«مریم» ۱۰ ساله است و هر روز دست فروشی میکند. از اطراف تهران به همراه برادران و مادرش به مسیرهای پر رفت و آمد میرود تا همانطور که خودش میگوید، از راه دست فروشی بتواند به تامین معیشت خانوادهاش کمک کند؛ دختری که وقتی اسم مدرسه را میبرد، صدایش ذوقزده میشود. اما انگار ادامه تحصیل و بازگشت به مدرسه برای او به یک آرزو تبدیل شده است: ««دوست دارم به مدرسه برم. دو سال هم رفتم اما فکر نکنم دیگه بشه چون باید کار کنم تا بتونم خرج عروسی برادرم رو دربیارم. دلم میخواد وقتی بزرگ شدم، معلم بشم. اما شناسنامه ندارم و خانوادم نتونستن من رو در مدرسه ثبتنام کنن. هر روز هم با داداشهام می ریم سر کار. فال و گل میفروشیم که داداش بزرگم زودتر بتونه عروسی کنه. تازه منم بخوام عروس بشم، بازم باید کار کنم. اصلا وقت هم نمی شه بریم مدرسه.»
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل ایران وایر، به تازگی «علی باقرزاده»، رییس سازمان نهضت سوادآموزی اعلام کرده بیسوادی در زنان ایران شایعتر از مردان است و در سال ۱۳۹۵ از ۴۸۰ هزار نفری که در این سازمان ثبتنامه کردهاند، ۳۶۰ هزار نفر، یعنی تقریبا ۷۷ درصد آنها زن هستند.
هم چنین طبق «اطلس وضع زنان کشور» که معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری ایران منتشر کرده، وضعیت بیسوادی میان زنان و دختران، به ویژه در ۴۰ شهر ایران نگران کننده است.
شهرهای جنوبی ایران در صدر فهرست بیسوادی دختران هستند و سیستان و بلوچستان با ۱۱ شهر رتبه نخست را دارد. خوزستان، آذربایجان غربی و شرقی در ردههای بعدی هستند. خوزستان از جمله پنج استانی است که با ۹۰ هزار کودک بازمانده از تحصیل که قبل از ۱۸ سالگی تحصیل را کنار گذاشتهاند، بیش ترین فراوانی بازماندگی از تحصیل را دارد به طوری که ترک تحصیل دختران در غرب این استان و شهرهای مرزی ایران و عراق هشدار دهنده عنوان شده است.
فقر، ازدواجهای زودهنگام، مسایل عقیدتی، نبود مدرسه، فاصله زیاد مدرسه تا خانه، مشارکت کودکان در اقتصاد خانوده، مهاجرتهای فصلی و نداشتن شناسنامه و مشکلات فرهنگی عمدهترین دلایل ترک تحصیل یا بازماندن دختران از سوادآموزی است.
تنها در سال ۱۳۹۴، ۳۷هزار و ۱۱۷ دختر کم تر از ۱۵ سال با مردان در سنین مختلف ازدواج کردهاند و یک هزار و ۲۴۹ دختر در همین سن از شوهران خود جدا شدهاند. ازدواج زودهنگام دختران از جمله معضلات جهانی است و طبق گزارش «بنیاد جانی نجات کودکان»، هر هفت ثانیه یک دختر زیر ۱۵ سال در دنیا ازدواج میکند؛ یعنی هر سال ۴.۵ میلیون کودک. البته بسیاری از ازدواجهای کودکان نیز ثبت نمیشوند یا در فرآیندی غیرقانونی اتفاق می افتند؛ مثل دخترانی که وجهالمعامله قرار میگیرند یا فروخته میشوند.
اختلاط جنسیتی هم یک مشکل مهم دیگر است. یک دهیار روستایی در استان خوزستان به سایت «صدای بامداد» گفته است ۵۰ درصد پسرها و تقریبا همه دختران از کلاس پنجم ابتدایی به بعد در آن روستا ترک تحصیل میکنند زیرا مدرسه راهنمایی ندارد و مدارس روستاهای اطراف نیز مختلط هستند: «این جا روستا است؛ بد میدانند دختر کنار پسر درس بخواند.»
همان اتفاقی که برای کودکان سراوان در استان سیستان و بلوچستان افتاده است. به گفته «هدایت الله میر مرادزهی»، نماینده مردم سراوان در مجلس شورای اسلامی، علت اصلی ترک تحصیل دختران در آن منطقه همین کمبود مدرسه است. در نمونهای دیگر، شهر هویزه در استان خوزستان اصلا دبیرستان ندارد و در ۴۰ روستای این منطقه نیز مدرسه دخترانهای نیست.
