نامه ی محمود صالحی به وزارت اطلاعات استان کردستان Date: ژانویه 22, 2016 in: اندیشه و بیان, ویژه محمود صالحی، فعال کارگری و عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، چندین بار توسط ماموران وزارت اطلاعات استان کردستان بازداشت شده است. وی آخرین بار، روز سه شنبه هشت اردیبهشت ماه، در آستانه روز جهانی کارگر، توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصیاش بازداشت و پس از بیش از یک ماه بازداشت، به قید وثیقه آزاد شد.به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، وی در نامه ایی سر گشاده به مسئولان وزارت اطلاعات استان کردستان چگونگی دستگیری توسط ماموران و رفتار آنان با وی و خانوادهاش را شرح داده است. متن کامل نامه که در صفحه وی قرار زیر است: با عرض ادب و احترام. مسئولان محترم وزارت اطلاعات استان کردستان: این نامه سرگشاده را انتشار میدهم تا اینکه مردم و اذهان عمومی مطلع باشند که نیروهای تحت امر وزارت اطلاعات استان کردستان، وقتی وارد منزل شخصی ما شدند چکار کردند. اگر نامه را خصوصی میفرستادم، هیچ وقت نامه به دست شماها نمیرسید و یا اگر هم میرسید به آن جواب نمیدادید. هر چند میدانم نوشتن چنین نامهای رو به جامعه و انتشار آن در دنیای مجازی برای شخص من جرم محصوب میشود. ولی من آماده هستم تا یک بار دیگر به اتهام نوشتن نامه و انتشار آن در دنیای مجازی بازداشت و تفهم اتهام شوم. جهت اطلاع کارگران و عموم مردم، در تاریخ ۲۹/۵/۹۴ از طرف شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی سنندج نامهای به من دادند تا آن را به وزارت اطلاعات استان کردستان جهت تحویل کلیه مدارک و اسنادی که در منزل ما توسط نیروهای آن مرکز به تاراج رفته بود، ببرم. تاریخ ۲۹/۵/۹۴ به همراه همسرم نجیبه به دفتر مرکزی اداره اطلاعات استان کردستان مراجعه کردم و بعد ازچند ساعت انتظار، یکی از نیروهای ان مرکز نامه دادگاه انقلاب را از ما تحویل گرفتند و به ما گفتند «بعدا» با شما تماس خواهیم گرفت». اما با گذشت چند ماه هنوز کسی با من تماس نگرفته است. در چند روز گذشته از طرف اداره شما مستقر در سقز با من تماس گرفتند که جهت تحویل هارد کامپیوتر به ان مرکز مراجعه کنم. (یعنی هر بار که مراجعه کردیم مقداری از مدارک و اسناد را به ما تحویل دادند) من هم در جواب گفتم من دیگر آن هارد را لازم ندارم. اما در تاریخ ۱۴/۹/۹۴ از طرف اجرای احکام دادگستری سقز با من تماس گرفتند که جهت تحویل کیس کامپیوتر به آن اجرای احکام مراجعه کنم. به دلیل اینکه من کیس کامپیوتر در آن اجرای احکام نداشتم به تماس گیرنده جواب منفی دادم و گفتم مراجعه نخواهم کرد. مسئولان محترم: بنا به دستور آن مرکز ماموران لباس شخصی شهر سقز در تاریخ ۸/۲/۹۴ به نیابت از وزارت مربوطه بدون هماهنگی و به طور غیر قانونی وارد منزل مسکونی ما شدند یعنی بدون اینکه زنگ خانه ما را به صدا درآورند و خود را بعنوان ماموران امنیتی معرفی کنند، وارد حریم خصوصی خانواده ما شدند!! این مسله زیاد برای شخص من مهم نیست چون ما به این بیقانونی از طرف آن وزارت عادت کردیم و اگر روزی این را لمس و یا مشاهده نکنیم احساس میکنیم که وزارت اطلاعات استان کردستان تعطیل است و هیچ گونه تحرکی در آن مرکز وجود ندارد. من