من رای نمی دهم اما در عین حال معتقدم باید با دقت از کلمه «تحریم» استفاده کنیم چرا که رای ندادن به معنای تحریم نیست، تحریم یک عمل سیاسی است که باید سازماندهی شده و نتایجش قابل ارزیابی باشد. ما تا به حال در تاریخ جمهوری اسلامی انتخابات را تحریم نکرده ایم و اگر هم بخواهیم چنین کاری بکنیم باید سازماندهی داشته باشیم.
اما دلیل این که چرا رای نمی دهم این است که در وضعیت انتخابات پیش رو، هیچ تفاوتی بین کاندیداها نمی بینم نظام جمهوری اسلامی و حاکمیت در شرایط موجود به بنبست رسیده و امکان مدیریت و حل بحرانهای مختلف و هم ریشه، از جمله بحران محیط زیستی و مسئله آب و رفع فقر و گرسنگی یازده میلیون جمعیت را ندارد.
جمهوری اسلامی همچنین در منطقه و سوریه نیز به خاطر همدستی اش در جنایات بشاراسد و تغییر آینده خاورمیانه و با وجود دولت جدید آمریکا، با بحران امنیتی روبرو خواهد بود.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی امکان مبارزه با فساد را نیز ندارد. همگی آنها عملا در این فساد شریک هستند. در یک کلام حکومت؛ دچار ورشکستگی اخلاقی و بی کفایتی در مدیریت است. شرایط اقتصادی، محیط زیستی، امنیت داخلی و موقعییت منطقه ای، کشور را عملا فلج کرده و با انتخاب هیچ کدام از کاندیداهای مطرح شده با تفاوت معناداری مواجه نخواهیم شد. ضمن اینکه تمام کاندیداهای موجود به اصول و ایدئولوژی حکومت اسلامی معتقدند و همه آنها یک نقش مخرب منطقه ای برای جمهوری اسلامی قائلند، نقشی که به باور من، هم برای مردم ایران ویرانگر است و هم برای منطقه.
علیرغم ادعاهای گزاف آقای روحانی و ظریف برای پیوستن به جامعه جهانی، همدستی ایران با بشاراسد موجب نفرت مردم منطقه از ایرانیان شده و ما را منزوی کرده است. در نظر بگیرید که آمریکا و یا غرب ما را منزوی نکردهاند. ما حتی در سازمان همکاریهای کشورهای اسلامی هم کاملا منزوی هستیم. پنجاه کشور اسلامی علیه ما بیانیه نوشتند، بدین معنا که حتی ادعای اسلامیت حکومت جمهوری اسلامی هم به بنبست رسیده.است.
علاوه بر این ها، به باور من برخلاف عوامفریبیهای رایج، در هیچ جای جهان دموکراسی از راه انتخابات محقق نشده است. دموکراسی نیاز به از جان گذشتگی و مبارزه خیابانی دارد. اگر در این کار فعلا ناتوان هستیم راهش دل بستن به انتخابات نیست. دموکراسی در هیچ جای دنیا گام به گام اتفاق نیفتاده و این ادعا؛ خودفریبی است و بیشتر ما را مایوس و بیمار میکند.
دقت کنید که ما از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۹۶، یعنی مدت بیست سال، به وعده اصلاحات درون حکومت وقت دادیم و در طول این مدت روند سیاسی در کشور ما همواره با عقبگرد جدی همراه بوده و تصور می کنم برای یک نسل کفایت می کند تا درک کند که تجربه اصلاحات، تجربه نادرستی است و باید از آن رویگردان بود.
من تفاوتی میان رئیسی و روحانی نمی بینم. یکی به من بگوید چه تفاوتی میان گفتمان و سیاستهای رئیسی و روحانی وجود دارد؟ اگر هم از نظر سابقه میگویید، یکی جلاد است و دیگری مدت شانزده سال مهمترین مقام امنیتی کشور و گمارده شخص رهبر بوده، هم او که برای دهنکجی و توهین به مردم، جلاد دیگری که همکار رئیسی در هیات مرگ بوده را وزیر دادگستری خود کرده است. همچنین میان رئیسی و روحانی و احمدینژاد در زمینه سیاستهای جمهوری اسلامی و به خصوص مداخله در منطقه تفاوت وجود ندارد، جز اینکه آقایان رئیسی و احمدینژاد، به اندازه روحانی دورو نیستند.