آیا علت رویگردانی تدریجی کشورهای مختلف از مجازات اعدام به جایگزینی نگرش کیفری پیشگیری و بازدارندگی به جای تلافیجویی و انتقامگیری برمیگردد؟ ارج یافتن زندگی و حق زندگی در دنیای مدرن در این تغییر چه نقشی دارد؟ سیستم حقوقی ایران در پیش و پس از انقلاب اسلامی چگونه بوده است؟ انتقامجویانه یا بازدارنده یا التقاطی؟ آیا این ادعا که در فرهنگ ایرانی حس انتقام و تلافیجویی قوی است، نظام حقوقی قصاصطلب را نمیتوان تغییر داد و به این اعتبار باید کیفر اعدام را خواست مردم تلقی کرد؟ کدامیک باید تغییر کند، فرهنگ انتقامجویی یا قانون قصاصطلب؟
مصاحبه شیرین عبادی با رادیو زمانه دراینباره در پی میآید:
شیرین عبادی معتقد است علت لغو مجازات اعدام به جایگزین شدن نگرش پیشگیری و بازدارندگی به جای تلافیجویی بازمیگردد اما به نظر او این پروسه یک شبه اتفاق نیفتاده است:
«کشورها در طی قرون متمادی به کشتار قانونی مردم در قالب مجازات مرگ میپرداختند اما به تدریج متوجه شدند این مجازات مضراتی دارد. برای مثال اگر اشتباهی در دادرسی اتفاق بیفتد دیگر پس از اجرای حکم امکان اعاده وضعیت نیست. بارها اتفاق افتاده که پس از کشتن متهم، مشخص شده که او بیگناه بوده است. همچنین متوجه شدند مجازات اعدام تأثیری در کاهش جرایم ندارد.»
به نظر این حقوقدان، غلط مصطلحی وجود دارد به نام مجازات اعدام:
«همواره در مصاحبهها و نوشتهها هر کس که موافقت یا مخالفت خود را با کشتن زندانیان اعلام کند میگوید مخالف یا موافق مجازات اعدام است. باید در نظر داشت که اعدام یکی از انواع مجازات مرگ است. همان طور که در زبان انگلیسی به اعدام death penalty گفته میشود. بنابراین برای دقت بیشتر، بهتر است به جای اعدام از مجازات مرگ استفاده شود. در قوانین اسلامی اعدام، تیرباران، سنگسار و پرت کردن از کوه، انواع مختلف مجازات مرگ هستند.»
به گفته شیرین عبادی ارج نهادن به زندگی فرد همزمان با مدرنیته شروع شد و این از مهمترین ویژگیهای مدرنیته بود. فرد ارزش خود را در این دوره به دست آورد صرف نظر از اینکه او در مقابل خداوند تکالیفی دارد یا خیر. بنابراین تقریبا از آغاز مدرنیته مجازاتهای غیرانسانی از جمله مجازات مرگ از قوانین کیفری کشورها رفته رفته حذف شد.
سیستم قضایی قبل از انقلاب از نظر شیرین عبادی، نظامی التقاطی بوده و در آن مجازات مرگ هم وجود داشته است اما سیستم قضایی پس از انقلاب اسلامی بسیار خشنتر و غیرعقلاییتر از زمان شاه شده است.
به گفته او سیستم قضایی پس از انقلاب اسلامی اساسا قصاص محور است:
«در این سیستم ولی دم است که با داشتن سه گزینه اختیار را در دست دارد: متهم به قتل را ببخشد، متهم به قتل را قصاص کند یا از متهم به قتل دیه بگیرد. قانون راه دیگری پیش پای خانواده مقتول نگذاشته است که دست به انتخاب منصفانه بزند.»
این حقوقدان به زمانه میگوید: «اگر ولی دم متهم را ببخشد، قاتل بدون مجازات شدن فورا از زندان آزاد میشود. اگر ولی دم متهم به قتل را نبخشد و قصاص بخواهد، خودش باید در پای چوبه دار چهارپایه را از زیر پای متهم بکشد. تصور کنید مادری که فرزندش را از دست داده پس از این کار خود به یک قاتل تبدیل میشود.»
شیرین عبادی به این ادعای حاکمیت که قصاص خواست مردم است به دیده تردید مینگرد. به گفته او قانون دو نقش اساسی دارد: ایجاد نظم و فرهنگسازی:
«اگر قانون تغییر کند و به جای مجازات مرگ مجازاتهای جایگزین تعیین کنند که وجدان جامعه آرام بگیرد، مسملا به تدریج حس انتقامجویی از بین خواهد رفت.»
نسیم روشنایی