ابتلای زندانیان به بیماریهای سخت و صعبالاعلاج، نگرانیها درباره سلامت آنها را افزایش داده است؛ بهویژه فعالان سیاسی و مدنی زندانی یا کسانی که اخیراً از زندان آزادشدهاند.
چندی پیش تصاویر جدیدی از علیرضا رجایی، فعال ملی-مذهبی و روزنامهنگار باسابقه در شبکههای اجتماعی منتشر شد که تصویر نحیف او را پس از چهار ماه آزادی از زندان نشان داد.
از سوی دیگر خبرهای تازهای درباره امید کوکبی، نخبه فیزیک زندانی در زندان اوین منتشرشده است که بر اساس آن او سرطان کلیه گرفته و نیازمند جراحی فوریست: امید کوکبی، زندانی سیاسی، به سرطان کلیه مبتلاست
سعید حسینزاده، فعال حقوق کودکان هم که اخیراً به مرخصی برای درمان آمده، نمونه دیگری ازایندست است.
گزارشها و اسناد بسیار دیگری نیز از عدم رسیدگی مقامات زندان به زندانیان بیمار، کارشکنی دردادن مرخصی درمانی و قرار دادن زندانیان در شرایطی که به سلامت روحی و جسمی آنان آسیب وارد شود (بهویژه پس از حوادث سال ۸۸)، منتشر شده است.
محمد سیفزاده، وکیل دادگستری که او نیز اخیراً از زندان آزاد شده، در گفتوگویی با کمپین حقوق بشر برای ایران به وضعیت نامناسب سلامت زندانیان اشاره کرده است.
سیفزاده گفته است تغذیه نامناسب، شرایط غیربهداشتی زندان، پارازیتهایی که برای از کار انداختن موبایلها فرستاده میشود، تعلل در اعزام زندانیان بیمار به بیمارستان، فشارهای روانی و کمبود ساعتهای هواخوری از دلایل بیماری بسیاری از زندانیان است.
او در این گفتوگو به تجربه شخصی خود اشارهکرده است: «فشارخون من در سلول انفرادی به ۱۸ روی ۹ رسید و از کنترل خارج شد. من را به بند ۳۵۰ که بردند، سکته کردم اما نگفتند سکته است و هیچ معالجهای هم انجام ندادند. حتی مرا به بهداری همنبردند. بهتدریج دست و پاهایم بیحس شد، کمشنوایی و کمبینایی پیدا کردم. وقتی بلند میشدم زمین میخوردم. کمیسیون پزشکی قانونی مدتها بعد و در اسفند ماه ۱۳۹۴ گفت که من در زندان دچار سکته مغزی شدهام.»
تعلل و رسیدگی نکردن به وضعیت سلامت زندانیان بیمار بارها به مرگ زندانیان در داخل زندان منجر شده است. مرگ هدی صابر، فعال ملی-مذهبی، افشین اسانلو، فعال کارگری، محمد حمادی، زندانی عرب اهوازی و شاهرخ زمانی، فعال کارگری در تبریز، شواهدی بر ناسالم بودن فضای زندانهای ایران است.
زندانیان عادی، بیمار شدن در زندان، راهحل
به باور برخی فعالان حقوق بشر، بیماری و بیمار شدن در زندان تنها محدود به زندانیان سیاسی و مدنی نیست، بلکه زندانیان عادی هم با این مشکل روبهرو هستند، اما صدای آنها شنیده نمیشود.
علی افشاری، فعال حقوق بشر و پژوهشگر آزاد در این زمینه، میگوید: «فشارها، استرسها و اذیتهای جسمانی و روانی و از همه مهمتر فرجام بازجویی نقش انکارناپذیری در فرسوده سازی جسمی و روحی زندانی دارد، بهخصوص اگر ایام حبس در زندان عمومی طولانی باشد.»
به باور افشاری، در اصل فضای زندان محرک بیماری است اما لزوماً به بیماریهای غیرقابل علاج و دردسرآور منتهی نمیشود: «شرایط روحی و رژیم غذایی و سطح تحرک جسمانی زندانی نیز فاکتورهای مهمی در شکلدهی به معادله سلامت زندانی هستند. از این رو آمار زندانیان سیاسی مبتلابه بیماری بالاست.»
افشاری اما معتقد است این وضعیت در مورد شرایط زندانیان عادی که شرایط بدتری دارند، بغرنجتر میشود.
ماهرخ غلامحسینپور، روزنامهنگار آزاد که گزارشهای زیادی درباره زندانیان در ایران داشته است، میگوید به این نتیجه رسیده است که شرایط بهداشتی زندانها عامل اصلی بیماری زندانیان است و این مسئله عمومیت دارد.
