عباس حاجی لو، معاون دادستان تهران دیروز با زندانیان سیاسی و عقیدتی ساکن زندان رجایی بازدید کرده است، بازدیدی پر ماجرا و پر از گله و شکایت. در گفت و گو با چند زندانی ساکن زندان رجایی شهر کوشیده است از جزئیات مسائل مطرح شده در این دیدار، گزارشی تهیه کنم.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، «آرمین»، یکی از زندانیان ساکن بند سیاسی زندان رجایی شهر در این زمینه می گوید:« مشکلات را نوشتیم دادیم به آقای حاجی لو. معاون دادستان تهران حتی از فنس ها، میله ها و ورق های فلزی جوش داده شده به پشت پنجره های این بند بازدید کرد و به شکوائیه زندانیان این سالن را مبنی بر اینکه این موانعِ نصب شده، از ورود اکسیژن و نور مورد نیازشان، بصورت تبعیض آمیز و تنها برای این سالن جلوگیری می کند و آنها را در معرض مشکلات تنفسی قرار می دهد، گوش داد و یاداشت برداشت.»
به گفته آرمین « این مسئول قضائی وجود این فنس ها و میله ها را لازم و ضروری دانست و تلویحا گفت که این مشکل برای بند زندانیان سیاسی غیر قابل حل است. گفت از حیطه اختیارات من خارج است، دادستان دستور نصب آنها را صادر کرده است.»
به گفته این زندانی، همه زندانیان زندان رجایی شهر کرج از محکومان دادگاه های استان تهران هستند، به همین دلیل هم برخی از زندانیان سیاسی زندان اوین که به این زندان منتقل شده اند با مشکلات خاص این زندان که در استانی متفاوت از استان محل رسیدگی به پرونده شان قرار دارد، دست به گریبانند.
حاجی لو در بازدید دیروزش از زندان رجایی شهر با شصت و هشت زندانی امنیتی، عقیدتی و سیاسی این بند دیدار کرده و به گفته آرمین، به طور مکرر از سوی همه زندانیان در مورد مشکل عدم امکان تماس تلفنی با خانواده مورد سوال قرار گرفته است: «همه زندانی ها، ده ها بار از آقای حاجی لو درخواست کردند نصب دستگاه تلفن عمومی در این بند، طبق آئین نامه سازمان زندان ها در دستور کار قرار گیرد. آنها از این بابت واقعا دلخورند. اما در پاسخ این درخواست مکرر ایشان فقط یک جواب می دادند، «دست ما نیست»، در نهایت رئیس بند سیاسی زندان به زندانی ها توضیح داد که ریاست زندان رجایی شهر از دادستان تهران اخیرا بصورت کتبی درخواست مجوز نصب تلفن در بند سیاسی را کرده اما از سوی شخص دادستان پاسخ تندی دریافت کرده و او هم امکان پیگیری این مسئله را دیگر ندارد.»
مشکل عدم امکان تماس تلفنی فقط به زندان رجایی شهر محدود نمی شود. «علی» که ساکن زندان اوین است، می گوید: « بند دو الف یا همان بند ۲۰۹ وابسته به وزارت اطلاعات و سایر بندهای امنیتی کشور و بند ۳۵۰ اوین هم با همین مشکل بچه های بند سیاسی رجایی شهر مواجه اند. آنها هم از مرداد سال ۱۳۸۹ امکان داشتن تماس تلفنی با خانواده هایشان را ندارند و تقریبا تمام دستگاه های نصب شده تلفن کارتی نیز از داخل این بندها طبق دستور دادستان و شورای عالی امنیت ملی برچیده شده است. الان چندین سال است سیم های تلفن در بندهای سیاسی به حال خود رها شده و روی زمین و بلااستفاده افتاده اند.»
