جمعی از اساتید و طلاب حوزه علمیه قم و شاگردان آیت الله نکونام با انتشار نامه ای خطاب به برادران لاریجانی، بازداشت این استاد حوزه علمیه را با «ممانعت از فراگیر شدن مرجعیت ایشان» و نیز اثرگذاری وی در انتخابات خبرگان و معرفی «افراد واجد صلاحیت برای اعمال نظارت علمی و شرعی بر رهبری نظام» مرتبط دانستند و هشدار دادند که «کسانی در ظاهر اهل علم و کسوت روحانیت سعی دارند با قدسی سازی و بت تراشی از رهبری نظام، راه هرگونه انتقاد و سوال از عملکرد ایشان را ببندند.»
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، شاگردان آیت الله نکونام در این نامه با یادآوری اینکه این زندانی سیاسی ۱۶ سال شاگرد آیت الله میرزا هاشمی آملی (پدر لاریجانی ها) بوده و رؤسای دو قوه قضاییه و مقننه او را به خوبی می شناسند، به «نوع برخورد ظاهرمداران و قشری گرایان با علمای ربانی و اهل حقیقت» اشاره کرده و از لاریجانی ها پرسیده اند چرا با وجود علم به «سخیف بودن پرونده سازی ها و اتهامات واهی و ساختگی دربارۀ حضرت آیت الله العظمی نکونام» و «با وجود نامه نگاری و درخواست شاگردان ایشان از شما و ارسال تمام مدارک مبنی بر پرونده سازی، شاهد اقدامی عملی از سوی شما نیستیم؟»
آیت الله محمدرضا نکونام که از استادان نواندیش حوزه علمیه و دارای آثار متعدد مکتوب در حوزه های مختلف فقهی، سیاسی، اجتماعی و ادبی است، دی ماه سال گذشته بدون اعلام هیچ توضیحی از سوی دادگاه ویژه روحانیت بازداشت شد و پس از دو ماه بازداشت و در پی وخامت حالش از زندان به بیمارستان منتقل و سپس آزاد شد. اما چیزی نگذشت که انتشار مطلبی در روزنامه قانون، به بازداشت دوباره این چهره برجسته حوزوی انجامید؛ بازداشتی که تا امروز بی وقفه ادامه داشته است.
مسئولان قضایی پس از مدت ها فشار برای اعتراف گیری دروغ از برخی طلاب و خانواده ایشان علیه آیت الله نکونام، این استاد حوزه را به دو سال حبس محکوم کرد که با شکایت متقابل وی از آیت الله مکارم شیرازی، دادستان ویژه قم، دادیار دادسرای ویژه و مسوول حراست دادگاه ویژه روحانیت همزمان شد. در نتیجه دادسرا به این حکم اعتراض کرد که به تشدید حکم و افزایش مدت حبس به پنج سال منتهی شد.
اکنون طلاب و شاگردان آیت الله نکونام در نامه ای که برای روسای دو قوه مقننه و قضاییه نوشته اند، آورده اند که انگیزه اصلی حکومت از زندانی کردن وی، این نگرانی بوده که فعالیت او بر نتیجه انتخابات خبرگان اثرگذار باشد و نیز اینکه او اگر آزاد باشد، با قدسی سازی از رهبری و بستن راه نقد و سؤال از او مبارزه می کند.
متن این نامه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
رئیسان قوای مقننه و قضائیه و رئیس ستاد حقوق بشر قوۀ قضاییه؛ برادران محترم لاریجانی
سلام علیکم
رئیس کسی است که در رأس کاری قرار میگیرد و همانطور که مهم ترین عضو آن پیکره میباشد، خطرات بیشتری نیز وی را تهدید خواهد کرد. مسؤول هم کسی است که دربارۀ کارهایش مورد پرسش و واکاوی قرار میگیرد.
ریاست دو سوم قوای اساسی کشور ـ با چشم پوشی از تعاملات و روابط بوجود آمده و رسوخ در قوۀ سوم (قوۀ مجریه) ـ تنها با نظر به قانون اکثریت؛ یعنی ریاست بر کل سیستم. پس شما علاوه بر اشکالات و تهدیدات احتمالی قوای مقننه و قضائیه، بطور غیرمستقیم، رأس و نقطۀ هدف تمام سیستم حاکمیتی میباشید. بویژه آنکه، رئیس قوۀ قضایی، بواسطۀ انتصاب از سوی شخص اول مملکت، نمایندۀ وی و بازوی اعمال حاکمیت او میباشد و بدین سبب، علاوه بر ریاست یکی از قوای حاکمیت، بدنۀ رأس حکومت هم به شمار میرود و تمام آسیب هایی که شخص حاکم را تهدید میکند و تمام اشکالات احتمالی آن، با یک واسطه، به این تن و بدنه هم سرایت خواهد کرد.
مع الوصف، شما بخاطر شانزده سال تلمّذ حضرت آیت الله العظمی محمدرضا نکونام در محضر پدر گرامیتان؛ آیت الله العظمی میرزا هاشم آملی (رحمَه الله)، آشنایی دیرینه با ایشان دارید و به قول خودتان، با ایشان «خانه یکی» بوده اید. قهراً علاوه بر اشراف کامل به مراتب علمی و سوابق مبارزاتی معظم له، که در هردو بی نظیرند، در بُعد سلامت نفسانی ایشان نیز میتوانید سخن گفته و خاطره بازگو کنید. جنبۀ معنوی و شخصیت عرفانی ایشان نیز لامحاله برایتان روشن است؛ دست کم به قدری هست که با تکیه بر آن و به قطعیت و جزم، حنای لاطائلات و چرندیات عده ای، نزد شما رنگی نداشته باشد. برفرض هم که به دلیل طول زمان جدایی، کثرت مشغله و یا هر علت دیگری، نسبت به شخصیت بی نظیر عرفانی و معنوی ایشان غفلت داشته باشید، هوشمندی موروثی و حجم انبوه تجربیات تان در دنیای سیاست و حکومت و آگاهی از نوع برخورد ظاهرمداران و قشری گرایان با علمای ربانی و اهل حقیقت، شما را به سخیف بودن پرونده سازی ها و اتهامات واهی و ساختگی دربارۀ حضرت آیت الله العظمی نکونام، رهنمون میگردد.
