سعید شیرزاد، زندانی سیاسی که از ۱۷ آذرماه با دوختن لبها دست به اعتصاب غذا زده، با انتشار نامهای از زندان رجایی شهر، از تداوم اعتصاب غذای خود خبر داده است.
متن این نامه که نسخهای از آن برای انتشار در اختیار تارنگار حقوق بشر در ایران قرارگرفته است، در پی میآید:
مرگ من عصیان یک زندگی است که نمیخواهد بمیرد…
از تاریخ چهارشنبه ۱۷ آذرماه، در اعتراض به ضربوشتم زندانیان، بازداشت خانوادهها در سالن ملاقات، جلوگیری از اعزام زندانیان به بیمارستان علیرغم داشتن مجوز از طرف دادستانی، عدم رسیدگی پزشکی به زندانیان بیمار (ازجمله محمد نظری، کریم معروفعزیز، اصغر قطان، فرهاد اقبالی و …) که به دستور محمد مردانی، ریاست زندان صورت گرفته است، اعتصاب غذا و لبدوزی کردم. در آخرین نمونه از این رویهی ناعادلانه، بهنام موسیوند هنگامیکه در اعتصاب غذا بود، مورد ضرب و شتم قرار گرفت و با ویلچر به بیمارستان منتقل شد.
همانطور که در نامهی اعتصاب غذا اعلام کرده بودم، این اعتصاب بههیچعنوان شخصی نیست. لذا با توجه به ادامهی رویهی مذکور که حتی مواردی از آنها منجر به مرگ زندانیان شده است، به این اعتصاب ادامه میدهم. بلکه اینگونه صدای محبوس شدهی زندانیان دربندی باشم که صدای بیصدایشان را فریادرسی نیست.
این نوشته را با شعری از “کارو” شاعر درد و رنج و فقر بهپایان میرسانم، که انتهای این راه هرچه باشد، چیزی جز پیروزی نیست:
من میمیرم … اما مرگ من، مرگ زندگی من نیست …
مرگ من انتقامی است که زندگی من از جعل کنندهی نام خود میگیرد …
من میمیرم تا زندگی زیر دست و پای مرگ نمیرد …
مرگ من عصیان یک زندگی است که نمیخواهد بمیرد!
سعید شیرزاد
زندان گوهردشت