به گفته او در بند اشرار، بند جوانان، بند زندانیان مالی و بندهای معمولی هم میزان مرگومیر و ابتلا به بیماریهای صعبالعلاج بهوفور دیده میشود: «نبود امکانات حتی در سطح محدود و اندک و بیتوجهی به اعزام زندانیها به بیمارستانهای تخصصی، علت اصلی ابتلا به بیماریهای صعبالعلاج و پیچیده در کلیه زندانهای کشور است. سازمان زندانها قادر به تأمین مخارج درمانی زندانیها نیست و حتی هزینه وسیله ایاب و ذهاب زندانیها به بیمارستان را هم از زندانی یا خانوادهاش دریافت میکند.»
بر اساس آییننامه سازمان زندانها، مسئولان بهداری زندان موظف به کنترل سلامت بیماران هستند. مواد ۱۰۲، ۱۱۱ و ۱۲۰ این آییننامه صراحتاً اشاره به این موضوع دارد، اما این آییننامه از سوی مقامهای زندان مورد بیتوجهی قرار میگیرد.
به گفته علی افشاری مقامهای قضایی و امنیتی بعضاً به دلایل شخصی و خصلتی یا نوعی کینهتوزی در امر درمان زندانیان بیمار کارشکنی میکنند: «البته رفتار آنها رویه واحدی ندارد. در برخی موقعیتها سختگیری بیشتری میکنند. امکانات پزشکی زندانها محدود است. اعزام زندانی به بیرون نیز کاغذبازی مفصل و سیر اداری پر دستاندازی دارد که باعث کندی روند درمان میشود.»
این فعال حقوق بشر میگوید که زندانبانها یا مسئولان اداری زندانها با مسئولان قضایی و بهخصوص نیروهای امنیتی و بازجوها تفاوت زیادی دارند: «آنها اغلب ضدیتی با زندانیان سیاسی ندارند یا در پی اذیت آنها نیستند اما مسئولیت و اختیار آنها در خصوص زندانیان سیاسی محدود است.»
ماهرخ غلامحسینپور هم میگوید که مسئولان زندان محرومیت از مراحل درمانی را نوعی اهرم فشار بر زندانی میدانند.
جای خالی هیات تحقیق مستقل
علیرغم موارد متعدد گزارش شده از سهلانگاری مسئولان قضایی در رسیدگی به بیماری زندانیان، تاکنون هیچ تحقیق مستقلی در این زمینه صورت نگرفته است. تنها یک بار در سال ۸۹ هجری خورشیدی، مصطفی کواکبیان، نماینده سمنان در مجلس ایران، درخواست تشکیل یک کمیته تحقیق و تفحص از بازداشتگاههای کشور را مطرح کرد اما این طرح هیچگاه به صحن علنی مجلس نرسید.
همانگونه که ذکر شد، در قوانین داخلی ایران ضوابط مشخصی برای رسیدگی به موضوع بیماری زندانیان وجود دارد. ایران همچنین با امضای میثاق حقوق مدنی- سیاسی متعهد به رعایت حقوق زندانیان است و باید عملکرد خویش را به سازمان ملل متحد گزارش کند.
در سال ۱۹۵۵، سازمان ملل اصولی را برای تعامل با زندانیان و شرایط نگهداری آنها و همچنین قواعد مربوط به اصول بهداشتی زندانها به تصویب رساند. بر این اساس جای پایشی بیطرفانه که مشکلات و کمبودهای موجود را بررسی کند، خالی است.
علی افشاری عملی بودن تشکیل چنین هیئتی را دشوار توصیف کرده اما میگوید که این کار غیرممکن نیست: «برای چنین کاری اگر نمونه بزرگی انتخاب شود و گستردگی جغرافیایی و همچنین تنوع هویتی داشته باشد و زندانیان در ادوار مختلف را در بربگیرد، مفید خواهد بود، اگرچه بعید است حالت جامعی پیدا کند.»
ماهرخ غلامحسینپور هم اطلاعرسانی همهجانبه را بهترین شیوه برای تحقیق و تفحص مستقل میداند و ابزار امیدواری میکند که خبرنگاران بتوانند نقض قوانین در زندانها را به شکلی یکسان پوشش دهند و به عبارتی دیگر، همه زندانیان را در نظر بگیرند.
به نظر میرسد اجرای یک پایش مستقل میتواند به ابهامها درباره بیمار شدن زندانیان در زندانها پاسخ دهد.
ایران کشوری با امکانات گسترده پزشکی است و دستکم در شهرهای بزرگ تجهیزات پزشکی پیشرفته، قابلدسترسی است. از این رو چنین توجیهی برای ارائه خدمات پزشکی به زندانیان پذیرفتنی نیست و لازم است مشخص شود که چرا شمار زیادی از زندانیان در زندانها بیمار میشوند و چرا از دسترسی به خدمات پزشکی محروم میمانند.