سعید مدنی، با نگران کننده خواندن گزارشهایی که در مورد مصرف مواد مخدر در دبیرستانهای دخترانه و در میان دانشجویان دختر دانشگاهها منتشر شده است، میگوید: «با وجود روند روبه افزایش تعداد معتادان در کشور، سرعت رشد اعتیاد در زنان به مراتب بالاتر از مردان است.»
نویسنده کتاب «اعتیاد در ایران» با بیان این که پژوهشها نشان میدهند بین نابسامانی خانواده و اعتیاد زنان رابطه معنادار وجود دارد یعنی هر چه نابسامانی بیشتر باشد احتمال معتاد شدن زنان نیز بیشتر خواهد بود، تأکید میکند: «زنان معتاد برای درمان نیازهای جدی دارند اما جامعه ترجیح میدهد امکانات را به سوی مردان معتاد روانه کند. مطالعه درباره زنان چند مرکز درمانی تهران نشان میدهد آنها اغلب زیر خط فقر قرار دارند و برای تامین هزینههای ترک با مشکلات مالی مواجه میشوند.»
متن گفتوگوی بیدارزنی با این جامعهشناس و پژوهشگر ارشد علوم اجتماعی در مورد الگوی کنونی اعتیاد در زنان ایرانی، علل گرایش آنها به مصرف مواد مخدر، مشکلات زنان مصرفکننده در عرصه خانواده و جامعه و نوع برخورد جامعه با معتادان زن جهت درمان به شرح زیر است:
– در مورد زنانه شدن اعتیاد در کشور در حال حاضر دو دیدگاه متفاوت در بین مسئولان و کارشناسان حوزه اعتیاد وجود دارد. برخی از آنان با مقایسه آمار مراجعه زنان به مراکز درمانی در سالهای اخیر معتقدند که نرخ رشد اعتیاد زنان بسیار بیشتر از مردان بوده و گاهی این رشد تا حدود دو برابر افزایش پیدا کرده است؛ در مقابل، عدهای از کارشناسان و فعالان این حوزه معتقدند که اعتیاد، زنانه نشده و بالا رفتن آمار زنان معتاد به دلیل افزایش تعداد مراکز درمانی ویژه زنان و مراجعه بیشتر آنها برای درمان اصولی و علمی است؟ نظر شما در این ارتباط چیست؟
– واقعیت این است که هردو اتفاق رخ داده که اساسا تعارضی هم با هم ندارند؛ یعنی از یک سو سهم زنان از کل مصرفکنندگان مواد افزایش یافته و از سوی دیگر با افزایش تعداد مراکز درمانی ویژه زنان بر تعداد مراجعهکنندگان به این مراکز نیز افزوده شده است. مطالعات در بیش از یک دهه اخیر نشان میدهند نسبت زنان معتاد از کل معتادان از کمتر از ۲ درصد به حدود ۸ درصد رسیده و این روند در مجموع روبه افزایش بوده است. تخمین زده شده در حال حاضر دست کم ۱۵۰ هزار زن معتاد در کشور وجود دارد. البته در برآوردهای منتشر شده درباره نسبت و تعداد زنان با قاطعیت میتوان گفت که کم شماری وجود دارد. زیرا زنان به علت ترس از آبرو و انگ اجتماعی تا حد ممکن اعتیادشان را پنهان میکنند. بهعلاوه در بسیاری شهرهای کوچک اصلا مراکز ترک اعتیاد وجود ندارد؛ بنابراین در حالی که تعداد و نسبت اعتیاد در زنان رو به بالا است بدیهی است که مراجعه آنها به مراکز ترک نیز افزایش پیدا میکند. فارغ از همه اینها نکته مهمتر این است که با وجود روند روبه افزایش تعداد معتادان در کشور، سرعت رشد اعتیاد در زنان به مراتب بالاتر از مردان است. البته تفاوتهای دیگری نیز در الگوی اعتیاد زنان و مردان وجود دارد مثل گرایش در تزریق مواد و انجام رفتارهای پر خطر که در جای خود بسیار اهمیت دارند. نکته جالب دیگر اینکه مطالعات نشان میدهند نرخ «عود» در زنان هم کمابیش مثل مردان بالا است و البته به عواملی مثل سن زنان، وضعیت تأهل آنان و نوع ماده مصرفیشان ارتباط دارد.
