گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی محبوس در بند نسوان زندان اوین، در پی تظاهرات سراسری مردم ایران در نامه ای با اشاره به وضعیت بحرانی اقتصاد و جامعه نوشته است: «پایان راه یقیناً دستیافتنی خواهد بود وقتیکه بخواهیم و باور کنیم. باید ترفندهای حریف را بشناسیم و در فرازوفرودهای راه مبارزه به دور از احساسات و سرخوردگی و نومیدی به نقطه پایان که همانا آزادی از بند استبداد و ارتجاع است بیاندیشیم.»
متن کامل نامه این زندانی سیاسی که برای انتشار در اختیار تارنگار حقوق بشر در ایران قرار گرفته است، در پی میآید:
«در این روزها آنچه مهم است تداوم حضور است و آگاهانه گام برداشتن و تاب آوردن رعب و وحشتی که ایجاد میکنند.
پایان راه یقیناً دستیافتنی خواهد بود وقتی که بخواهیم و باور کنیم. باید ترفندهای حریف را بشناسیم و در فرازوفرودهای راه مبارزه به دور از احساسات و سرخوردگی و نومیدی به نقطه پایان که همانا آزادی از بند استبداد و ارتجاع است بی اندیشیم.
در چنین روزهایی که مرز دروغین بین دو گروه اصولگرا و اصلاحطلب در باور مردم از میان برداشته شد و نیرنگهای مکارانه بیتدبیران بیاثر گشت، در این روزهای پرالتهاب که آمار فقر و بیکاری و فاصله فاحش طبقاتی پیش از نیمی از جمعیت کشور را زیر چرخهای عبوس تورم له میکند، در این روزها که شاهد هستیم تعطیلی بیش از بیش کارخانهها و کارگاهها و افزایش آمار بیکاران را و تعویق بعضاً چندماهه در پرداخت حقوق کارگران و ناپدید شدن وجوه مردم در مؤسساتی که قرار بود امانتدار باشند، در این بیدادگاه خرد شدن قشر فرودست و کم در آمدجامعه در شرایطی که اصناف و اتحادیهها مجاز به اعتراض و پیگیری مطالباتشاننیستند و در صورت لب به اعتراض گشودن به صلابه کشیده میشوند،
در این روزها که آمار کشتار حکومتی (اعدام) سر به فلک گذاشته و هر مخالفی (از کرد و لر و بلوچ و ترک و عرب تا فعالیت سیاسی و حقوق بشری و آزادی خواهان و معترضین اصناف کارگری و رانندگان و دانشجویان و معلمان و اقلیتهای مذهبی و…) را با زدن برچسبی در ماشین کشتار حاکمیت به قتل میرسانند، حال که زیر پرچم دیانت بساط ارتجاع را گشودهاند و به هر بهانهای با سوءاستفاده از ارزشهای دینی و سنتی جامعه قصد تحریک افکار را دارند، برم است که این بساط ظلم و تزویر را برچینیم و با پیگیری خواستههای بر حقمان که سالهاستاز آن محروم ماندهایم در برایر استبداد و خفقان حاکم بایستیم. مقصر اصلی رسیدن به این شرایط بحرانی نه تماماً فرمانروایان و حاکمان که فرمانبرداران و ستم کشان نیز هستند. باید درد را بشناسیم تا درمان میسر شود.
تا وقتی در لباس مظلوم در برابر ظلم و استبداد سر خم کنیم یقیناً ظالمانه با تازیانهای در دست به پیش می راننمان و تغییری ایجاد نخواهد شد.
آنان که با شعار پوچ حمایت از مستضعفان و با فریب رایگان نمودن نیازهای اولیه جامعه و هزار خدعه و دسیسه به کشورمان حمله کرده بودند، آنگاه که بر مسند قدرت تکیه زدند جز بیداد نکردند و جز سرکوب هیچ در کارنامه ندارند.
از یاد نبردهایم عملکرد سران دو جریان حکومتی و همصدای –اصولگرا و اصلاح طلب-و سفرهنشینانشان را. چه آنان که وقیحانه ایستادند بر جنایاتشان و پافشاری کردند و چه اینان که مکارانه و ذلیلانه و بزدلانه نقاب تزویر و ریا پنهان شدند از سال ۶٠تا امروز که دوباره همصدا فرمان سرکوب و آتش گشودن بر مردم را صادر میکنند.
بساط عیش و سجاده سالوسیشان برچیده خواهد شد اگر آگاهانه پای در مسیر بگذاریم و اگر واقعبینانه باور کنیم ره دراز است و پرهزینه و حریف قدر. بیشک هر دست آوردی هزینهای خواهد داشت. اگر به آزادی از بند استبداد میاندیشیم، اگر میخواهیم گدای حق خود در خاک میهن و بر سفرهٔ خود نباشیم باید هزینههایاین مسیر صعبالعبور را (که به تجربه میدانیم حبس و شکنجه و آماج گلوله قرار گرفتن و محارب شناخته شدن را در بر میگیرد) هوشیارانه بسنجیم و هراسی از سختیهای راه نداشته باشیم.
باور کنیم هر ترسی ریختنی ست، هر خواستهای دستیافتنی ست و هر دیوار ظلم و جوری در هم شکستنی ست.
نیاز امروزمان سازماندهی اعتراضات و همصدا شدن گروههای معترض و اندیشههای مختلف و تشکلها و اصناف نه زیر یک پرچم که به سمت یک هدف مشترک میباشد که باید به بهترین شکل انجام گیرد. اگر نه پراکنده شدن اجتنابناپذیر است و خطر به مصادره رفتن این حضور گستردهٔ مردمی توسط فرصتطلبان در کمین خواهد بود.
تا سحرگاه آزادی همراه با اعتراضاتی که شهرهای کوچک و بزرگ و روستاهای ایران را به لرزه در آورده و همه اقشار و اصناف و اتحادیهها و تشکلها را در بر دارد و نوک پیکان آن رأس هرم استبداد و ظلم و بیدادگری و فاشیسم را نشانه رفته است ایستادهام.
گلرخ ابراهیمی ایرایی
دی ماه ٩۶
بند زنان زندان اوین»