«آرمین» می گوید این مشکل مختص بندهای سیاسی است: « اینجا حتی اعضای القاعده و داعش هم امکان تماس تلفنی دارند با اینکه زندانی امنیتی محسوب می شوند اما در سالن دوازده رجایی شهر و بند ۳۵۰ اوین این حق از آنها سلب شده است. سالن ده و هفت رجایی شهر که مختص زندانیان امنیتی هوادار القاعده و داعش است و همچنین سالن دوازده زندان
اوین که در آن محکومان جرایم مربوط به جاسوسی نگهداری می شوند، امکان تماس تلفنی روزانه دارند اما معاون دادستان اظهار داشته که اختیار نصب تلفن در بند سیاسی این زندان را ندارد و گفته است که شخصا از دادستان تهران دعوت می کند تا خود وی که دارای اختیارات کافی است به این بند مراجعه کرده، درخواست زندانیان را شنیده و به مشکلات آنها رسیدگی کند.»
«اسماعیل»، یکی دیگر از زندانیان ساکن بند سیاسی زندان رجایی شهر در مورد درخواست زندانیان از معاون دادستان تهران می گوید: «یکی از زندانیان بند امنیتی که به بیست سال حبس محکوم شده، از نبود امکان تحصیل حتی در حد نهضت سوادآموزی در این بند اعتراض کرد. زندانی دیگری از اینکه اجازه ثبت نام در دانشگاه واحد زندان را به او نداده اند، گلایه داشت، همچنین گفت امکان دریافت کتاب های تحصیلی و مجلات آموزشی را از آنها سلب کرده اند. یک زندانی دیگر هم از کمبود وسایل ورزش گفت. او همچین توضیح داد که خانواده اش برای او کفش ورزشی تهیه کرده اند اما امکان دریافت آن وجود ندارد. کیفیت بد غذای زندان هم مورد اعتراض بود.» عدم رسیدگی پزشکی مناسب و سخت گیری در اعزام بیماران زندانی بند سیاسی به بیمارستان خارج از زندان توسط مدیریت ضعیف بهداری رجایی شهر و فرسودگی تاسیسات زندان هم دیگر موارد مورد اشاره زندانیان بوده است.
اسماعیل با اشاره به اینکه سه ماه است تلفن ماهانه ده دقیقه ای آنها را قطع کرده اند و اجازه تماس تلفنی با کودکان و بیماران زندانیان سیاسی را هم به آنها در این بند نمی دهند، اضافه می کند: « برخی از ما خبر مرگ عزیزانمان، پدر و مادر و وابستگان مان را هفته ها بعد می شنویم. باور کنید بسیاری از این فشارها گاهی منجر به طلاق می شود. ما می فهمیم هدف وزارت اطلاعات و سازمان های امنیتی، تحمیل فشار بر زندانیان سیاسی است و گاه این فشارها را از طریق خانواده هایمان به ما وارد می کنند. آنقدر با حقوق ابتدایی و درخواست های به حق ما و سایر زندانیان سیاسی از سال ٨٨ به بعد مخالفت کرده اند که برخی از دوستانمان دیگر حتی درخواست مرخصی نمی کنند، چون جواب نامه هایشان از پیش آماده شده و جواب منفی وزارت اطلاعات به آنها ابلاغ می شود.»
او نقش سیستم قضایی را در این وضعیت مهم نمی داند: «مدت هاست که معاون دادستان که تنها رابط سیستم قضایی با زندان است، تبدیل به یک نامه رسانِ صِرف شده، رئیس زندان نیز بخاطر حفظ جایگاه خودش هر روز فشارها و محرومیت های بیشتری را بر ساکنین این بند تحمیل می کند. رئیس و حفاظت زندان حتی اجازه ورود کتاب مجوزدار چاپ شده در ایران و یا یک توپ پلاستیکی را نیز به ما نمی دهند و این مسئله فشارهای روانی زیادی را بر ما تحمیل می کند.»
به گفته زندانیان ساکن رجایی شهر، در جریان بازدید معاون دادستان تهران از بند سیاسی زندان رجایی شهر، رئیس جدید حفاظت زندان رجایی شهر نیز حضور داشت و در پاسخ به شکوائیه های مکرر و اعتراضات زندانیان گفته برای حل این مشکلات باید دادستان تهران اقدام کند که او هم از رئیس قوه قضائیه و شورای عالی امنیت ملی دستور می گیرد.