دختری که در ۱۶ سالگی با همدستی مادرش پدر خانواده را با ۴۴ ضربه چاقو به قتل رسانده است، برای سومین مرتبه در دادگاه محاکمه شد. او پیش از این یکبار به اعدام و بار دیگر به حبس محکوم شده بود که هر دو حکم نقض شد. این مادر و دختر دلیل قتل پدر خانواده را مخالفت او با ازدواج دختر ۱۶ ساله عنوان کردند. پزشکی قانونی معتقد عنوان کرده دختر نوجوان از اختلالات شخصیت و یادگیری و عدمرشد عقلی رنج میبرد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از همشهری، وی پیش از این یک مرتبه به قصاص و بار دیگر به تحمل حبس محکوم شده بود اما هر دو بار رأی دادگاه نقض شده بود.
این جنایت صبح روز ۲۸خردادماه سال۹۰ فاش شد. آن روز با کشف جسدی در منطقه نظامآباد تحقیقات برای رازگشایی از قتل او آغاز شد. جسد متعلق به مردی بود که به گفته شاهدان چند خانه آنطرفتر زندگی میکرد.
او بر اثر ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده و پس از آن رها شده بود. زمانی که مأموران به تحقیق از همسر و دختر نوجوان مقتول پرداختند، متوجه ضدونقیضگوییهای آنها شدند. هر چند مادر و دختر در ابتدا سعی داشتند خود را بیخبر از حادثه نشان دهند اما در ادامه اعتراف کردند که چون پدر خانواده با ازدواج دختر ۱۶سالهاش موافق نبود، وی را در خانه به قتل رساندهاند.
این مادر و دختر در شعبه ۱۱۳دادگاه کیفری محاکمه و هر دو به قصاص محکوم شدند اما چون دختر نوجوان زیر ۱۸سال داشت، حکم وی نقض شد. در این شرایط وی این بار در شعبه۲ دادگاه کیفری یک محاکمه شد. در این جلسه دختر نوجوان گفت: “پدرم با ازدواج من و خواستگارم مخالفت میکرد. من و مادرم هم نقشه قتل او را کشیدیم”.
ما ابتدا در غذای پدرم مرگ موش ریختیم اما هیچ اتفاقی نیفتاد. شب چند قرص خوابآور در شربت آلبالو ریختیم و او خوابید. سپس هر دو به او چاقو زدیم. در ادامه همسر مقتول نیز به قتل شوهرش اعتراف کرد. در پایان این جلسه قضات دادگاه با استناد بهنظریه پزشکی قانونی که در آن آمده بود دختر نوجوان از اختلالات شخصیت و یادگیری و عدمرشد عقلی رنج میبرد، وی را با استناد به ماده۹۱ قانون مجازات اسلامی به ۱۰سال حبس و پرداخت دیه محکوم کردند.
مدتی بعد این رأی نیز با اعتراض وکلای متهم در دیوان عالی کشور نقض شد و دختر نوجوان دیروز برای سومین مرتبه محاکمه شد. در این جلسه که در شعبه دوم به ریاست قاضی محسن زالی بوئینی برگزار شد، درحالیکه ۲برادر متهم بهعنوان اولیای دم خواستار قصاص او بودند، وی در جایگاه ایستاد و گفت: “اتهامم را قبول دارم”.
چیزی ندارم بگویم. اگر برادرانم میخواهند من را قصاص کنند خواهش میکنم این کار را زودتر انجام دهند تا از بلاتکلیفی خارج شوم. زمانی که این حادثه اتفاق افتاد من ۱۶سال داشتم و اشتباه کردم اما در این مدت در کانون اصلاح و تربیت کارهای زیادی یاد گرفته و اصلاح شدهام.
در پایان این جلسه قضات دادگاه وارد شور شدند.