حسین زمان، هنرمند مردمی کشورمان در صفحه فیس بوک خود مینویسد: از خبرگزاری ایرنا با من تماس گرفته بودند و نظرم را درباره جشنواره موسیقی فجر امسال سؤال میکردند. ناخواسته خندهام گرفت ولی برای اینکه دوست خبرنگار دلخور نشود خود را کنترل کردم و سعی کردم با متانت پاسخ ایشان را بدهم. از ایشان پرسیدم چرا نظر من برایشان مهم است؟ پاسخ دادند خوب نظر شما به عنوان یک هنرمند با سابقه در عرصه موسیقی برایمان مهم است. به ایشان گفتم دوست گرامی من حدود چهارده سال است اجازه هیچ فعالیتی ندارم و حاکمیت همه حقوق من را در عرصه هنر سلب نموده و دولتی که خبرگزاری شما وابسته به آن است، هیچ جوابی برای این بیعدالتی ندارد و خود را بی اختیار میداند. دولتی که مدعی تدبیر است و امید در برخورد با من اظهار عجز و نا امیدی میکند. این ناتوانی دولت نه تنها در مورد حل مشکل ممنوع الکاری من بلکه در مورد ظلمی که در حق جامعه هنرمندان موسیقی میشود نیز صادق است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، حسین زمان ماه گذشته به ایلنا گفته بود: از ۱۳ سال پیش نیز اجازه فعالیت و تولید آلبوم را ندارم. زمان احمدینژاد هم جلوی همه فعالیتهای من گرفته شده و هنوز هم ادامه دارد. حتی به کارهایی که خودم بخواهم تولید کنم؛ اجازه انتشار نمیدهند. نمیتوانم نه آلبوم منتشر کنم نه کنسرت بگذارم و نه هیچ فعالیت دیگری داشته باشم. زمان افزود: بعد از سخنان سخنگوی وزیر ارشاد که گفت ما ممنوعالکار نداریم به وزیر نامه دادم و گفتم حداقل صداقت داشته باشید و واقعیت را بگویید. دورغ نگویید که ممنوعالکار نداریم.
وی با اشاره به اینکه حتی اجازه تدریس نیز ندارد، گفته بود: پیش از این حدود ۲۸ سال در دانشگاه تدریس میکردم. آخرین بار عضو هیات علمی پردیس بینالمللی دانشگاه شریف بودم. از دو سال پیش هم نامه آمده که حق تدریس ندارم و امروز هم جلوی تدریسم گرفته شده و هم جلوی فعالیت هنری من گرفته شده است. فقط مانده جلوی نفسم را بگیرند.
حسین زمان سال هاست ممنوع الکار است، اما او با انتشار ترانه های خود در فضای مجازی صدای خود را به گوش مخاطبان خود می رساند. محدودیت برای حسین زمان تنها به ممنوع الکاری یا ممنوعیت پخش صدایش از صدا و سیما خلاصه نشده و او از دو سال گذشته از ادامه تدریس در دانشگاه نیز باز ماند و از کار برکنار شد.
حسین زمان که مهندسی کارشناسی ارشد در رشته مخابرات دارد، طی ده سال گذشته به عنوان معاون طرح و برنامه و نیز عضو هیأت علمی پردیس بین الملل دانشگاه صنعتی شریف به فعالیتهای اجرایی و تدریس در جزیره کیش مشغول بوده است.
این هنرمند مردمی، پس از پایان تحصیلاتش بیش از سی سال است که به تدریس در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و نیز پژوهش در زمینههای الکترونیک، مخابرات و رایانه پرداخته است.
حسین زمان که چند روز پس از انتخابات سال ۸۸ در جریان سرکوب های آن روزها به دلیل حمایت از میرحسین موسوی تحت بازجویی قرار گرفت، معتقد است اگر کسی به بهانه اینکه سیاست چیز بدی است و باید از آن گریزان بود و نباید به آن آلوده شد خود را از عرصه مبارزه منفک کند و گوشه امن اختیار کند، خطر نکند و پشت پرده مخفی شود تا از هر گزندی در امان باشد جز خیانت به خلق خدا مرتکب نشده است.
حسین زمان در گفت و گو با آنا نیز تصریح کرده بود که دولت اگر نتواند از حصاری که دورش کشیده شده است، خارج شود و تصمیمگیرنده اول و آخر حوزه فرهنگ و هنر باشد، عملا کاری پیش نمیرود. به گفته ی او در حال حاضر هنر فرمایشی و دستوری میخواهند؛ هنری که هیچ کاربرد اجتماعی و فرهنگی ندارد.
این هنرمند سبز ضمن انتقاد از اعمالنظرها و سیاستهای متفاوت در مواجهه با موسیقی در دورههای مختلف، در پاسخ به این سوال که آیا به رخ دادن اتفاقهای مثبت در راستای تغییر و تحولات اجتماعی و سیاسی در کشور امیدوار است یا خیر، اظهار کرد: «میشود به آینده امیدوار بود، به شرط آنکه مدیریت هنر، به طور عام، و مدیریت موسیقی، به طور اخص، از سیطره تصمیمات فراقانونی، خارج شود.»
وی اکنون در صفحهی شخصی اش نوشته است: در شرایطی که هنر موسیقی مورد بی مهریهای فراوان قرار میگیرد، جلوی برگزاری کنسرتهای دارای مجوز گرفته میشوند و صدایی از دولت و مسئولین هنری آن بلند نمیشود، به هنرمندان پیش کسوت اهانت میشود و مسئولین هنری هیچ عکس العملی نشان نمیدهند و در شرایطی که فعالیتهای موسیقایی مورد هجمه این و آن است و هیچ دفاعی توسط عوامل دولتی از آنها صورت نمیگیرد چه انتظاری دارید که من و امثال من به چنین جشنوارههایی اعتماد نماییم.
زمان ادامه داده است: از نظر من جشنوارههایی از این قبیل نمایشی و فرمایشی است و فاقد اعتبار و ارزش هنری است. زمانی میتوان به چنین جشنوارههایی اعتماد کرد که فضایی آزاد و قابل تنفس برای اهالی هنر وجود داشته باشد. ای کاش دوستان هنرمند ما یکبار هم که شده به عنوان اعتراض به جو نامناسب موجود، به جای حضور، چنین جشنوارههایی را تحریم میکردند و نشان میدادند شأن و منزلت هنر و هنرمندان بیش از اینهاست. متاسفانه نهادهایی مانند انجمن موسیقی و یا خانه موسیقی که وظیفه اصلیشان دفاع از حقوق هنرمندان میباشد نیز تن به این سفارشات و فرمایشات میدهند و هیچگاه به طور جدی تلاشی برای احقاق حقوق از دست رفته هنرمندان نکردهاند.
این هنرمردمی در پایان اظهار امیدواری کرده است که اگر در حیات من و امثال من نتیجه نمیدهد ولی در آینده شاهد رهایی هنر به ویژه هنر موسیقی از بند بیهنران باشیم.