پیام شکیبا زندانی سیاسی زندان رجایی شهر در یادداشتی در خصوص حادثه اسفناک واژگونی اتوبوس دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران نوشته و همچنین به ریشه یابی بی مسئولیتی مقامات نیز پرداخته است.
متن این نامه که برای انتشار در اختیار حقوق بشر در ایران قرار گرفته است، در پی می آید:
«حق با مشتری است
بعد از حادثه اسفناک واژگونی اتوبوس دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران و جان باختن ده نفر از دانشجویان و عدم پاسخگویی مسئولین مربوطه و حضور توام با تاخیر ۵ روزه یکی از مسئولین این دانشگاه که با تمام تواضع و اخلاق بورژوامابانه و نخبه گرایانه اش در حق دادن به مشتری و اظهارات دادستان کل رژیم مبنی بر ابراز نگرانی از سوء استفاده دشمن از این ماجرا و شکست سناریوی سکته راننده و خطای فردی،مدام این سوال اساسی به ذهن متبادر میشود که فی الواقع ریشه های این نگرش به غایت ضدبشری و سیستماتیک مسئولین رژیم از کجا ناشی میشود و چه پیش زمینه هایی دارد و تا به کی باید شاهد این حوادث بود.
لذا در این مقاله با توجه به بضاعت اندک نویسنده سعی میشود پاسخی کوتاه و ناقص به این سوال داده شود.
اگر عنصر هدایت از بیرون و نقش پیشتاز را در نظر نگیریم بنظر مارکس در ایدئولوژی آلمانی کاملا درست میگوید که در سرمایه داری شخصیت را روابط طبقاتی کاملا معینی شکل میدهد و تعیین میکند یعنی اینکه هر فرد چون در جامعه کارهای معینی را انجام میدهد خصلت ها و منافع و عادات معینی پیدا میکند و افراد بدون این گونه سازگاری با نیازهای شغلی خاص خود نمیتوانند کار زیادی صورت دهند. فی الواقع هر سرمایه داری که نتواند در رقابت پیروز شود یا از کسی پیشی بگیرد مدت زیادی سرمایه دار نخواهد ماند و کارگری هم که مایل به فرمان بردن نباشد اغلب بیکار می ماند به این ترتیب شخصیت ما دست پخت محیط کار ماست و این یکی از واقعیت های تلخ سرمایه داری است که آزادی را محدود میکند و نمیگذارد که انسانها همان چیزی باشند که خود انتخاب میکنند. از طرف دیگر بدبختی و مصیبت وقتی مضاعف میشود که بر این مناسبات مادی و اقتصادی چتری سیاسی با خصلت فاشیستی نیز حاکم شود زیرا در حکومت های فاشیستی حکومت مظهر اخلاق مطلق و اراده کلی است و همه امور و فعالیتهای انسانی بطور مشروع در حیطه اقتدار حکومت است و حکومت مدعی نظارت بر کل ابعاد زندگی اجتماعی است و وظیفه انسان نه اندیشه، بلکه وفاداری کلی و عملی به حکومت است و اصل پیشوایی، حزب فقط حزب واحد، توده غیر سیاسی و بدون تشکل و سازمانیابی، جنگ طلبی و دشمن تراشی، سرکوب مخالفان، کنترل ایدئولوژیک بر جامعه، ایجاد رعب و وحشت و سیاست النصر بالرعب، کنترل رسانه های گروهی و سانسور و بکارگیری گروههای شبه نظامی و استفاده گسترده از نیروهای امنیتی و پلیسی و خویش برتر بینی ویژگی های بارز ان میباشد. لذا با این زمینه مادی و ایدئولوژیک حکومت ها همواره بدنبال ایجاد نهادهای مطلوب خویش اند و از این منظر بی گمان دانشگاه آزاد اسلامی یکی از ایدئولوژیک ترین نهادهای فاشیسم دینی حاکم بر ایران است. دانشگاهی که در سال ۶۱ بعد از کودتای موسوم به انقلاب فرهنگی به پیشنهاد هاشمی رفسنجانی و با حمایت تام و تمام رهبر وقت جمهوری اسلامی شروع به کار کرد و در هیات موسس ان رییس جمهور وقت،نخست وزیر وقت، رییس مجلس وقت و فرزند رهبر جمهوری اسلامی با تمام امکانات حکومتی دست اندرکار ایجاد دانشگاهی طراز حکومت نو پا شدند. حکومت با نشانه گیری طبقه متوسط و عمدتا سنتی ان روزگار نهاد آموزشی ایدئولوژیک و بنگاهی اقتصادی ایجاد نمود که نه تنها هزینه هایش باری بر دوش حکومت نبود بلکه به شدت سود آور نیز بود و میبایست به لحاظ سیاسی و اجتماعی محیطی یکدست و مطابق با استاندارهای رژیم فارغ از دردسرهای دانشگاههای دولتی و فضای سیاسی ملتهب آن ایجاد کند تا دانشجویان و دانش آموخته های ان نیروهای متعهد و متخصصی باشند غیر سیاسی و وفادار به ایدئولوژی و دستگاه هیات حاکمه.بی گمان نهاد دانشگاه آزاد اسلامی نماد نگاه آمرانه و از بالا و کالایی و امنیتی و مخلوق تمامیت جمهوری اسلامی است.هرچند بعد از گذشت ۳۶ سال از تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی این نهاد به یک امپراطوری اقتصادی- مافیایی با بیش از ۴۴۰ واحد دانشگاهی در داخل کشور و چندین واحد در کشورهایی نظیر افغانستان،لبنان، امارات عربی و انگلستان و هزاران کارمند و استاد تبدیل شده است و سرمایه ای هزاران میلیارد تومانی را دارا هست ولی به نظر می رسد در وظیفه اصلی،ذاتی و ایدئولوژیک خویش به مانند تمامیت فاشیسم دینی با تمام جناح ها و دسته بندی هایش شکست خورده و صدای اعتراض و خیزش دانشجویان این دانشگاه هم جهت با سایر دانشجویان در حمایت از سایر اقشار تحت ستم و استثمار شده در پیوند با قیام و مقاومت سراسری مردم ایران روز به روز بلندتر و رساتر به گوش می رسد.
پیام شکیبا
چهارشنبه ۱۲ دی ۹۷
زندان گوهردشت کرج»