خانهاش را خراب کردهاند، لودر انداختهاند و همه خشتها و آجرهایی که بیست و چند سال پیش خودش روی هم چیده بوده را جلوی چشمش پایین ریختهاند. اینجا چابهار است، خود خود چابهار که نه! تقریبا پانصد متری با شهرفاصله دارد، اسمش مراد آباد است، یک محله حاشیه نشین که ۷ مرداد روز تلخی را دیده است: «اینجا نزدیکترین روستا به چابهار است. بیست سال پیش که ما اینجا خانه ساختیم نه آب داشت نه برق. توی بیابان خدا خانه ساختیم که نزدیک چابهار باشیم و بتوانیم کار کنیم. حالا چابهار رشد کرده و همه دست گذاشتهاند روی خانههای ما. می خواهند خانههای ما را خراب کنند و بدهند دست انبوه سازها که خانه بسازند. پس ما چی؟»
عثمان یکی از دهها نفری است که در دو روز گذشته خانهاش با خاک یکسان شده است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از ایران وایر، در چند روز گذشته اداره مسکن و شهرسازی با همکاری کلانتری گلشهر چابهار اقدام به خراب کردن خانههای این منطقه کرده است. این وب سایت نوشته است که ماموران به اعتراض و التماس مردم توجه نکرده اند.
عثمان میگوید: «به ما میگویند شما این زمینها را غیر قانونی صاحب شدهاید، الان هم ما میتوانیم خانه خرابتان کنیم. اگر غیر قانونی بود، پس چرا آب و برق دادند به خانهها، چرا خیابانها را آسفالت کردند. چرا دهداری و شورا تشکیل دادند؟ حالا یادشان افتاده که غیرقانونی است. اصلا صاحب این زمینها که بوده؟»
او حالا دست به کار ساخت کپر شده است و میگوید: «همینجا یک کپر درست میکنیم و زندگی میکنیم. ما کوتاه نمی آییم. یعنی از اینجا بلند شویم، جایی نداریم برویم. زن و پنج تا بچه را کجا ببرم؟»
حمید یکی دیگر از کسانی است که دیروز خانهاش زیر لودر رفته: « لودر که میاندازند دیگر رحم نمیکنند. اول دیوار حیاط را خراب کردند، بعد گفتند وسایلتان را جمع کنید کنید و ببرید. ما اول گفتیم جمع نمیکنیم اما مامور نیروی انتظامی آمد و چند تکه از اثاثیه را بیرون ریخت، ما هم مجبور شدیم اسبابمان را بیرون بریزیم و بگذاریم خانهمان با خاک یکسان شود.»
او معتقد است دلیل این کار ارزشمند شدن زمینهای این منطقه است: «این زمینها لب ساحل است. بنیاد مسکن و شهرداری اینها را واگذار میکنند که آپارتمان سازی شود. ما خیلی وقت است اینجا زندگی میکنیم حالا که زمینهای این منطقه ارزش پیدا کرده دولت دست گذاشته که زمین مال ماست. مگر میشود؟»
او مثل خیلیهای دیگر حدود بیست و پنج سال پیش این منطقه را برای زندگی انتخاب کرده است: «من کارگرم، چابهار کار میکنم. اینجا خانه ساختم که نزدیک باشم. بدبختی این منطقه را ما کشیدهایم حالا که رو به راه شده میخواهند پس بگیرند، بدون اینکه جای دیگری بدهند. نه زمینی میدهند و نه خانهای، فقط خانه خرابت میکنند.»
حمید چهل و پنج ساله است و سه دختر دارد. او میگوید: «من که ماندگارم. دیشب هم همینجا چادر زدهام و ماندهام.» او کمی مکث میکند و میگوید: «پنج سال پیش هم اینها آمدند چند خانه را ویران کردند. درگیری شد، خون یک نفر هم ریخته شد تا کوتاه آمدند. این بار خدا نکند کار به خون و خونریزی برسد.»
اتفاقاتی که پنج سال پیش در منطقه مراد آباد افتاده، هیچگاه رسانهای نشده است: « هیچ جا چیزی ننوشت اما وقتی برای خراب کردن خانهها آمدند مردم مقاومت کردند، جلوی لودرها خوابیدند. یکی دو لودر آتش زدند و یکنفر هم خودسوزی کرد. خانهاش را خراب کردند و او هم همانجا خودش را به آتش کشید. بعد از این اتفاق فرماندار صحبت کرد و مساله خوابید.»
او الان از خانواده شخصی که خودسوزی کرد خبر ندارد اما این روزها ماجرای پنج سال پیش دوباره سرزبانها افتاده. فاروق در یکی از بنگاههای معاملات ملکی شهر چابهار کار میکند. او هم آن روزها را به یاد دارد: «اسم آن فرد را یادم نیست اما یک مرد حدودا چهل و چند ساله بود که خودسوزی کرد و آن زمان خیلی سرو صدا شد. آخر مراد آباد کم جمعیت نیست. حدود سی هزار نفر جمعیت دارد و همه از همان بیست و چند سال پیش خودشان خانه ساختهاند و نشستهاند.»
بنا به گفته فاروق شهرداری بنا به حکم یک قاضی اقدام به خراب کردن خانهها میکند: « پنج سال پیش این حکم را آوردند ولی این بار حکمی هم نشان نمیدهند.» او هم معتقد است بالارفتن ارزش زمین در منطقه چابهار دلیل اصلی دست گذاشتن روی خانههای این منطقه است و میگوید: «وقتی یک آپارتمان معمولی دواتاق خوابه در چابهار اجارهاش ماهی ششصد هزارتومان است، دولت هم میگوید بگذار انبوه سازی و آپارتمان سازی کنیم.»
قصه تازگی ندارد: «همان پنج سال پیش حدود یک کیلومتر از این خانهها را خراب کردند. در همانجا انبوه سازان تهرانی مشغول آپارتمان سازی شدند و الان رسیدهاند به خانههای دیگر. میخواهند کل روستا را خراب کنند و بدهند دست انبوه سازان. به کسانی که الان در خانهها هم زندگی میکنند هیچ چیز نمیدهند میگویند کار شما غیر قانونی بوده. چرا بعد از بیست و پنج سال یادشان آمده؟»
او معتقد است که مردم از این خانهها دل نمیکنند: «خانهشان را خراب میکنند اما آنها کپر میسازند و چادر میزنند، آنها دست بردار نیستند.»