میخواهم در این مورد توضیحاتی بدهم که هم شما و هم مردم از آن اطلاع داشته باشند، هر چند که شماها از ان اطلاع دارید. ماجرا از این قرار است چند ساعت قبل از دستگیر کردنم، یک نفر با من تماس گرفت، از صدای این شحص مشخص بود که مامور وزارت اطلاعات است. آن شخص پشت تلفن گفت» من با آقای محمود صالحی کار دارم» من خودم پشت خط بودم و در جواب شخص مورد نظر گفتم من محمود صالحی هستم. آن شخص فرمودند» من کارگر اخراجی هستم و در اداره کار شکایت کردم وامروزاداره کار برای من رای صادر کرده است. میخواهم آن رای را به شما نشان دهم تا شما نظر دهید که به آن رای اعتراض کنم یا خیر». من در جواب به اصطلاح کارگر اخراجی گفتم، من در خدمت شما هستم میتوانید مدارک خود را پیش من بیاورید. کارگر اخراجی گفت» کجا باید بیایم»؟ منزل «کارگر اخراجی شما درمنزل تشریف دارید؟» بلی من منزل هستم. گوشی را قطع کرد و قرار بود به منزل ما بیاید. (که هیچ وقت نیامد) وقتی گوشی را قطع کرد از ادبیاتش متوجه شدم که آن فرد کارگر نبود. مسئولان محترم وزارت اطلاعات استان کردستان بعد از این ماجرا چند ماشین از نیروهای شما منزل مسکونی ما را زیر نظر میگیرند و منتظر آن میمانند تا مهمانی برای ما بیاید و هر زمان ما برای مهمان د ر را باز کنیم، انان نیزبدون هماهنگی و به قول خودشان ضربتی وارد منزل ما شوند. بعدازظهر روز ۸/۲/۹۴ یکی از کارگران خباز بنام علی اسماعیلی به خانه ما مراجعه میکند. وقتی علی از ماشین پیاده میشود و زنگ درب منزل ما را میزند بلافاصله نیروهای شما که تا آن مدت در کمین بودند خود را به مهمان ما میرسانند و همزمان وقتی درخانه را باز کردیم، افراد شما علی را که مهمان ما بود با تهدید و زور او را از آن محل دور میکنند و خودشان بدون هماهنگی وارد منزل ما شدند. شخص من د ر حیاط مشغول آبیاری باغچه بودم که زنگ منزل به صدا درآمد. از همسرم نجیبه سئوال کردم. نجیبه کیست؟ نجیبه جواب داد» علی اسماعیلی همان کارگر خباز که در تعاونی مسکن زمین دارد». نجیبه در را باز کرد و من منتظر آمدن علی بودم که یک مرتبه ۴ نفر مامور لباس شخصی را در مقابل خود دیدم. مسئول ماموران لباس شخصی خیلی انسان با ادب و محترمی بود. با هم سلام و علیک کردیم و از من اجازه گرفت تا وارد خانه شویم. حتی آن شخص یعنی همان مسئول نیروها به خود اجازه نداد تا جلو من وارد منزل شود. وقتی وارد هال شدیم همان مسئول خیلی مودبانه از من خواست تا در یکی از اتاقها بنشینیم با هم صحبت کنیم. ما وارد یکی از اتاقها شدیم و به محض ورد ما به آن اتاق چند ماموری که با خود آورده بود مثل سربازان اسرائیلی که چطور به خانه و کاشانه مردم بیدفاع فلسطین تعرض میکنند و هر چیزی جلو دستشان باشد از بین میبرند به اتاقهای دیگر منزل ما یورش بردند بخصوص اتاق خواب من. نیروهای اعزامی شما هر چیزی جلو دستشان بود از جمله فیش آب، برق، تلفن، گاز، پرونده پزشکی من و خانوادهام، کیس کامپیوتر، مدارک و پرونده کارگران اخراجی، پرونده مربوط به شرکت تعاونی مصرف کارگران خباز، کتاب، بایگانی وپروندههای مربوط به تعاونی مسکن کارگران سقز و حومه، چند عدد تابلو که به دیوار نسب کرده بودیم، دفتر تلفن، مدارک کارشناسی زمینهای که مربوط به تعاونی مسکن کارگران سقز و حومه، بایگانیهای دیگری