«پیشنهاد میدم بدی من لباتو بدوزم چون تجربهاش رو دارم. چنان لباتو میدوزم که نه دردشو حس کنی و نه خون بیاد ازش.» این جمله را همبندی یک زندانی سیاسی که به فکر اعتصاب غذا افتاده، خطاب به هم اتاقی دیگرش میگوید. در آن اتاق ۹ نفره، آنها برای توسل به اعتصاب غذا، عقاید و نظرات متفاوتی دارند.
«ر. م» که از ساکنان همان اتاق است، میگوید برای تحقق خواستهاش هرگز به فکر توسل به اعتصاب غذا نمیافتد: «این روش مبارزه به دلیل تکرار و فراوانی آن از یک سو و بیتوجهی مطلق مسوولان زندان از سوی دیگر، توجه چندانی از سوی افکار عمومی به خودش جلب نمیکند. در نهایت یا زندانی اعتصاب غذایش را میشکند و تسلیم خواسته مسوولان زندان میشود یا اینکه آن قدر ادامه میدهد که به مرگ یا بیماریهای کشنده، خطرناک و دایمی مبتلا شود؛ بیماریهایی که کلیه و کبد و قلبت را درگیر کرده و تا دم مرگ دست از سرت برنمی دارند.»
اما اعتصاب غذا یا امتناع داوطلبانه از خوردن و آشامیدن برای دست یابی به یک خواسته فردی یا اجتماعی هنوز هم روش بسیار مرسوم و محبوبی مابین زندانیان سیاسی و عقیدتی است زیرا آنها این روش را موثرترین راه برای رساندن صدای اعتراض خود به بیرون از زندان میدانند.
از «محسن»، زندانی سیاسی دیگری که ساکن زندان «رجایی شهر» است، میپرسیم اعتصاب غذا معمولا به نتیجه مطلوبی ختم میشود؟
با تاکید میگوید اساسا برای مسوولان زندان هیچ اهمیتی ندارد درد تو به عنوان یک زندانی سیاسی چیست: «دست به اعتصاب غذا زدن واقعا از خودگذشتگی زیادی میخواهد. یک زندانی عملا در زندان به جز جانش، هیچ چیز گران بهایی ندارد و این بسیار دشوار است که جانت را بگیری کف دستت و خطاب به کسی که ظلم میکند، پیام بدهی که با جانم تو را به زانو در میآورم.»
مسوولان زندان اعتصاب غذا را یک حرکت غیرقانونی قلمداد میکنند: «اعتصاب غذا در زندان یک قانون شکنی آشکار محسوب میشود که مستوجب مجازات است؛ یعنی اگر شما تایید کنید در اعتصاب غذا هستید، به یک یا چند مجازات پیش بینی شده در آیین نامه سازمان زندانها محکوم خواهید شد که ۲۰ روز حبس انفرادی، محرومیت از ملاقات با خانواده و محرومیت از عفو و بخشودگی میتواند بخشی از این مجازاتها باشد.»
«سجاد» اما از آن دسته از زندانیانی است که معتقد است گاهی راهی به جز اعتصاب غذا برای زندانی وجود ندارد: «مگر «هدی صابر» و «اکبر محمدی» نبودند. کسی که اعتصاب میکند، همه راههای مسالمت آمیز را امتحان کرده و راه به جایی نبرده است. شما نمیتوانید رنج بلاتکلیفیهای بلند مدت را پشت این چهاردیواری حس کنید. یک زندانی وقتی دست به اعتصاب غذا میزند که خواستهای به حق در مورد یکی از حقوق اولیه و اساسی خود داشته یا نسبت به ضایع شدن حقش معترض باشد و برای پی گیری این حقوق همه جور مسیری را رفته و به نتیجه نرسیده باشد. آن وقت است که راهی به جز گذشتن از جان خود در این چهار دیواری نمییابد. در واقع، آن قدر جانش را به لبش رساندهاند که حاضر است به نوعی خودکشی اعتراضی دست بزند و خودش را در مسیر مرگ قرار بدهد تا از آن شرایط سخت فعلی رها شود. یکی از این خواستهها، پایان بلاتکلیفیهای بلند مدت و همین طور، پایان فشارها است.»
