام چهار نفر از کسانی که در این اعتراضات دستگیر شده بودند خبر داد و اسامی آنها را جواد گنجخانلو، غلامحسین پورشیرزاد، علی صادقی و حمید جاوید عنوان کرد.
اینکه مراحل دادگاه و دادرسی این افراد چگونه طی شده است معلوم نیست اما میشود فهمید که مدت زمان یازده روز روز چیزی نیست که بتوان در آن زمان دادگاه عادلانهای تشکیل داد که در آن متهمان حق داشتن وکیل داشته باشند و روند دادرسی عادلانه باشد.
آیتالله رفسنجانی در خاطرات روز نهم خردادماه ۱۳۷۱ چنین میآورد:
«عضو شورای عالی امنیت ملی جلسه داشت. طرح مبارزه با تهاجم فرهنگی در دستور بود. در خصوص برخورد با عوامل آشوب و شرارت که در شیراز و اراک و دیروز در مشهد اتفاق افتاده، تاکید شد. با استاندار خراسان تلفنی مذاکره کردم.
روز دهم خاطرات رفسنجانی چنین است:
«به دفترم آمدم . اوضاع مشهد را پرسیدم . گفتند دیشب شرارت تا ساعت یک ونیم بعد از نیمه شب ادامه داشته و با دخالت سپاه تمام شده و جمعی را بازداشت کرده اند. خرابیهای زیادی بار آوردهاند. در جلسه هیأت دولت، وقت زیادی صرف مسأله مشهد و کیفیت برخورد با آن به منظور جلوگیری از تکرار اینگونه حوادث مذاکره شد. رهبری هم امروز با احضار وزرای مربوط ، دستور سختگیری دادهاند.»