مردی که پسرش ۶ سالهاش را برای فروش گذاشته است، گفت که یک پسر کوچک دیگر هم دارم که حدود یک سال و خردهای مانده تا هفت سال او هم تمام شود، میخواهم او را هم سال آینده واگذار کنم.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از روزنامه صبح نو، آگهی دو تا شماره تماس اعتباری دارد. تماس که میگیرم، صدایی مردانه و جاافتاده، آن سوی خط پاسخ میدهد. جوری صحبت میکند که انگار هر لحظه منتظر تماسهایی اینچنین است و پاسخگویی برای بیان شرایط، یکی از عادیترین کارهای این چندروزهاش شده است. آنقدر عادی که حتی در همین مکالمه کوتاه، هم قیمت پیشنهادی را به یکباره ۳۰ میلیون تومان دیگر بالا ببرد و هم بگوید بعد از فروش این پسر بزرگش، قصد فروش برادر کوچکتر او را هم دارد.
پسرتان را برای فروش گذشتهاید؟
بله. اگر به توافق برسیم مهرماه امسال پسربچه را تحویل میدهیم.
چرا نوشتهاید تحویل مهر ۹۵؟
برای اینکه هفت سال پسرمان تمام شود و بتوانیم او را به خریدارش واگذار کنیم. تا قبل از هفت سال امکانش وجود ندارد.
این مبلغ توافقی که قید کردهاید از نظر خودتان چقدر است؟
پنجاه میلیون تومان. ثبت این معامله هم کاملاً رسمی و توی دفترخانه انجام خواهد شد. پول را میگیریم و پسرمان را تحویل میدهیم.
ولی من از دوستم شنیدم که شما ۲۰ میلیون تومان قیمت تعیین کردید برای این معامله.
نه! آن قیمت برای چند روز پیش بود. میخواستیم کنار این ۲۰ میلیون تومان نقد، حتماً چیزی هم به نام این بچه بشود که سرمایه خودش هم باشد؛ اما مجموع تماسها و صحبتهایی که توی این چند روز داشتم، من را به این تصمیم رساند که قیمت فروش را بالاتر ببرم و شرایط را عوض کنم. به هر حال خودتان میدانید که در اختیار گرفتن بچه از بهزیستی، شروط دهگانهای دارد و پروسه خیلی طولانی. ما این شروط را نداریم.
شرایط شما برای فروش پسربچهتان چیست؟
بزرگترین شرطش این است که زوج خریدار صاحب فرزند نباشند. بعد هم باید خریدار را ببینیم و حضوری توافق کنیم و بدانم پسربچهام را دارم در اختیار چه کسی قرار میدهم. مذاکره میکنیم و در صورت توافق طرفین، میرویم محضر و سند را امضا میکنیم.
نگران آینده بچهتان نیستید؟
دقیقاً به همین دلیل که نگران آیندهاش هستم میخواهم پسرم را واگذار کنم. ما که نمیخواهیم با این کار تجارت کنیم. خیر و صلاح پسرمان را میخواهیم و دوست داریم آیندهاش بهتر از این وضعیت الانش شود.
مگر وضعیت الانش چهجوری است؟
تلفنی نمیتوانم بگویم. شما باید تشریف بیاورید حضوری صحبت کنیم. من دلایلم برای این کار را بگویم و شما اگر قانع شدید، معامله را انجام میدهیم.
این پسر شش و نیم ساله تنها فرزندتان است؟
نه. اتفاقاً یک پسر کوچک دیگر هم دارم که حدود یک سال و خردهای مانده تا هفت سال او هم تمام شود. میخواهم او را هم سال آینده واگذار کنم.
قرار را برای دیدار حضوری میگذاریم و صدای مردانه پشت خط، با آرامش، جزءبهجزء نشانی را میگوید؛ «جاده مخصوص کرج- بعد از چهارراه ایران خودرو…» آنقدر عادی و با اطمینان درباره معامله و ثبت محضری صحبت میکند که انگار همه پیچ و خمهای قانونی این کار را از بر کرده است. اما آیا قانون اجازه فروش فرزندان را به والدین او داده است؟
حجتالاسلام دکتر جلیل محبی کارشناس مسائل حقوقی در این باره میگوید: «در این باره دو قانون وجود دارد که البته برخی میگویند مبهم است. یکی قانون مصوب سال ۱۳۰۷ درباره منع فروش برده که میگوید هر کس انسانی را به نام برده خرید و فروش کرده یا نسبت به انسانی رفتار مالکانه دیگری کند یا واسطه معامله و حمل و نقل برده بشود محکوم به یک تا سه سال حبس تأدیبی خواهد گردید. یکی دیگر هم قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب سال ۱۳۸۱ که هرگونه خرید، فروش، بهرهکشی و بهکارگیری کودکان به منظور ارتکاب اعمال خلاف از قبیل قاچاق را ممنوع دانسته و مجازات آن را شش ماه تا یک سال زندان یا جزای نقدی از ده میلیون ریال تا بیست میلیون ریال تعیین کرده است.»
او میگوید: «با وجود این دو قانون، برخی میگویند ابهام قانونی درباره خرید و فروش فرزند وجود دارد، اما به نظر میرسد واژه «هرگونه» که در صدر ماده سوم قانون حمایت از کودکان و نوجوانان آمده، نشان میدهد که مورد اخیر خرید و فروش فرزند هم جرم محسوب میشود.»
محبی البته این معامله را باطل دانسته و میگوید: «فروش انسان به دلیل اینکه مالیت ندارد و قابل معامله نیست باطل است و طبق قانون نه این پول به فروشنده منتقل خواهد شد و نه فرزند در اختیار خریدار قرار خواهد گرفت. چون فقط مال قابل فروش است و شامل انسان نمیشود.»
پرس و جو درباره علت اقدام این خانواده برای فروش فرزندشان، به زمزمههای بعضی اهالی محل میرسد. شنیدههای ما میگوید پدر خانواده در پی یک مشکل خانوادگی دست به این اقدام زده و با این کار میخواهد مبلغ مهریه مطالبهشده همسرش را تأمین کند. از سوی دیگر یک مسوول متولی آسیبهای اجتماعی در شهرداری منطقه ۲۱ میگوید در حال پیگیری این مورد است.
آقای مرتضی راجی که مدیر مرکز خدمات اجتماعی شهرداری منطقه است میگوید: «برای حل مشکل این خانواده، استشهادیهای جمعآوری و تحویل کلانتری محل شده است و امیدواریم این ماجرا به زودی خاتمه یافته و ختم به خیر شود.»