همزمان با روز جهانی معلولین، معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی گفت که ۳۰۰ هزار معلول بیکار در کشور وجود دارد. او همچنین در خصوص بودجهای که برای ساماندهی به نیازهای معلولین و نیز تهیه تجهیزاتی که مورد نیاز آنهاست گفت که «متاسفانه بودجهای که به ما پرداخت میکنند با نیازهای ما فاصله زیادی دارد. بودجه ما در سال گذشته ۳۲ میلیارد و در سال جاری ۴۰ میلیارد بوده است اما نیاز واقعی ما ۱۵۰ میلیارد تومان است که باید در این امر توجه ویژهای به سازمان بهزیستی شود.»
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از کمپین بین المللی حقوق بشر، تصریح میکند که درباره افراد دارای معلولیت، آمار و اطلاعات دقیقی از تعداد وشرایط زندگی آنها درایران وجود ندارد که این موضوع عملا برنامه ریزی برای این گروه از شهروندان را غیر ممکن می کند و به مشکلات آنها استمرار میبخشد به گونهای که بخش عمدهای از آنان برای برخورداری از حقوق اولیه انسانی با مجموعهای از مشکلات و موانع دست به گریبان هستند.
علاوه بر سرمایهگذاری و بودجه بسیاراندک، کمبود اطلاعات و آمار، بیتوجهی رسانههای رسمیکشور به طرح مسائل این حوزه، عملا فرهنگسازی ناچیزی در خصوص حضور این افراد در جامعه وجود دارد به نحوی که بسیاری از افراد دارای معلولیت، اصلیترین چالش زندگی خود را نگاه نادرست ترحمآمیز و بیاعتمادی مسوولان و مردم میدانند. یکی از آنها در این باره به کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران گفت: «بسیاری از مسوولان تصور میکنند که اگر برای ما حقوقی در نظر میگیرند یا مثلا ما را استخدام میکنند، برای این است که کار خیری انجام میدهند و ما را تکریم میکنند. خیلی از مردم هم فکر میکنند که زندگی ما فقط با درد و رنج همراه است و ما انسانهای بیچارهای هستیم که برای کوچکترین کارهای روزمره نیاز به کمک و ترحم دیگران داریم. در حالی که افراد دارای معلولیت، اگر در جامعه بدون مانع زندگی کنند و اگر تواناییها و استعدادهای آنها به درستی شناسایی و تقویت شوند میتوانند به عناصری سازنده و مفید در جامعه تبدیل شوند و زندگی مستقل و شادی داشته باشند.»
هرچند قانون جامع حمایت از حقوق معلولان در سال ۱۳۸۳ در مجلس به تصویب رسیده و گرچه دولت ایران کنوانسیون سازمان ملل در مورد حقوق افراد دارای معلولیت را تصویب و به اجرای مفاد آن متعهد شدهاست، اما میان آنچه افراد دارای معلولیت در ایران تجربه میکنند و استانداردهای پیشبینی شده در مواد این قوانین و مقررات فاصله عمیقی وجود دارد. به گفته فعالان این عرصه، اشتغال، عدم پوشش مناسب بیمه، عدم مناسبسازی محیطها، معابر و سایتهای اینترنتی عمومی و نیز فقدان نگاه حقمحور به ویژه نسبت به افراد دارای معلولیت ذهنی و روانی از اصلیترین مشکلات پیشروی این گروه در ایران است.
در این میان، افراد دارای معلولیت ذهنی، اتیسم و افراد دارای معلولیت روانی بیش از سایرین به حاشیه رانده شده و صدای آنها، حتی در روزهایی مانند روز جهانی معلولان هم به ندرت به گوش میرسد. این افراد با موانع بسیار جدی در دریافت آموزش، حمایت اجتماعی و برخورد عمومی روبرو هستند. یکی از فعالان حقوق افراد معلول در این مورد به کمپین گفت: “«در سالهای اخیر نگاه عمومی نسبت به توانمدیهای نابینایان و افراد دارای معلولیت جسمی حرکتی و حتی ناشنوایان بهبود قابل توجهی پیدا کرده و از نظر مناسب سازی برای این گروهها هم شاهد تحولات و حرکتهایی هستیم. اما میتوانم بگویم وضعیت معلولان ذهنی و روانی تغییر چندانی نداشته است. مردم با نگاه طعنه و تمسخر به آنها نگاه می کنند، خانوادهها سعی میکنند تا حد امکان این فرزندان خود را در انظار عمومی نشان ندهند و حتی مواردی هم بوده که این افراد مورد سو استفاده و خشونت فیزیکی و جنسی قرار میگیرند. اما این گروه آنقدر به حاشیه رانده شده و بیصدا هستند که حتی اطلاعات چندانی در مورد این قبیل سو استفادهها منتشر نمیشود.»
این در حالی است که مطابق کنوانسیون بینالمللی حقوق افراد دارای معلولیت، این افراد هم باید از امکان تصمیمگیری در مورد زندگی شخصی خود برخوردار باشند و در مواردی که فرد دارای معلولیت ذهنی و روانی است، به جای سلب کامل حق تصمیمگیری و اراده از او، به وی کمک شود که تا خواست و اراده خود را بیان نماید.
به گفته این فعال حقوق افراد معلول، اگر به معلولیت به عنوان تفاوت و تنوع بشری نگاه کنیم و نه مصیبت یا بیماری و رنج، شاید بسیاری از مسائل بغرنجی که افراد دارای معلولیت امروز با آنها درگیر هستند تا حد زیادی حل شود: «نکته مهم این است که در این مورد، نه فقط دولت و حکومت، بلکه تکتک افراد جامعه مسوولیت دارند. هر کسی در هر مقام و موقعیتی هست میتواند و باید از خود بپرسد که «من برای حذف موانع بر سر راه زندگی افراد معلول چه میتوانم بکنم.» و نهایتا این که معلولیت، میان افراد تفاوتی قائل نیست و با یک اتفاق و در عرض چند ثانیه، آنچه امروز به ما ارتباطی ندارد ممکن است به مساله زندگی خود یا یکی از نزدیکانمان تبدیل شود.»