وی ادامه داد: برای پی گیری موضوع به مدرسه و آموزش و پرورش ناحیه یک رفتم که مسئولان عنوان کردند: «ماجرا را از طریق دستگاه قضایی پیگیری کنید.» من هم شبانه به پزشکی قانونی و کلانتری رفتم تا ضمن طرح شکایت و طی مراحل قانونی، از مسئولان بخواهم برای پیشگیری از وقوع چنین حوادث خطرناکی در کلاس درس اقدامی شایسته انجام دهند.
در همین حال یکی از همکلاسی هایم گفت: آفتاب نور ساعت تو را روی پیراهن معلم انداخته است! من هم بلافاصله سعی کردم ساعت را از دستم باز کنم ولی با چرخاندن بند ساعت، دوباره نور آن روی پیراهن معلم افتاد و بچه ها خندیدند.»
علی زنگویی ادامه داد: در این لحظه معلم خطاب به من گفت: بیا بیرون کارت دارم! وقتی کنار معلم رفتم ناگهان او با لگدی که زد مرا به انتهای کلاس پرت کرد و پس از آن هم درحالی که می گفت: استخوان هایت را خرد می کنم! مگر من با تو شوخی دارم!! به شدت کتکم زد!
پس از آن هم از من خواست تا در کنار در ورودی کلاس بنشینم اما وقتی زنگ تفریح خورد گفت: دستان من خونی شده است تو هم برو دست و صورت خودت را بشوی!
این دانش آموز کلاس ششم ابتدایی عنوان کرد: دیگر می ترسیدم به کلاس درس بروم و پس از این که دست و صورتم را شستم ۲ زنگ آخر را در کنار ناظم مدرسه ماندم و به کلاس نرفتم.
با اعلام شکایت پدر این دانش آموز، پروندهای در این باره تشکیل شد و توسط ماموران کلانتری رسالت مشهد مورد رسیدگی قرار گرفت.