نکته قابل توجه این که بخش عمده کودکان بازمانده از تحصیل در مناطق روستایی، مرزی و دو زبانه زندگی میکنند. مساله دو زبانه بودن کودک از جمله مهمترین عوامل ترک تحصیل بسیاری از آنها است. نبود امکان تحصیل به زبان مادری، به ویژه در مناطق محرومتر باعث میشود آنها هنگام ورود به مدرسه با دنیایی مواجه شوند که هیچ آشنایی با آن ندارند؛ اعتماد به نفسشان را از دست میدهند، از دیگر شاگردان که حداقلی از زبان فارسی را میدانند، عقب می افتند و در نهایت تحصیل را کنار می گذارند.
«شاهد علوی»، روزنامهنگار و پژوهشگر این حوزه در اینباره به «ایرانوایر» توضیح میدهد: «ارزیابی دلایل و زمینههای نرخ بالای ترک تحصیل دانشآموزان به ویژه پس از پایان دوره ابتدایی یا در میانه دوره متوسطه اول در شمال غرب، جنوب غرب و جنوب شرق کشور بدون توجه به مساله زبان نظام آموزشی و تفاوت آن با زبان مادری کودکان در این مناطق ممکن نخواهد بود. کودک عرب، ترک، کرد و بلوچ با ورود به مدرسه، به اجبار و بدون هیچ پیشزمینه آموزشی باید به زبانی که متفاوت از زبان مادریش است، سواد بیاموزد. این کودکان ناچار هستند با کتابها و محتوای آموزشی که برای سوادآموزی طراحی شدهاند، زبان آموزی کنند که قاعدتا تجربهای دردناک و دشوار است.»
این روزنامهنگار که زمانی در مدارس ایران تدریس میکرده، توضیح میدهد که ضربه عاطفی ناشی از رویارویی اولیه با زبان متفاوت از زبان مادری برای آموزش حروف و علامتهای ناآشنا و با محتوای آموزشی نامتناسب با نیاز کودک، یعنی سوادآموزی به جای زبان آموزی اثرات نامطلوبی بر توان یادگیری و انگیزه کودک برای یادگیری میگذارد.
مهاجران هم یک گروه مهم دیگر در میان بی سوادان هستند. رییس نهضت سوادآموزی در آذر ماه ۱۳۹۵ خبر داده بود ۶۰ درصد اتباع خارجی ایران بیسواد هستند. مهمترین گروه از این مهاجران را افغانستانیها تشکیل میدهند که به دلیل مشکلات مدارک، کودکانشان نسل در نسل از تحصیل در ایران باز میمانند.
بالا بودن آمار بیسوادی، به ویژه برای دختران تنها به استانهای جنوبی یا مرزی اختصاص ندارد. در تهران، دختران بسیاری از تحصیل باز میمانند. برخی پژوهشها نشان میدهند دختران محله «هرندی» تهران به دلیل فقر و آسیبهای اجتماعی از حق تحصیل محروم میشوند. خانوادهها میگویند ممکن است دخترانشان از سوی کارتنخوابها و افراد معتاد آزار ببینند و برای همین از فرستادن آن ها به مدرسه خودداری میکنند.
یکی از دختران این محله چندی پیش به خبرگزاری «آنا» گفته بود: «یکی از این معتادان چند روز پیش دنبال یکی از دوستانم راه افتاده بود. بیچاره دوستم وقتی رسید مدرسه، تا چند ساعت حالش بد بود و از استرسی که به او وارد شده بود، گریه میکرد.»
زنی هم که در آن محله زندگی میکرد، در تایید صحبتهای آن دختر گفته بود: «در این محل ما جرات نداریم که صبح زود یا با تاریک شدن هوا از خانه خارج شویم. به همین خاطر صبحهای زود شوهرم دخترانم را به مدرسه میرساند. صبح که از خانه خارج میشویم، معتادان را میبینیم که با وضعیت نامناسب جلوی منزلمان خوابیدهاند. خانم جان! شما باشی، نمیترسی؟ موقعی که مدرسه تعطیل میشود، خودم به دنبالشان میآیم. جرات ندارم که به آنها اجازه دهم تنهایی به منزل برگردند.»
روزنامه «گاردین» در سال ۲۰۱۵ گزارش داده بود نزدیک به دو سوم بیسوادان بزرگسال جهان را زنان تشکیل میدهند. الگوی ایران هم این طوری است. بر اساس این گزارش،از ۷۸۱ میلیون نفر بیسواد بزرگسال بالای ۱۵ سال، ۴۹۶ میلیون نفر زن هستند. اگرچه نرخ سواد در جهان بهبود یافته اما طبق تحقیقات، افراد مسن که تحصیل را از دست دادهاند، در دوران جوانی از حمایتهای لازم برای داشتن آیندهای بهتر برخوردار نبودهاند. قصه زندگی مریم هم از همین جا شروع شده است.
آید قجر