– در گذشته سن شیوع اعتیاد در بین زنان بالا بود و این افراد عمدتاً از مخدرهای سنتی استفاده میکردند در حال حاضر با توجه به بررسیها و تجربیات شما در این حوزه، الگوی اعتیاد در زنان چگونه است؟
– الگوی اعتیاد زنان با مردان از گذشته تا امروز تفاوتهای اساسی دارد که یکی از وجوه آن سن اعتیاد است. از جهت علت شناسی زنان بیشتر از مردان به مشکلات در خانواده پدری، اختلال در روابط پدر و مادر، درگیری با مسائل اجتماعی اشاره میکنند. یعنی بیشتر مطلقه هستند یا شریک زندگی معتاد دارند و دائم در معرض استرس هستند. زنان در الگوهای عود، میزان قربانی بودن و شیوع اختلالهای روانپزشکی نیز با مردان متفاوتاند.
در حال حاضر سن زنان معتاد روبه کاهش است. بر اساس مطالعهای در شیراز متوسط سن زنان ۳۰ سال بوده است. در پژوهش دیگری در تهران زنان معتاد بیشتر در طیف سنی ۲۵ تا ۲۹ سال بودند. باید خاطر نشان سازم که این آمار مربوط به میانگین سن زنان معتاد است اما از آن مهمتر سن شروع سوءمصرف مواد و اعتیاد است که بسیار پایین تراست. گزارشهایی در مورد مصرف مواد در دبیرستانهای دخترانه و در میان دانشجویان دختر دانشگاهها منتشر شده که بسیار نگرانکننده است.
-قطعاً علت اعتیاد زنان معطوف به عوامل مختلفی است ولی برخی از محققان این عرصه معتقدند در صد بالایی از زنان مصرفکننده به واسطه اعتیاد همسرانشان یا یکی از افرادی که تکیهگاه عاطفی آنها بودهاند، معتاد شدهاند آیا این تحلیل بهواسطهی تغییرات ایجاد شده در الگوی اعتیاد زنان در طی سالهای اخیر، همچنان از مصداقیات و عینیت برخوردار است؟
– اغلب مطالعات یکی از مهمترین علل گرایش زنان به اعتیاد را رابطه با فرد معتاد دیگر گزارش کردهاند. در مطالعات متعدد اکثریت زنان معتاد شوهر معتاد داشتهاند. در واقع مردان معتاد برای تامین هزینه موارد مصرفی از طریق همسرشان آنان را وابسته به مواد میکنند و پس از آن زنان ناچارند برای تامین هزینه مواد مصرفی خود و شوهرشان وارد بازار خرید و فروش خرد مواد شوند یا تنفروشی کنند. پژوهشها نشان میدهند بین نابسامانی خانواده و اعتیاد زنان رابطه معنادار وجود دارد یعنی هر چه نابسامانی بیشتر باشد احتمال معتاد شدن زنان نیز بیشترخواهد بود. اصولا بین وجود فرد معتاد در خانواده و اعتیاد زنان رابطه وجود دارد، حالا فردی که در خانواده حضور دارد میتواند پدر، برادر یا همسر زنان معتاد باشد. البته بین معاشرت با دوستان ناباب و اعتیاد نیز رابطه وجود دارد یعنی گذراندن اوقات فراغت با دوستان معتاد احتمال معتاد شدن زنان را افزایش میدهد، الگویی که به نظر بنده در حال حاضر بسیار رایج است. کنترل اجتماعی قوی، عدم همنشینی با افراد بزهکار، تعلقخاطر و وابستگی میان اعضاء خانواده، کاهش و قطع ارتباط با دوستان معتاد و مجرم، مشارکت در فعالیتهای گروهی و همچنین کمک و یاریکردن افراد در رسیدن به اهداف و موفقیت و در اختیار گذاشتن منابع و وسایل مشروع در راه رسیدن به اهداف میتواند منجر به کاهش اعتیاد در زنان شود. در خانوادهای که شوهر معتاد است هرگز زنان قادر نخواهند بود از چنین محیط امنی برخوردار شوند.