که امار مشخص آن در دست نیست و آلبوم خانوادگی. ماموران شما کلیه این مدارک و اسناد را به داخل چند کیسه پلاستیکی زباله انداختند و آن را به تاراج بردند. آن مدارک و بایگانی شخصی که در منزل مسکونی من به دست نیروهای وزارت شما به تاراج رفت هیچ گونه ارتباتی با جرم من نداشته و ندارد. مسئولان محترم وزرات اطلاعات استان کردستان توجه شما را به ماده ۱۴۶ قانون آئین دادرسی کیفری مصوب سال ۱۳۹۴ جلب میکنم. (هر چند میدانم که شماها قانون این کشور را قبول ندارید) ماده ۱۴۶: از اوراق، نوشتهها و سایر اشیای متعلق به متهم، فقط انچه راجع به جرم است تحصیل و در صورت لزوم به شهود تحقیق ارائه میشود. بازپرس مکلف است در مورد سایر نوشتهها و اشیای متعلق به متهم با احتیاط رفتار کند، موجب افشای مضمون و محتوای غیر مرتبط آنها با جرم نشود، در غیر این صورت وی به جرم افشای اسرار محکوم میشود. سئوال: ۱ – مامورانی که به منزل ما حمله کردند کدامشان بازپرس بودند؟ ۲ – مدارکی که ماموران شما به تاراج بردند کدام یک از آن مدارک مرتبط به جرم من است؟ چون به استناد رای صادره از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی سنندج اتهام من عضویت در کومه له حزب کمونیست ایران و کمیته هماهنگی بوده که هیچ وجاهت قانونی ندارد. ۳ – طبق قانون باید کلیه اشیای که از متهم به دست میآید، در حضور خود متهم و یا فردی از خانواده او در دو برگ صورتجلسه گردد و یک برگ از صورتجلسه در اختیار خانواده متهم قرار گیرد. تا خانواده متهم و یا خود متهم بعد از آزادی با توجه به صورتجلسه تنظیمی درخواست اموال خود کند. آن صورتجلسه کجاست؟ قابل ذکر است که درچند ماه گذشته اکثریت اوراق و پروندههای که در منزل ما توسط ماموران شما به تاراج رفته بود، در چند نوبت آن را به خانواده من تحویل دادند. اما اسنادی که مربوط به شرکت تعاونی مسکن کارگران سقز و حومه است در میان آن مدارک وجود ندارد. نگهداری مدارک شرکت تعاونی مسکن در وزارت اطلاعات چه سودی برای آن مرکز دارد؟. آیا به نظر شماها که این همه ادعای خدمت به مردم را دارید، نگهداری ان مدارک که هیچ ربطی به شما ومورد اتهامی من ندارد، چه توجه قانونی دارد؟. (تا این تاریخ هنوز آن را پس ندادید) من شخصا» به این نتیجه رسیدهام که شماها از یک عده سود جود دفاع و حمایت میکنید. چون من علیه هیئت مدیره تعاونی مسکن شکایت کرده بودم و دقیقا» همان روز که جلسه دادگاه برگزارشد، قاضی اعلام میکند که باید شخص من (محمود صالحی) در دادگاه حضور یابم. اما دقیقا» همان روز توسط نیروهای شما دستگیر و روانه زندان شدم!! آیا به نظر شماها که همگی تحصیلکرده و دانشگاه رفته هستید، چه کسی جرم مرتکب شده است؟ ما کارگران که خواستار زندگی بهتر هستیم؟ یا شماها که از دسترنج ما کارگران در ماه میلیونها تومان حقوق دریافت میکنید و هر روز بدون هیچ دلیل قانونی از طریق تلفن ما را تهدید میکنید و یا به منزل مسکونی ما حمله میکنید و یا از بیعملی خودتان علیه ما پرونده سازی میکنید؟ آیا چه کسی قانون را زیر پا گذاشته است ما؟ یا شماها که مجریان قانون هستید؟ در پایان خواستار بازپس دادن کلیه مدارک مربوط به شرکت تعاونی مسکن کارگران سقز و حومه و آلبوم عکسهای خانوادگی هستم. با کمال احترام محمود صالحی ۳۰/۱۰/۹۴