امیر امیرقلی که چندی پیش به ۲۱ سال حبس محکومشده است، در دل نوشتهای که نسخهای از آن به دست تارنگار حقوق بشر در ایران رسیده است به استبداد حاکم بر این ایران و حکم صادره اعتراض کرده است.
میتوانید این دل نوشته را در زیر مطالعه کنید:
گرمترین درودهای صمیمانه مرا از بند ۸ اوین پذیرا باشید.
رفقا، کارگران، زحمتکشان و هموطنان این نامه را در حالی مینویسم که به جرم آزادیخواهی در زندان جمهوری جهل و جور اسیرم؛ اینک در شرایطی این نامه را مینویسم که گردن کشان به جرم ستم وهم و تباهی را میپرورانند و انسانها را به جرم انسانیت به بند ترازوی عدالت خویش به دارمی آویزند امروز در بیدادگاه ارتجاع توسط جانی «صلواتی» به «۲۱ سال» حبس محکوم شدم.
رفقا؛ کارکرد بشر خاموشی در برابر ظلم نیست که سمت برابری سمت ظلم و جور را نفی میکند وزندگی و مبارزه انسانها هر دم این راز را میگشاید مگر جز این است که ظالمان و دیکتاتورهای سرمایه دار چنان چهره برابری را مخدوش کردند که برخی وجدانها بهسختی و دیرتر بیدار میشود، برخی سریعتر برانگیخته میشوند و برخی هرگز بیدار نمیشوند با این حال برخی پیش از وقوع فاجعه به افشاگری پرداخته و فریاد بر میآورند. بیتردید که ما «کمونیستها» همیشه به ستم مجالی نمیدهیم شاید هم به همین دلیل است که بزرگی گفت: «کمونیستها مردمی هستند با سرگذشتی ویژه»
عزیزان؛ مردم هرگاه قساوتی را از حاکمان میبینند و بازگشت میان شکست و تسنیم طلبی سخت است، بهعقب بر میگردند. و چهره پیروزی به دیکتاتور میدهند و اینگونه است که ظالمان برانسانها میتازند. مدارا کردن و یا خواستار اصلاح حاکمان ظالم همیشه به پایداری ظلم کمک میکند. مقاومت وعظم استواری و سازشناپذیری «۳۸ ساله» آزاد مردمان و انقلابیون واقعیتی قابلانکار است که امید را زنده نگهداشته است.
همگان آگاهاند که نسل جدید انقلابیون و وراث این راه با فجایعِ چون «اعدامهای موسمی» و «کشتار درمانیها» و یا «قتلهای زنجیرهای» و یا «سرکوبهای عریان خیابانی» ظالمان و سردمداران دورهای حکومت روبرو هستند. هرچند ضعیف لیک با دشمنی نیرومند سرکار دارند ولی از آن هراسی ندارند.
من نیز چون دیگر وارثان خاک و حقیقت بیهیچ چشم داشتی تا به پای جان میایستم و برای آزادی و برابری مبارزه میکنم و چون یاران، من نیز هرگز مقبول دیکتاتور نمیشوم و میدانم که آزادگی پدیدهای است که روی مردم تأثیر دارد همانگونه که به نگارش برگهای تاریخ در میآید.
ای مردمِ آگاه آیا دریدن ماسکهای بیشرمان و رسوایی متقلبان به جز حاصل مبارزه «۳۸ ساله» انقلابیونی است، مبارزانی که قهر ضدانقلابی رژیم را گونهای پاسخ دادند که رژیم را به میدانی میبرد که همواره از در آمدن به آن هراس داشته باشد میدان پیکار با کارگران زحمتکش با دیکتاتوری «علی خامنهای» که با رسوایی در برابر دیدگان مردم جام زهر هستهای را سر میکشد و به خود میپیچد.
باری انقلابیون دورهٔ حسابی را میگذارند، دورهٔ خصم و استوار و ارادهٔ فولادین که ماندن بر سر پیمانمان به جز آگاهی و ایمانمان علتی ندارد. کارگران، زحمت کشان از احزاب عامیون انجمنهای غیبی تهران در عصر مشروطه در فرقه «سوسیالیستها» تاجمهوری شورایی گیلان و از گروهی «۵۳ نفره» تا به رستاخیز سیاه کل «چریکهای فدایی» جانباختگان دههای «۶۰ و۶۷» آزاد مردمان و نیز «کمونیستها» مقام مصاف را گزیدند و شرف ترانه ندادند تا جل پارهٔ حقارت بخرند من «امیر امیر قلی» فرزند خلق قهرمان ایران قطرهای از اقیانوس بیکران آزاد مردمان و کارگران و زحمت کشان این دیار تا به آخر هستم و به میراث پدران و بزرگانم وفادار خواهم ماند. پس امروز رساتر از همیشه فریاد میکشم، خطاب به دجالان و دیکتاتورها، حسرت یک آه را به دلتان خواهم گذاشت تا لحظهٔ مرگ خم به ابرویم نخواهم آورد.
زنده باد آزادی زنده باد برابری زنده باد سوسیالیست
امیر امیر قلی اوین بند ۸