«زهرا» از زندانیانی است که به علت تخلف در حوزه سایبری، در زندان به سر میبرد. او ارزشمندترین شکل اعتصاب غذا را اعتصاب غذای آن زندانی میداند که نه برای تحقق یک خواسته شخصی بلکه برای بهبود وضعیت زندانی دیگری دست به این اقدام میزند: «اعتصاب کنندگانی را داشتهایم که محکم پای اعتقادات خودشان ایستادند و تا تحقق خواستهشان به هیچ قیمتی کوتاه نیامدند. اما در مقابل، کسانی هم بودهاند که این شکل اعتراض را لوث کردهاند. همین جا یک زندانی زن داریم که ماجرای اعتصاب غذاهای مکرر و هفتگیاش مایه تفریح همبندیان شده است. مابین زندانیان آقا هم افراد زیادی هستند که دم به دقیقه خبر اعتصابشان به گوش ما میرسد و یکی دو روز بعد هم میشنویم که با وعده دروغین زندانبانها، اعتصابشان را شکستهاند. البته هدف زندانبان، شکستن اعتصاب غذای زندانی است، آن هم به هر روش و حقهای که ممکن باشد. آنها به زعم خودشان، میخواهند از شیوع بیقانونی در زندان جلوگیری کرده باشند و هم زندانی سیاسی را بیاعتبار کنند. البته عده محدودی هم هستند که در خفا غذا میخورند و اعتصابات را بیاعتبار میکنند.»
«شایان» از جوانانی است که اعتصاب غذای هدی صابر در بند ۳۵۰ «اوین» را که در نهایت منجر به مرگ او شد، به چشم خودش دیده است: «اعتصاب مرحوم صابر، یک اعتراض واقعی بود. به سه روز نکشید که قوای جسمانی او تحلیل رفت اما به هیچ وجه حاضر به مصالحه نبود. ما میدانستیم وضعیت خطرناکی دارد، برای همین هم به چند روز نکشید که آن مصیبت پیش آمد و عدم رسیدگی پزشکی که یکی از مصیبتهای زندان در دوران اعتصاب غذا است، دامن آن مرد بزرگ را گرفت.»
او به شکل متفاوت دیگری از اعتصاب غذا اشاره میکند؛ شیوهای که نشان از هم بستگی و هم دلی زندانیان یک بند دارد: «همه زندانیان بند با هم متحد و هم صدا میشوند و غذای زندان را تحویل نمیگیرند و ظرفهای غذا را برمی گردانند. حتی افراد مریض بند هم از پذیرفتن غذا امتناع میکنند و به این شکل، اعتراض خود را نسبت به تضییع حقوق یکی از زندانیها و یا مجموعه بندشان بیان میکنند. در این وضعیت، تحویل نگرفتن غذا از دست توزیع کننده به معنی اعلام اعتصاب غذا است چرا که در شرایط عادی، همه زندانیها سه وعده غذای روزانه را تحویل میگیرند حتی اگر این غذا غیرقابل خوردن بوده و با طبع زندانی نسازد.»
شایان انواع اعتصاب غذا در زندان را تشریح میکند: «وقتی یک زندانی اعتصاب غذایتر میکند، یک بطری آب و قند و یک بطری آب و نمک را برای تنظیم فشار خونش درست میکند و هر روز محتویات این دو بطری را سر میکشد. چون اگر قند و نمک به بدن نرسند، بدن قادر به تنظیم فشار خون نخواهد بود، سریع تحلیل میرود و فرد اعتصاب کننده دچار سرگیجه، بیهوشی و افت فشار شدید میشود. اما نوع دوم اعتصاب غذا را اعتصاب غذای خشک مینامند که زندانی از خوردن هرگونه مواد خوراکی و حتی مایعات خودداری میکند. این نوع اعتصاب غذا خطرناکترین و کم مدتترین اعتصاب است چون ظرف سه تا ۱۰ روز بدن با فقدان غذا و آب، به سرعت به مرگ از درون دست میزند و در واقع، بدن با خودش تغذیه میکند تا منجر به سکته یا مرگ شود. البته معمولا کمتر زندانی این نوع اعتصاب را انتخاب میکند.»
او به آماری اشاره میکند که سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور در مجله اختصاصی این سازمان در مورد اعتصاب کنندگان منتشر کرده است: «خودشان میگویند ۹۹ درصد اعتصابها بینتیجهاند و زندانی به هدف و خواستهاش دست پیدا نمیکند. آنها نمیگویند اگر حقوق اولیه یک زندانی، یعنی همان حقوقی که قانون خودشان تصریح کرده را به او بدهند، اصلا چه نیازی به اعتصاب کردن است.»