فریبا کمالآبادی از اعضای “جمع یاران ایران” (مدیران جامعه بهایی) دو بار در سال ۸۴ دستگیر شد و بار سوم از سال ۸۷ دستگیر و به ۲۰ سال حبس محکوم گردید. این شهروند بهایی با تقلیل حکم به ۱۰ سال، نهمین سال حبس خود را در بند زنان زندان اوین میگذراند. گزارش پیشرو به شرح وضعیت خانم کمالآبادی و رنجهای وی از جوانی تاکنون پرداخته است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از فعالان حقوق بشر، فریبا کمالآبادی در سال ۱۳۴۱ در شهر تهران در یک خانواده بهایی متولد شد. دوران کودکی، نوجوانی و ابتدای جوانی را در شهرهای زیراب، قائمشهر و ساری در استان مازندران گذرانید.
در سال ۱۳۵۹ دوره دبیرستان را به پایان رسانید اما با وقوع انقلاب فرهنگی به دانشگاه راه نیافت، از همان سال تاکنون هزاران جوان ایرانی بهایی از تحصیل در دانشگاه های کشورشان محروم شدند.
پدرش دکتر ولی کمالآبادی در سال ۶۰ همانند هزاران ایرانی بهایی دیگر پس از ۳۰ سال خدمت صادقانه از کار اخراج شد و در سال ۶۳ مانند صدها بهایی دیگر زندانی و مورد شکنجه قرار گرفت.
خانم کمالآبادی در سال ۶۱ ازدواج کرد و در تهران سکنی گزید و سال بعد با خانواده به مازندران برگشت و در شهرهای بابل، بابلسر و قائمشهر زندگی کرد.
ثمره ازدواج این شهروند بهایی ۳ فرزند بود. در سال ۶۲ به دستور دادستان کل وقت، آقای دری نجف آبادی، کلیه تشکیلات بهایی در ایران رسما تعطیل شد. در حالی که قبل از آن ۳ دوره از اعضای محفل ملی ایران (مدیران ملی جامعه بهایی) یا مفقود الاثر گشته بودند و یا به قتل رسیده بودند. این دستگیریها و قتلها شامل بسیاری از اعضای محافل شهرستانها (مدیران محلی) نیز شده بود. ازجمله دستگیری پدر فریبا اسدی به دلیل عضویت وی در محفل روحانی ساری بود.
به همت گروه ۳ نفره موسوم به “یاران ایران” که با توافق مسئولان حکومتی برای انجام امور بهائیان ایران تشکیل شده بود، موسسه عالی مطالعاتی به صورت مکاتباتی در سال ۶۶ راه اندازی شد تا امکان تحصیلات عالی برای جوانان بهایی محروم از تحصیل را فراهم نماید.
خانم کمالآبادی در سال ۶۷ با وجود دو کودک خردسال وارد این موسسه شد و در سال ۷۱ با ارائه پایان نامهای تحت عنوان “امر بهایی و حکمت متعالیه با تاکید بر اصالت وجود و حرکت جوهری” دوره لیسانس را در رشته مطالعات بهایی به پایان رسانید. وی همزمان با تحصیل به تدریس دروس ادبیات، فلسفه و صرفونحو عربی به جوانان دیگر مشغول بود.
در سال ۷۴ پس از تاسیس دوره فوق لیسانس در رشته روانشناسی تربیتی وارد این دوره گردید و با ارائه پایان نامهای تحت عنوان “سیر روح از سائق تا عقل نظری” در سال ۷۷ به اخذ درجه کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی تربیتی نائل شد و پس از آن در همین مؤسسه به تدریس دروس “اصول آموزش و پرورش”، “روان شناسی رشد”، ” برنامه ریزی آموزشی”، ” مدیریت آموزشی”، ” روان شناسی یادگیری” و ” آموزش تفکر منطقی” پرداخت.
سه فرزند این شهروند بهایی همانند مادرشان از تحصیل در دانشگاههای ایران محروم شدند. فرزند اولش پس از اتمام دوره لیسانس در موسسه علمی آزاد، در انگلستان دکترای علوم سیاسی گرفت. فرزند دومش نیز پس از اتمام دوره لیسانس در موسسه علمی آزاد، در انگلستان فوق لیسانس روان شناسی بالینی گرفت و فرزند سومش که هنگام دستگیری خانم کمالآبادی در سال ۸۷، تنها ۱۳ سال داشت و اکنون دانشجوی مهندسی عمران در موسسه علمی آزاد است.
فریبا کمالآبادی به همراه خانواده در سال ۱۳۸۰ در تهران ساکن شد. از همان سال تا سال ۸۴ در موسسه ملی تربیت و موسسه آموزشی که عهده دار امور تربیتی کودکان و جوانان بهایی در ایران بود، عضو شد و در سال ۸۵ به عضویت جمع “یاران ایران (مدیران جامعه بهایی)” در آمد. او دو بار در سال ۸۴ دستگیر شد.
کمالآبادی برای بار سوم در سال ۸۷ دستگیر شد. این زندانی بهائی پس از تحمل بیش از ۱۱۴ روز سلول انفرادی و ۲۷ ماه نگه داشته شدن در وضعیت بازداشت موقت به تحمل ۲۰ سال حبس تعزیری محکوم شده بود. این حکم در مرحله تجدید نظر تحت عنوان اتهامی “راه اندازی و گسترش تشکیلات غیرقانونی جامعه بهایی و اجتماع و تبانی” به ۱۰ سال حبس تعزیری کاهش یافت.
خانم کمال آبادی پس از تحمل ۸ سال از ایام محکومیت خود برای نخستین بار در اردیبهشتماه سال جاری امکان استفاده از مرخصی را یافت که حاشیه ها و جنجالهایی در پی ملاقات خانم فائزه هاشمی با او حاصل شد.
او که در بند زنان زندان اوین نگهداری میشود، در زندان نیز به تدریس مشغول است و رشته های روان شناسی، جامعه شناسی و فلسفه و تاریخ را برای زندانیان علاقمند تدریس مینماید.
Pingback: نگاهی به زندگی فریبا کمال آبادی؛ رنج یک شهروند بهایی – حقوق بشر