– کارشناسان آسیبهای اجتماعی با اشاره به اینکه اعتیاد مقولهای چندوجهی و پیچیده است، معتقدند تبعات و پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم اعتیاد زنان و مسائلی که خود این مصرفکنندگان با آن روبهرو هستند، شاید ۱۰ برابر تبعات مربوط به اعتیاد یک مرد باشد. لطفا در مورد این تبعات توضیح دهید؟
– مصرف مواد در زنان در مقایسه با مردان قطعا عوارض بیشتری دارد. بیشتر زنان مصرفکننده برای تامین مواد یا محل سکونت تنفروشی میکنند و بیشتر مواقع روابط جنسی نا ایمن دارند و ا ز خشونت شرکای جنسی رنج میبرند. زنان مصرفکننده مواد، اغلب قربانی خشونت از سوی مردان به ویژه همسرانشان هستند. آنان از مشکلات روانی متعدد رنج میبرند. مطالعات نشان میدهد ۳۰ تا ۶۰ درصد زنانی که برای درمان مراجعه میکنند از اختلال استرس پس از حادثه رنج میبرند. در صورت حامله بودن زنان خطر آلودگی جنین، تولد او با وزن کم، زایمان زودرس، سوءتغذیه، سقط جنین و مواردی شبیه اینها جان مادر و کودک را تهدید خواهد کرد.
– اگر امروز نگاه جامعه به اعتیاد مردان از رویکرد جرمانگارانه به رویکرد بیمارگونه تغییر یافته اما هنوز این اصلاح نگرش در مورد زنان معتاد به نحو مطلوب ایجاد نشده و همین نگاه جرمانگارانه، گاه باعث میشود که زنان معتاد، خود را پنهان کنند و مراجعه به مراکز درمانی را برای همیشه به فراموشی بسپارند. برای رفع این مشکل باید چه اقداماتی انجام داد؟ نقش دولت، سازمانهای مردمنهاد و رسانهها در اصلاح این نگرش چیست؟
– زنان معتاد برای درمان نیازهای جدی دارند اما جامعه ترجیح میدهد امکانات را بهسوی مردان معتاد روانه کند. مطالعه درباره زنان چند مرکز درمانی تهران نشان میدهد آنها اغلب زیر خط فقر قرار دارند و برای تامین هزینههای ترک با مشکلات مالی مواجه میشوند. بهعلاوه واکنش خانوادهها در برابر اعتیاد زنان به مراتب تندتر و فاجعهبارتر از اعتیاد مردان است. حتی میزان مطالعات درباره زنان معتاد بهمراتب کمتر از مردان معتاد است. در دادگاهها قضات و مأموران با زنان معتاد برخوردهای تندتر و تحقیرآمیزتری دارند. به این ترتیب دامنه تبعیض و نابرابری اجتماعی تا درمان و بازپروری اعتیاد ادامه پیدا کرده است. در چنین شرایطی تقویت نظامهای حمایتی از زنانی که مایل به ترک اعتیاد و درمان هستند از اهمیت بسیار برخوردار است. سازمانهای مردمنهاد و جامعه مدنی با تأسیس و توسعه مراکز ارائه دهنده خدمات پیشگیری، درمان و کاهش زیان میتوانند محیط امنی را برای زنان معتاد فراهم کنند و به ارائه خدمات پیگیری پس از درمان از عود مجدد جلوگیری کنند. به علاوه آگاهسازی و اطلاعرسانی در این باره که زنان معتاد غالبا قربانی تنوع طلبی، بی مسئولیتی و رفتارهای غیر انسانی مردان نزدیک به خود به ویژه همسرانشان هستند و ترویج آگاهی درباره ضرورت حمایت بیشتر از زنان معتاد در برابر تبعیضهای اجتماعی و خشونت مردان میتواند گامی در جهت افزایش همدلی و همراهی جامعه با زنان مصیبت دیده از جامعه مردسالار باشد.