مهدی مسکیننواز، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجاییشهر کرج، یادداشتی از داخل زندان خطاب به مسئولان جمهوری اسلامی منتشر کرده و در این یادداشت شروع اعتصاب غذای خود را اعلام کرده است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، مهدی مسکین نواز در قسمتی از یادداشتش خطاب به سرسپردگان جمهوری اسلامی نوشته است « بیایید یکبار به طنابدار فکر نکنید؛ چه ایرانی خواهیم داشت؟ بیایید یک بار فکر کنید شعار سه سید فاطمی ؛ خمینی ، خامنه ای و خاتمی چه تمدنی را برایمان به گفتگو گذاشت. پس طنابها را نکشید و همدیگر را نکشید…»
متن کامل یادداشت مهدی مسکیننواز را در ادامه بخوانید:
«ترجمان تجربه ی فرق داریم باهم»
یکی گفت جاسوسی برای اسلام عین جهاد است و رفت.
دیگری گفت من چوب خیانت نکردن به اعتماد همکارانم را خوردم و بردندش.
حکایت عدالت در جمهوری اسلامی حکایت عجیبی است ، آنقدر عجیب که باید از خود پرسید چگونه است که دادگاه میکونوس رهبر جمهوری اسلامی را تحت تعقیب قضایی میداند ،اما وقتی ایشان رئیس دستگاه قضایی کشور را تعیین میکند جامعه جهانی آنرا به رسمیت میشمارند و واکنشی از خود نشان نمیدهند!
در تجربه ترجمان عدالت زیر سایه جمهوری اسلامی ؛ بایست گفت حکایتش حکایت مترجمانی میباشد که کار خطیر مترجمی را بهضرب دیکشنری به بازی گرفتهاند و بهاصطلاح فهم دقیقی از متون ندارند و میخواهند بدون خواندن و مطالعه کتابهای ادبی و فلسفی کتابی را ترجمه کنند..
وقتی هگل ترجمه فرانسوی کتابش، پدیدارشناسی روح، را خواند ، اظهار کرد تازه فهمیدم چه گفتهام .
از آنجاییکه دنیای امروز، دنیای زبان است و این زبان است که حرف اول را بخصوص در عالم سیاست میزند و عالم سیاست همچون متون هایدگر بیشتر تجربه شدنی است تا ترجمه شدنی ، میتوان گفت دنیا ، زبان جمهوری اسلامی را طی چهل و اندی سال تجربه کرد و دانست که اگر کوتاه بیاید خودش بیشتر از اتباعش به گروگان میرود .
با این مقدمه کوشیدم بگویم جمهوری اسلامی شاید به زبان مبداش بتواند خیانت نکردن را همکاری با متخاصمین بنامد اما در دنیای مقصد نمیتواند برفهم انسانها ماله ادبی بکشد و مفهوم واژه را بِکُشَد یا به ابتذال برساند و جاسوسی نکردن را خیانت بنامد.
چون دنیای زبان مبدا با دنیای زبان مقصد دنیای کاملا متفاوت است.
لذاحکایت تو از دنیای زبان امروز ترجمه بدون فهم است .
از ترجمان بدون فهم، تو دچار اشتباه در تمام محاسباتت میشوی و میپنداری همچون تجربه پیروان خط سلف خود (پیروان خط خمینی) در گروگانگیری میتوانی معادله معامله را حفظ کنی. غافل از آنکه در دنیای سیاست امروز این فقط قدرتها نیستند که میز سیاسی را مدیریت میکنند چون موج سوم دموکراسی دست کاسبان و جاعلان قدرت را بسته است .
با ترجمه این تجربه حال از تو میپرسم جمهوری اسلامی تو زندانی هستی یا احمدرضا جلالیها ؟
تو ماندگار خواهی ماند یا احمدرضا جلالیها؟
تو دچار اشتباه محاسباتی با اهرم اعدام شدهای یا موج سوم ؟
پس بدون مماشات به زبان مقصد میگویم ،میدانم که میدانی فرق داریم باهم ، چون فهم تو به ضرب طناب دار است و فهم من به ضرب ترجمه تجربه ..
همانطورکه من الگویم کرامت است و اخلاق، تو الگویت عداوت است و نواب .
تو جلالیها را فدای جانیهایت میکنی من جان را سپر جان ….
من احمدرضا را برمیگزینم و تو دستاموزانی چون نوریها و اسدیها را ….
جان کلام آنکه از امروز ۲۹/۲/۱۴۰۱ با اعلام اعتصاب خشک به کنشگران جان سپر جان میپیوندم تا ترجمان تجربه را به تو بیاموزم و به اقیانوس بیکران انسانیت و آزادگی بپیوندم .
انسانیت و آزادگی که میگوید اعدام ،عدالت و کرامت نیست ، تداوم خشونت و بربریت است . اعدام همان تروریسم است و تروریسم آسیبش جمعی است نه فردی ، که در ترجمان تجربه در هر حوزه و هر شکلش محکوم است و ناپسند.
امروز تو با وجود موج سومیها نخواهی توانست جان انسانها را بهضرب جاسوسی و خیانت نکردن به طناب گروکشیهایت بالا بکشی . چون جان سپر جان میشود .
در پایان خطاب به طنابدارانِ طنابکش میگویم . شما سیلوخوران جمعی شدهاید که امروز از رسالت انقلابیشان عدول کرده اند و به الیگارشهای مخوفی بدل شدهاند که رهبر وامانده و اندیشه اش جامانده در جهنم ستیز و خشم و ورشکستگی سیاسی و تو همچون من قربانی شدهای ، توآن طرف بند و من این طرف بند .
پس نبند این دار سر ریز ضد بشری را تا بجایش ببندی دکان تروریسمُ سلاخی را که شیوخش دیروز صیغه محرمیت میخواندن برای کودکان سراسر محرومیت و امروز سیاهی میخوانند برای محبوسین و محبوبانتان.
بیایید یکبار به طنابداری فکر نکنید؛ چه ایرانی خواهیم داشت؟
بیایید یک بار فکر کنید شعار سه سید فاطمی ؛ خمینی ، خامنه ای و خاتمی چه تمدنی را برایمان به گفتگو گذاشت .
پس طنابها را نکشید و همدیگر را نکشید…
مهدی مسکین نواز، رجایی شهر، ۲۸/۲/۱۴۰۱