با توجه به آنچه که گذشت، این سوال پدید می آید که، چرا با وجود نامه نگاری و درخواست شاگردان ایشان از شما و ارسال تمام مدارک مبنی بر پرونده سازی، شاهد اقدامی عملی از سوی شما نیستیم؟
رئیس مجلس شورای اسلامی! مگر به تصریح اصل ۷۶ قانون اساسی، مجلس حق تحقیق و تفحص در تمام امور کشور را ندارد! پس چرا از این حق اساسی خودتان استفاده نمیکنید و نسبت به امری که ممکن است سرنوشت حوزه ها و علوم انسانی را متحول سازد، تحقیق و تفحص نمیکنید؟ اگر بگویید که همراه ساختن عده ای از نمایندگان به منظور ارایۀ طرح تحقیق و تفحص از دادگاه ویژۀ روحانیت دربارۀ پروندۀ حضرت آیت الله العظمی نکونام، برایتان مقدرو نیست، کسی این سخن را از شما نمی پذیرد. مگر اینکه بگویید حوزۀ علمیه و امور مربوط به آن، در عِداد امور کشوری نیست یا اینکه نمیخواهید یا نمیتوانید از حق قانونی خودتان نسبت به دادگاه ویژۀ روحانیت، استفاده کنید!
رئیس قوۀ قضائیه! مگر به تصریح اصل ۱۵۶ قانون اساسی، قوه ای که شما در رأس آن قرار دارید، مستقل و مسؤول تحقق بخشیدن به عدالت نیست و مگر قرار نیست که پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی باشید! پس چرا علاوه بر اینکه از حق فردی استاد دوران طلبگی خودتان پشتیبانی نمیکنید و در حالیکه ایشان حتی از حق مراجعه به پزشک، حق ملاقات با اعضای خانواده و حق مرخصی محروم هستند، حقوق اجتماعی چندصد طلبۀ فاضل و اهل علم نیز برایتان اهمیتی ندارد؟ حق آزادی اندیشه و حق تحول و رشد حوزه های علمیۀ شیعه را چگونه میخواهید تحقق ببخشید؟
رئیس ستاد حقوق بشر قوۀ قضائیه! شما که مسؤول پاسخگویی به اشکالات و سؤالات آقای احمد شهید و مجامع جهانی حقوق بشر دربارۀ وضعیت حقوق بشر کشور ایران هستید، فردای قیامت و نزد وجدان خود، چه پاسخی دربارۀ حق تضییع شدۀ یک مرجع تقلید آزاد اندیش خواهید داشت؟
برادران سیاست و قدرت و حکومت! اگر آیندۀ کشور برایتان اهمیت دارد، که حتماً دارد و اگر میتوانید کاری انجام دهید، که قطعاً میتوانید و اساساً وظایف و اختیارات شما چنین ایجاب میکند، به هوش باشید و بدانید که در این برهه از حیات خود در بوتۀ آزمایشی بزرگ قرار گرفته اید؛ امروز خطر عظیم اضمحلال و حکومتی شدن در کمین حوزه های علمیۀ شیعه قرار دارد. خطری که با آلوده کردن نهاد مرجعیت دینی به امور اقتصادی و حکومتی آغاز شده است، با تضعیف علمی و عملی حوزه ها و روحانیت ادامه یافته و اکنون نیز با به بند کشیدن آیت الله العظمی نکونام، در حال فعلیت تامّ است.
خطری که به دقت و ظرافت، اساس نظام اسلامی را نشانه گرفته و میخواهد پس از جدا کردن آن از ریشه و خاستگاه خود، از طریق خشکاندن و تباه کردن ریشه، تنها انقلاب شیعی چندین قرن اخیر را به شکست بکشاند. امروز کم نیستند کسانی که در ظاهر اهل علم و کسوت روحانیت سعی دارند با قدسی سازی و بت تراشی از رهبری نظام، راه هرگونه انتقاد و سوال از عملکرد ایشان را ببندندو سپس با انتسابی که به ایشان دارند، هرطور دلشان خواست عمل کنند؛ یکی میگوید ایشان امام است و ما امامزادگان زنده و دیگری میگوید اگر از رهبری خوب اطاعت نشود ممکن است وی، مانند آقا امام زمان (علیه السلام) از چشم ها غایب شود! نمیدانیم که شخص رهبری چه معذوری برای برخورد و مقابله با چنین سخنانی دارند! اما اگر عالمی ربانی و مرجع تقلیدی آزاده همچون آیت الله العظمی نکونام، امروز در زندان «جهل و حسادت» و «تعصب و قشری گری» نبودند، قطعاً با چنین افکار آلوده و سخنان خطرناک برخورد میکردند و همچون آبی بر آتش، انحرافات و بدعت ها از دین می زدودند.
شما و ما خوب میدانیم که اصلی ترین علت بازداشت ایشان، علاوه بر ممانعت از فراگیر شدن مرجعیت معظم له، جلوگیری از اعمال نظر و رهنمون دربارۀ انتخابات آتی مجلس خبرگان رهبری است تا مبادا افراد واجد صلاحیت برای اعمال نظارت علمی و شرعی بر رهبری نظام، حائز اکثریت آراء شوند.
والسلام علیکم