یک منبع آگاه به پرونده ۲۴ شهروند بهایی که مجموعا به ۱۹۳ سال حبس محکوم شده اند، گفت که ۱۲ نفر از این افراد که در مهرماه ۱۳۹۱ دستگیر شدند توسط بازجویان اداره اطلاعات استان گلستان شکنجه و ۱۲ نفر دیگر که در تاریخ های دیگر دستگیر شدند، با آزارهای لفظی و روحی شدیدی مواجه شدهاند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از کمپین بین المللی، دوازده نفر از این بهاییان پس از آزادی از زندان نامه ای خطاب به ریاست دادگستری کل استان گلستان برای رسیدگی به این موضوع نوشته اند اما تاکنون هیچ پاسخی نگرفته اند. در این نامه شرح جزییات شکنجه ها برای هر کدام از دستگیر شدگان نوشته شده است.
همگی این ۲۴ نفر از سوی شعبه دوم دادگاه انقلاب گرگان در بهمن ماه امسال با سه اتهام یکسان بین شش تا ۱۱ سال حبس محکوم شده اند. این ۲۴ شهروند در سه شهر گرگان، گنبد و مینودشت در استان گلستان در سه تاریخ متفاوت توسط ماموران اداره اطلاعات استان گلستان بازداشت شدند. گروه اول در مهرماه ۱۳۹۱ و بقیه در بهمن ماه و اسفند ماه ۱۳۹۱ بازداشت شدند. همگی آنها بین ۱۱ تا ۴۵ روز در بازداشت بوده اند و پس از آن با قرار وثیقه آزاد شدند. شهنام جذبانی و نوید معلم از همه بیشتر به مدت ۴۵ روز در بازداشت بودند.
سیمین فهندژ، سخنگوی جامعه جهانی بهایی در مقر سازمان ملل متحد در ژنو در بهمن ماه ۱۳۹۴ گفته بود آنها به سه اتهام “تبلیغ به نفع بهاییت و علیه نظام جمهوری اسلامی از طریق عضویت در تشکیلات غیرقانونی و مشارکت در اجرای طرح روحی در سطح استان گلستان” و “همکاری با دول متخاصم از طریق کمک و فعالیت موثر در پیشبرد اهداف فرقه گرایانه و ضد اسلامی و ضد شیعی دولت های مستکبر و متخاصم“ دستگیر و محاکمه شده اند.
۱۲ نفر بهایی که در نوبت اول (مهرماه ۱۳۹۱) در استان گلستان بازداشت شدند در نامه شش صفحه ایی خطاب به رییس کل دادگستری استان گیلان در تاریخ نهم آذر ماه ۱۳۹۱ شرح شکنجه های خود را نوشته و خواستار رسیدگی به این وضعیت شدند. در بخشی از این نامه آمده است: «آیا این شرط آزادگی است یا دینداری که در روز نخست بازجویی یک حلقه به دست بندی بسیار تنگ را به مچ دست آقای بهنام حسنی بستند و حلقه ی دیگرش را به میله ای بالای سرش متصل نمودند و ایشان روی سطحی شیبدار به گونه ای قرار دادند که فقط نوک پای ایشان به زمین برسد و شرایط برای ایشان بگونه ای شود که از شدت درد مچ دست ناله و فغان و فریادش به آسمان بلند گردد و بعد ایشان را با همان دستبند به داخل ساختمان کشیده و مورد ضرب و شتم قرار دهند؟ لگد به ساق پا و زانوی وی می زدند. لای انگشتانش خودکار گذاشته بودند، گاه پس گردنش و گاه در دهان ایشان می زدند و.. در ادامه وی را چندین ساعت زیر باران در شبی سرد نگه داشتند.»
در ادامه این نامه آمده است: «سرانجام نیز ایشان را مجبور کردند که به آقای فرهمند ثنایی بگوید که بازجو گفته است که اگر آنچه می خواهد نگویی تو نیز به سرنوشت من دچار خواهی شد و مورد ضرب و شتم قرار خواهی گرفت.»
