“در بند ۲۰۹ لگد محکمی به شکمم زدند که به خونریزی افتادم، تا زمانی که خانواده ام تا چند روز بعد مصاحبه نکردند، هیچ خدماتی در اختیارم نگذاشتند. اما به محض مصاحبه خانواده مرا به بهداری اوین بردند و مداوا کردند.”
سولماز ایکدر، روزنامه نگاری که مدتی را در زندان اوین و قرچک ورامین در بازداشت بوده با اشاره به تجربه شخصی اش از بهداری اوین گفت: “پزشکان بهداری اوین آدمهای بدی نبودند و سعی در معالجه زندانیان داشتند. اما پزشک بند ۲۰۹ به نظر من با زندانیان سیاسی، عقیدتی و امنیتی بدرفتاری می کرد.”
براساس آیین نامه سازمان زندانها، این سازمان موظف به انجام اقدامات لازم برای حفظ سلامت زندانیان، به ویژه معاینه و درمان آنها است.
بر همین اساس در هنگام ورود هر زندانی به زندان، او به شکل کامل مورد معاینه قرار می گیرد. تمامی بیماری های قبلی او، داروهایی که مصرف می کند و زخم ها و کبودی هایی که بر تن دارد، ثبت می شود. حتی در خصوص احتمال شکنجه زندانی از او سوال می کنند و در پرونده درج می کنند.
اخیرا انتشار خبر بیماری امید کوکبی، دانشجوی دکترای فیزیک و علیرضا رجایی روزنامه نگار، موضوع رسیدگی و مراقبت از سلامت زندانیان را بار دیگر در مرکز توجه قرار داده است.
خانم ایکدر با اشاره به اینکه آب زندان اوین مناسب نوشیدن نیست و وضعیت تغذیه هم چندان تعریفی ندارد، گفت: “بسیاری از زندانیان کلیه درد، زانو درد، کمر درد و مشکلات گوارشی دارند و عموما دچار مشکلات دندان و لثه هم هستند.”
به گفته خانم ایکدر، قطع گاه و بیگاه آب گرم زندان برای زندانیانی که باید مثلا ۴ یا ۵ سال از زندگی خود را در این شرایط بگذرانند، از دیگر دلایل ابتلا زندانیان به بیماری هایی نظیر سرماخوردگی های مزمن است.
خانم ایکدر همچنین می گوید که کم تحرکی یا استرس سبب یبوست در بسیاری از زندانیان می شود. به شکلی که عموما زندانیان به بهداری مراجعه می کنند تا مسهل دریافت کنند و این مشکل حتی پس از گذراندن زندان برای برخی افراد باقی می ماند و سبب مشکلات روده ای می شود.
خانم ایکدر درباره تجربه زندان قرچک ورامین می گوید: “آب مورد استفاده در قرچک ورامین، آب چاه است، عموما زندانیان قرچک توانایی مالی برای خرید آب ندارند و از همین آب مصرف می کنند که این باعث انواع بیماری ها می شود. “
“در بدو ورود به زندان، پزشک زندان گفت که از یکدیگر سیگار نگیرید، هپاتیت اینجا زیاد است، زندانیان سیاسی در این زندان در بند عمومی نگهداری می شوند.”
“در بند، یک خانم مسلول بود که فقط هنگام خواب جدا در اطاقی می خوابید اما حمام، دستشویی و بقیه وسایلش با بقیه زندانیان مشترک بود.”
خانم ایکدر به نقل از زندانیان که در رجایی شهر نگهداری می شوند گفت: “عموم زندانیان زندان رجایی شهر سردرد دارند، گفته شده که مسئولان زندان برای پارازیت انداختن روی موبایل هایی که در زندان است، دستگاهی نصب کرده اند که امواج حاصل از آن موجب سردرد زندانیان شده است.”
شرایط ما نسبت به بند عمومی بهتر بود
سیامک قادری، روزنامه نگار ایرانی که مدتی در زندان اوین با امید کوکبی و علیرضا رجایی هم بند بوده است، گفت: “درپی اعتراضها و تلاشهایی که انجام شد شرایط در بند ۳۵۰ بهتر از بندهای عمومی بود. ما در دو نوبت بند را با مواد شوینده تمیز می کردیم.”
او می گوید که امید کوکبی در زمانی که همبند او بوده “بسیار ضعیف بود و مشکل دندان و عفونت لثه داشت.”
به گفته آقای قادری، بهداری یا “بیمارستان ۱۴ تختخوابی” اوین پزشکان حاذقی دارد و نسبتا مجهز است، اما در حوزه دندانپزشکی و چشم پزشکی بسیار ضعیف است و این دو بخش برخلاف سایر خدمات رایگان نیست.
آقای قادری با اشاره به مشکلات تغذیه در بند عمومی همچنین گفت: “در بند ۳۵۰ مقداری میوه در دسترسمان بود، اما وضعیت تغذیه در بند عمومی نامناسب است. انتقال امید کوکبی به بند عمومی مشکلات او را تشدید کرد.”
