دو پسر نوجوان که با همدستی دوستانشان شوهر یک زن را کشته بودند دیروز در دادگاه اطفال محاکمه شدند. متهمان در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران در حالی پای میز محاکمه ایستادند که دختر ۱۲ ساله قربانی برای آنها اشد مجازات خواست.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از رکنا، هفتم آذر ۹۲ زن ۳۰ساله ای به نام فاطمه با همدستی بهزاد ۲۲ ساله، برادر ۱۷ ساله او بهنام و دو دوست دیگرش به نامهای سهراب و سعید، شوهر ۳۸ سالهاش به نام مهرداد را در خانهاش خفه کردند و جنازه اش را را در حاشیه شهرک آفتاب رها کردند.
متهمان که با بررسی ریز مکالمات تلفنی فاطمه و بهزاد رسوا شده بودند به مشارکت در جنایت اعتراف کردند.
متهمان در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران در حالی پای میز محاکمه ایستادند که دختر ۱۲ ساله قربانی برای آنها اشد مجازات خواست.
در آن جلسه بهزاد به تشریح جزییات ماجرا پرداخت و گفت: “به خاطر علاقه ام به فاطمه نقشه قتل را کشیدم و برای اجرای آن از دوستانم و برادر کوچکم بهنام کمک گرفتم”.
سهراب ۲۵ساله نیز مشارکت در جنایت را پذیرفت و گفت: “من و دوستانم در قهوه خانه نشسته بودیم که بهزاد سراغمان آمد و از ما خواست تا برای دعوا همراه او برویم. ما با هم به خانه فاطمه رفتیم. بهزاد به اتاق خواب رفت و با مهرداد درگیر شد. ما هم به آنجا رفتیم و شلواری را که بهزاد دور گردن مهرداد پیچیده بود کشیدیم تا جان سپرد”.
فاطمه با شنیدن اعترافات متهمان منکر رابطه پنهانی با بهزاد شد و گفت: “من با شوهرم اختلاف خاصی نداشتم که تصمیم به قتل او بگیرم. من نمی دانم چرا بهزاد و برادرش و و دوستانش شبانه به خانه مان حمله کردند و شوهرم را کشتند. بهزاد هشت سال از من کوچکتر است و نمی توانسته انگیزه عاشقانه ای برای این قتل داشته باشد”.
در پایان این جلسه که متهمان در آن به بازسازی صحنه جرم پرداختند هیات قضایی وارد شور شد و بهزاد و سهراب را به جرم مشارکت در قتل به قصاص محکوم کرد.
پرونده بهنام و سعید نیز به خاطر اینکه هنگام جرم زیر ۱۸ سال داشتند به دادگاه اطفال فرستاده شد. قضات دادگاه فاطمه ر ا نیز به ۱۵ سال زندان به جرم معاونت در قتل و ۹۹ضربه شلاق محکوم کردند.
صبح امروز دوشنبه ۱۸ مردادماه جاری دو پسر نوجوان در دادگاه اطفال پای میز محاکمه ایستادند.
در این جلسه بهنام گفت: “من دستی در این قتل نداشتم، مشروب خورده بودیم و مست بودیم که به خانه فاطمه رفتیم.من وقتی دیدم که برادرم و مهرداد با هم درگیر شده اند شلواری را که در گوشه اتاق افتاده بود به سمت برادرم پرتاب کردم و بهزاد آن را دور گردن مهرداد پیچید”.
سهراب نیز گفت: “آن زمان فقط ۱۷سال داشتم و تحت تاثیر حرف های دوستانم به خانه فاطمه رفتم. من از تصمیم آنها برای قتل بی خبر بودم ولی چون مشروب خورده بودم حال طبیعی نداشتم و وقتی دیدم مهرداد با دوستانم درگیر شد من هم به دوستانم کمک کردم و شلوار ی را که بهزاد دور گردن مهرداد پیچیده بودن کشدیم تا او جان سپرد”.
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.