در بخش دیگری به شکنجه هایی ک یکی از متهمان زن متحمل شده آمده است: «خانم هنا عقیقیان را مجبور کنند که به زیر میز که نیمی از تن ایشان بیشتر در آن نمی گنجید بروند و بعد با لگد به پهلو و سایر بخش های بدن ایشان بزنند و مجبورشان کنند که به سوالات پاسخ گویند. آیا چنین اعترافاتی که در چنین فضای رعب و وحشت و با شکنجه همراه است دارای اعتبار و سندیت می باشد؟»
در ادامه نوشته شده است: «به خانم هنا عقیقیان اظهار شود که اگر به سوال های ما آنگونه که می گوییم پاسخ نگویی تو را به دست افرادی می سپاریم که روش های دیگری برای بازجویی دارند و چون به سوالات آنگونه که میل بازجوی پرونده بود جواب ندادند، بازجو برگه بازجویی را پاره کرد، مچاله نمود و به زور در دهان ایشان قرار داد!»
در انتهای این نامه آمده است: «اگر تمام اتهاماتی که ماموران اطلاعات که خود را ضابطین قضایی معرفی می نمایند، درست بود! اگر خدای ناکرده ما تبلیغی علیه کشورمان می کردیم، اگر اقدامی علیه امنیت ملی می نمودیم و .. اگر تمام این اتهامات در یک دادگاه صالح اثبات می شد، باز هم مامورین محترم اطلاعات هیچگاه اجازه نداشتند که با ما چنین کنند!»
یک منبع آگاه درباره این پرونده با اظهار اینکه پس از سه سال از ارسال نامه هنوز کسی پاسخگوی شکنجه ها و بدرفتاری ها نبوده است، گفت: «بازجویان اگر جواب مورد نظر خود را نمی گرفتند کتک می زدند. کسانیکه در نوبت های دوم و سوم دستگیر شدند با شکنجه های شبیه گروه اول مواجه نبودند. آزارها به این شکل بود که اگر بازجو از جواب ها خوشش نمی آمده آنها را به سلول انفرادی منتقل می کرده که خود حضور در انفرادی یک شکنجه است. سلول را سرد می کرده اند که تمام بدن شان از سرما به درد می آمده و وقتی اعتراض می کردند به آنها گفته می شده چون همکاری نکرده اند باید الان با سرما کنار بیایند. چراغ سلول شان ۲۴ ساعت روشن بوده و رادیویی پخش می شده بعد یکهو رادیو خاموش می شده و سکوت مرگباری برای چند ساعت حاکم می شده یا اصلا چند روز سراغشان را هم نمی گرفتند و فقط در سلول برای دادن غذا باز می شده است.»
این منبع در ادامه گفت: «همه آنها متهم به روابط نامشروع شده اند. مثلا بازجویانشان به آنها می گفته اند از همسر یا دخترانشان برای جذب مردها استفاده می کنند. یکی از بازجویان حتی به یکی از بهاییان گفته است “می خواهم جرت بدهم، حیف که دستم بسته است.” یا در بازجویی از یکی از خانم ها، بازجو بیش از حد به او نزدیک می شده، با پا او را فشار می داده به کنج دیوار و پس از نزدیک شدن بیش از اندازه به او تهدیدهای زبانی می کرده است.»
این منبع درباره مستندات اتهامات آنها، گفت: «در اکثر موارد بازداشت ها بدون توضیح بود و چند روز پس از بازداشت توسط بازجویان خود تفهیم اتهام می شدند. بازجویان اغلب چند دلیل برای اتهامات ذکر شده داشتند، اول اینکه می گفتند آنها معتقدند که حضرت محمد آخرین پیامبر است اما متهمان می گویند یک شخص دیگر پس از محمد آمده پس با اسلام مخالف هستند و قصد براندازی جمهوری اسلامی را دارند. می گفتند چون دین رسمی ایران اسلام است بنابراین ما با داشتن دین بهاییت قصد براندازی جمهوری اسلامی را داریم. می گفتند اساس نظام جمهوری اسلامی ولایت فقیه ست و ولایت فقیه نایب امام زمان است اما چون ما به این مساله معتقد نیستیم پس باز هم مخالف جمهوری اسلامی به شمار می آییم. دلیل دیگر اینکه می گفتند دول متخاصم که منظورشان اسراییل، آمریکا و انگلیس بود چون مخالف جمهوری اسلامی و موافق با ما هستند پس ما با آنها در جهت براندازی نظام در ارتباط هستیم.»