آقای قادری با تاکید بر اینکه حقوق پزشکی و بهداشتی زندانی باید بر اساس آیین نامه سازمان زندانها رعایت شود، گفت: “در مواردی بازجویان و مهره های اطلاعات در امر درمان زندانی در داخل زندان یا خارج آن مداخله و کارشکنی می کنند.”
این زندانی سابق با اشاره به فشارهای بازجو بر آقای رجایی گفت: “آقای رجایی توسط بازجو تحت فشار است و اهل سرو صدا نیست. در ۴ سال زندان حتی یک بار ندیدم به بهداری مراجعه کند. وقت گرفتن برای زندانی در مراکز درمانی بیرون از زندان و خارج از بیمارستان های تحت قرارداد با سازمان زندانها کار سخت است و در مواردی دادستانی کارشکنی می کند و این امر، کار انتقال زندانی برای درمان به بیرون را مختل می سازد.”
آقای قادری با ذکر مثالی در این خصوص گفت: “در مورد هدی صابر تعلل کردند، آقای صابر را وقتی به بند بازگرداندند که مورد ضرب و جرح قرار داده بودند، پزشک بهداری هم شاهد بود. دادستانی تعلل کرد، این جزو مسئولیت حکومت و زندانبان است.”
آقای صابر در خردادماه سال ۱۳۹۰ در اعتراض به مرگ مشکوک هاله سحابی در تشییع جنازه پدرش اعتضاب غذا کرد و کمتر از دو هفته بعد از زندان به بیمارستان منتقل شد ولی در اثر نارسایی قلبی درگذشت. نزدیکان او می گویند که مأموران او را مورد ضرب و جرح قرار داده بودند که این امر به مرگ او انجامید.
به گفته سیامک قادری، وقتی بیماری در زندان قابل درمان نیست، زندانی به یکی از بیمارستان های طرف قرار داد سازمان زندانها فرستاده می شود، تمام هزینه بیمارستان و درمان در این بخش با زندان است.
اما اگر زندانی بخواهد به بیمارستان دیگری منتقل شود، تأمین هزینه بیمارستان و حتی نگهبانی که همراه زندانی است با خانواده زندانی است. خانواده باید هماهنگ کند، دادستانی باید موافقت کند، البته در مواردی دادستانی با بیمارستان مورد نظر خانواده و زندانی موافقت نمی کند.
آقای قادری همچنین گفت: “در بند سیاسی هر روز یک پزشک داخل بند می آید و از ساعت ۱۰ تا ۱۱ زندانیان را ویزیت می کند. بنابر این اگر نیاز باشد حدود ساعت ۱۱:۳۰ نامه اعزام بیماران به بیمارستان نوشته می شود و زندانی از همانجا تحت نظر به بیمارستان منتقل می شود.”
دهه ۶۰ شرایط دشوارتر بود
البته وضعیت زندانیانی که در دهه ۶۰ زندانی بودند به مراتب سخت تر بوده است.
در کتاب “گفتگوهای زندان ۱۳؛ ویژه زندانیان سیاسی زن” آمده است که در سال ۱۳۶۰ در بندهای عادی اوین ۶ اتاق وجود داشت که تا ۵۰۰ نفر در آن جا داده می شدند.
“حمام هفته ای یک بار بود. زندانیان زن از چادر به عنوان حوله استفاده می کردند و ماهها با همان یک دست لباس زمان دستگیری بودند که سبب شیوع شپش و بیماری پوستی شده بود.”
مژده ارسی، یکی از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ درباره وضعیت آن دوران در بخشی از همین کتاب نوشته است: “ما ۴۰ نفر را با کلیه وسایلمان در اطاقی ۳ در ۴ انداختند، در سلول ۴ بار در روز باز می شد. زمان دستشویی بسیار کوتاه بود. طبق محاسبه ما، به هرکس کمتر از ۵۰ ثانیه وقت می رسید. به همین دلیل ما بیرون دستشویی خود را آماده می کردیم. یک نفر در را باز و بسته می کرد، یک نفر آفتابه پر می کرد و کسی که نوبتش بود به سرعت وارد توالت می شد و در پشت سرش بسته می شد. این صحنه هم آزار دهنده بود هم موضوع خنده و سرگرمی ما. در تمام این سالها مشکلات جسمی چنین بند و بست هایی را به همراه داریم.”
صاحبنظران بر این باورند که اطلاع رسانی در مورد وضعیت زندانیان در دهه های اخیر باعث شده شرایط نگهداری از زندانیان سیاسی، امنیتی و عقیدتی نسبت به دهه ۶۰ تفاوت کند. اما به گفته فعالان حقوق بشر، این شرایط هنوز با معیارهای قانونی و بین المللی فاصله زیادی دارد.