این منبع ادامه داد: «در طول بازجویی ها بارها می گفتند آمریکا حامی شماست چون رسانه های آمریکایی از شما حمایت می کند. حتی به یکی از بهاییان گفته شده که چون شما بیشتر تاجر هستید در معامله هایتان قصد جذب مسلمان ها را دارید. از آنها می خواستند بگویند مسول تشکیلات بهاییان کیست و شبکه شان را برای آنها ترسیم کنند.»
این منبع آگاه در توضیح بیشتر گفت: «یکی از بهایی ها وقتی از بازجویش پرسیده بر اساس چه مدارکی او را متهم می کند، بازجویش گفته یکی از مصادیق اتهام او شرکت در طرح روحی بوده اما این طرح روحی اصلا چیز مخفی نیست و بهاییان در تمام جهان این کار را انجام می دهند. جمهوری اسلامی هم به خوبی با این طرح آشنا است. وقتی بهایی به چیزی معتقد باشد از اعتقادش صحبت می کند و آن را با بقیه در میان می گذارد. این حق هر انسانی است. این بازجو استدلالش این بوده که اگر یک مسلمان این کار را بکند ثواب است اما اگر این کار را بهایی انجام بدهید تبلیغ علیه نظام است.»
این منبع با اظهار اینکه دادگاهی که آنها را مجموعا به ۱۹۳ سال حبس محکوم کرده، فرمایشی بوده است گفت:«این ۲۴ نفر اگرچه در یک پرونده با هم مشترک هستند و اتهام همه آنها یکسان است اما در هشت نوبت دادگاه داشتند و حکم هایی که دریافت کرده اند متفاوت است. به نظر ما اینجا چیزی بیش از دادگاه نقش داشته است، حکم ها از قبل مشخص بوده و دادگاه فقط به شکل فرمایشی برگزار شده است.»
از این ۲۴ شهروند بهایی، دو نفر به نام های شهنام جذبانی و شیدا قدوسی هر کدام به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شده اند و ۱۳ نفر از آنها به نام های فرح تبیانیان، پونه ثنایی، مونا امری حصاری، بهنام حسنی، پریسا شهیدی، مژده ظهوری، پریوش شجاعی، تینا موهبتی، هنا عقیقیان، شهره صمیمی، بیتا هدایتی، وثاق سنایی و هنا کوشک باغی هر کدام به ۹ سال حبس تعزیری محکوم شدند.
همچنین ۹ نفر از آنها به نام های روفیا پاکزادان، سودابه مهدی نژاد، میترا نوری، شیوا روحانی، هوشمند دهقان، مریم دهقان، نازی تحقیقی، کاملیا بیدلی و نوید معلم هر کدام به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده اند.
سخنگوی جامعه جهانی بهایی در بهمن ماه ۱۳۹۴ با انتقاد از افزایش فشار بر روی جامعه بهاییان در دولت حسن روحانی به گفت: «در حال حاضر ما بیش از ۸۰ نفر بهایی در زندان های ایران داریم. متاسفانه از زمان تشکیل دولت آقای روحانی تاکنون یعنی طی دو سال بسیاری از بهاییان دستگیر شدند، گورستان های زیادی از بهاییان تخریب شد و جوانان بهایی که حتی با رتبه بالا در کنکور قبول شدند به دلیل بهایی بودنشان نتوانستند تحصیل کنند. حالا هم به ۲۴ نفر شهروند بهایی چنین حکم های طولانی داده اند.»
سیمین فهندژ ادامه داد: «این سوال برایم پیش می آید که اینجا بهاییان مجرم هستند یا مسوولانی که فقط بهاییان را به دلیل مذهب شان روانه زندان می کنند.»